Grate Definition In Farsi at Marie Vaughan blog

Grate Definition In Farsi. So i was grateful for the. ترجمه شده با موتور محاوره در ۰.۰۴۲۴ ثانیه. ↔ تازه رنده شده عالیه. ساینده، پنجره، شبکه، چارچوب اهنی، گوشت ریز، تیز و دلخراش معانی دیگر: Find more farsi words at. نرده ی آهنی (در پنجره و غیره)، در نرده ای، نرده ی دو طرف پلکان کشتی و راهرو و. Translation of grated into persian با شکوه شده is the translation of grated into persian. • metal framework which holds burning fuel (in a fireplace, furnace, etc.); معنی و ترجمه کلمه انگلیسی grate به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. Farsi words for grate include رنده, میله های اهنی, شبکه, رنده کردن, با شبکه مجهز کردن, قفس اهنی, زندان, صدای تصادم, بخاری پنجرهای and حبس کردن. Grate adjective verb noun دستور زبان. رنده, آتشدان, اجاق بهترین ترجمه های grate به فارسی هستند. Network of parallel metal bars or wires, grating;. رنده کردن (خیار و هویج و غیره)، (شی را با صدای خش خش بر جسم زبری) مالیدن یا ساییدن، دندان قروچه کردن، دندان به هم ساییدن، آزردن.

Grate adjective verb noun دستور زبان. ساینده، پنجره، شبکه، چارچوب اهنی، گوشت ریز، تیز و دلخراش معانی دیگر: رنده کردن (خیار و هویج و غیره)، (شی را با صدای خش خش بر جسم زبری) مالیدن یا ساییدن، دندان قروچه کردن، دندان به هم ساییدن، آزردن. Find more farsi words at. ↔ تازه رنده شده عالیه. رنده, آتشدان, اجاق بهترین ترجمه های grate به فارسی هستند. Translation of grated into persian با شکوه شده is the translation of grated into persian. نرده ی آهنی (در پنجره و غیره)، در نرده ای، نرده ی دو طرف پلکان کشتی و راهرو و. • metal framework which holds burning fuel (in a fireplace, furnace, etc.); So i was grateful for the.

Burner Grate Definition at Jessica Tillman blog

Grate Definition In Farsi Farsi words for grate include رنده, میله های اهنی, شبکه, رنده کردن, با شبکه مجهز کردن, قفس اهنی, زندان, صدای تصادم, بخاری پنجرهای and حبس کردن. رنده کردن (خیار و هویج و غیره)، (شی را با صدای خش خش بر جسم زبری) مالیدن یا ساییدن، دندان قروچه کردن، دندان به هم ساییدن، آزردن. ساینده، پنجره، شبکه، چارچوب اهنی، گوشت ریز، تیز و دلخراش معانی دیگر: رنده, آتشدان, اجاق بهترین ترجمه های grate به فارسی هستند. Translation of grated into persian با شکوه شده is the translation of grated into persian. So i was grateful for the. ↔ تازه رنده شده عالیه. Farsi words for grate include رنده, میله های اهنی, شبکه, رنده کردن, با شبکه مجهز کردن, قفس اهنی, زندان, صدای تصادم, بخاری پنجرهای and حبس کردن. Find more farsi words at. ترجمه شده با موتور محاوره در ۰.۰۴۲۴ ثانیه. • metal framework which holds burning fuel (in a fireplace, furnace, etc.); نرده ی آهنی (در پنجره و غیره)، در نرده ای، نرده ی دو طرف پلکان کشتی و راهرو و. معنی و ترجمه کلمه انگلیسی grate به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. Network of parallel metal bars or wires, grating;. Grate adjective verb noun دستور زبان.