در روزهای نخست قدرتگیری دوبارهی طالبان (آگست ۲۰۲۱)، ایران از جمله کشورهایی بود که با خوشبینی زیاد آن را پیروزی یکی از همپیمانان منطقهای خود و شکست دشمن اصلی خود (امریکا) تلقی نمود. این خوشبینی به حدی بود که احمد نادری، یکی از اعضای مجلس شورای اسلامی ایران در همان روزهای نخست طالبان را بهعنوان جنبش اصیل منطقه عنوان نمود. ایران با تبعیت از مقولهی «دشمنِ دشمنِ من، دوست من است» در دودههی گذشته با وجود رابطهی رسمی با دولت افغانستان، همچنان روابط خود را بهعنوان یکی از حامیان طالبان حفظ نمود. در این نوشته سعی میشود تا روابط ایران و طالبان از چشمانداز امنیتی مورد بررسی قرار گیرد.
پیشینهی روابط ایران و طالبان
روابط ایران با طالبان در دور اول قدرتگیری این گروه بهطور کلی فرازوفرودهای زیادی داشته است. ایران طالبان را به رسمیت نشناخت و تا پایان، دولت اسلامی افغانستان متشکل از گروههای مجاهدان به رهبری صبغتالله مجددی و برهانالدین ربانی را به رسمیت شناخته و روابط استراتژیک با احزاب و گروههای مخالف طالبان داشت. ایران در تداوم حمایتهای خود در زمان جهاد این احزاب در جریان مقاومت علیه طالبان نیز به همان پیمانه حمایتهای نظامی، مالی و آموزشی فراهم میساخت.
طالبان با ورود به مزار شریف در سال ۱۳۷۷ دست کم نُه دیپلمات و یک روزنامهنگار ایرانی را در مقر قنسولگری این کشور به قتل رساندند. این موضوع باعث خشم ایران شد. بعد از واقعهی کشتار، پیشبینیهایی مطرح میشد که احتمالا ایران با بهکارگیری نیروهای نظامی به افغانستان حمله کند. مسئولان وقت وزارت خارجهی ایران در پی تصویب حملهی نظامی ایران به افغانستان در واکنش به این واقعه بودند. حدود ۲۷۰ هزار نیروی نظامی ایرانی در مرز افغانستان مستقر شدند. اما گفته شده است که با مخالفت سید علی خامنهای، رهبر این کشور در لحظات آخر، این مصوبه رد شد و ایران وارد جنگ با طالبان نشد. در فبروری سال بعد (۱۹۹۹)، مذاکرههایی بین ایران و طالبان صورت گرفت که البته کمک چندانی به بهبود روابط نکرد.
با وجود اینکه ایران نیروهای مخالف طالبان را در دور اول حمایت میکرد، اما با سقوط دور اول طالبان، این کشور دروازهی خود را بهروی رهبران و افراد فراری طالبان باز نموده و برای آنان پناه داد. این رابطه نه تنها در سطح یک پناهندگی عادی، بلکه ادعاهایی وجود دارد که برخی از سران طالبان در ایران اقامتگاه و امتیازات خاص نیز داشتهاند.
در زمان جمهوریت، با وجود اینکه ایران بهطور رسمی با دولت افغانستان روابط همهجانبه داشت، شواهد بسیاری وجود دارد که نشان میدهد ایران از رهبران طالبان برای ایجاد ناامنی، هدف قرار دادن نیروهای بینالمللی و جلوگیری از تحقق برخی پروژههای بزرگ ملی حمایت میکرد. ایران عمدتا طالبانی که در حوزهی غرب و جنوبغرب افغانستان فعالیت میکردند، مانند صدر ابراهیم و ذاکر قیوم را تحت حمایت خود داشت. طوری که اخیرا آقای محمدجواد ظریف، وزیر خارجهی دولت حسن روحانی و عضو ارشد تیم مسعود پزشکیان نیز در کتاب جدید خود مدعی شده که طالبان با حمایت ایران به قدرت رسیدند. طالبان که به نحوی با ایران در ارتباط بودند، مهمترین مأموریتشان ایجاد چالشهای امنیتی برای اجرای پروژههای بندهای آب در غرب کشور و پروژهی تاپی بود. تحقق این پروژهها چالشهای استراتژیک را در زمینهی انرژی و آب برای ایران ایجاد مینمایند.
دلیل دیگر همکاری ایران با طالبان چگونگی کشتهشدن ملا منصور، رهبر پیشین این گروه میباشد. وی زمانی که در سال ۲۰۱۶ از ایران وارد خاک پاکستان شده بود، در بلوچستان مورد هدف هواپیمای بدون سرنشین امریکاییها قرار گرفت. پس از انتشار خبر کشتهشدن ملا منصور، وزارت امور خارجهی پاکستان اعلام کرد که در محل حادثه پاسپورتی با عکس ملا منصور یافته که نشان میدهد او با نام جعلی به ایران سفر داشته است. ادعاهایی وجود داشت که ملا منصور روابط نزدیک با ایرانیها داشته است .از جانب دیگر، بارها رسانههای معتبر غربی مدعی شدند که ایران حتا مراکز آموزشی برای طالبان در داخل خاک خود مهیا نموده است.
طالبان و ایران بعد از ۲۰۲۱
با قدرتگیری طالبان در سال ۲۰۲۱، ایران از جمله کشورهایی است که تا اکنون در ظاهر حضور طالبان در افغانستان را یک فرصت دانسته و روابط نزدیک دارد. اگرچه ایران از بهرسمیتشناختن رسمی رژیم طالبان در کابل خودداری کرده، اما سال گذشته سفارت افغانستان در تهران و چند روز قبل قونسلی افغانستان در مشهد را به نمایندگان طالبان تحویل داد. سیاست خارجی ایران با وجود درک واقعیتهای امنیتی در افغانستان، نسبت به این کشور اقتصادیمحور است. تلاشهایی برای تأمین این روابط در سطوح مختلف ادامه داشته، هیأتهای مختلف از هر دو کشور تبادله شده و اسناد همکاری متعدد به امضا رسیده است. تهران تعامل و همکاری اقتصادی و تجاری نزدیک خود را با کابل تحت کنترل طالبان حفظ کرده و با توجه به اینکه ایران و افغانستان با تحریمهای بینالمللی مواجه هستند، به نظر میرسد هر دو طرف علاقهمند به همپیمانی و رفاقت در سطح جدیدی باشند. سطح روابط تجاری هر دو کشور، بهویژه واردات افغانستان از ایران کماکان به قوت خود ادامه داشته و این کشور در صدر لیستی قرار دارد که افغانستان بیشترین واردات را از آن دارد. براساس اعلامیهی رسمی طالبان، تنها در ماه جوزای امسال افغانستان به ارزش ۲۴۳.۳ میلیون دلار از ایران کالا وارد نموده است.
در کشمکش مشکلات دیرینهی آب بر روی رودخانهی هلمند، سال گذشته درگیریهای خونین مرزی بین ایران و نیروهای طالبان رخ داد. درحالیکه ایران مدعی است که در حال حاضر تنها چهار درصد از سهم حقآبهی خود را از این رودخانه بدست میآورد و کابل را بهخاطر ساخت سدهای جدید مقصر میداند، اما طالبان تغییرات آبوهوایی و بارندگی ناکافی را مقصر میداند.
اما با وجود همهی این خوشبینی، ایران کمکم به درک این واقعیت نزدیک میشود که دوستی با این گروه عاقبت خوبی ندارد. این نگرانیها حتا در صحبتهای رسمی مقامهای ایرانی نیز منعکس گردیده است. طوری که حسن کاظمی قمی، سرپرست سفارت ایران در کابل در ماه جوزا امسال در نشست گروه تماس منطقهای برای افغانستان که در تهران برگزار شده بود، واضحا افغانستان را بهعنوان منبع تهدید تروریسم برای کشورهای همسایه دانست. سید رسول موسوی، یکی از مقامهای وزارت خارجهی ایران که گاها همانند آقای قمی در تبلیغ و تطهیر طالبان مایه میگذاشت، اخیرا رابطه با طالبان را سختترین نوع مدیریت سیاسی عنوان نمود. حملات چندین مرتبه پیچیدهی تروریستی در زیارت شاهچراغ و مراسم سالروز کشتهشدن قاسم سلیمانی از موارد جدیای است که ایرانیها مبنای آن را تلویحا از خاک افغانستان دانستند. تهدیدات ایجادشدهی امنیتی در نقاط مرزی ایران بهطور بیسابقه افزایش یافته و چندین بار درگیری مسلحانه و لفظی میان مرزبانان ایرانی و میلیشیای طالبان صورت گرفته است. بررسیهای آماری وقایع ضدامنیتی در ایران بعد از قدرتگیری طالبان خلاف خوشبینیهای مقامهای ایرانی را نشان میدهد. این وضعیت باعث شده تا نهادهای اطلاعاتی ایران در شرایط کنونی تا حد زیادی به هر شهروند مهاجر افغانستان بهعنوان مشکوک نگاه کنند.
طالبان سیاست دوگانهای در بازی با ایران در پیش گرفتهاند. روایت حاکم در میان بخشهای زیادی از اعضای طالبان این است که ایران بهعنوان یک کشور مسلمان با اکثریت شیعه، جزو دشمنان ذاتیشان تلقی میشود. کماکان این واقعیت بارها از زبان افراد طالبان در سطوح متوسط و پایین تکرار شده است. طالبان تمامی ابزارهای قدرت مانور سیاسی ایران در سیاست خارجیشان را که عبارت است از حمایت از گسترش زبان فارسی و آیینهای باستانی مانند نوروز و شب یلدا و حمایت از آیین مذهب شیعه که عبارت است از برپایی مراسمهای مذهبی بهمناسبتهای ماه محرم، عید غدیر و نیمهی شعبان، شدیدا محدود و حتا در مواردی ممنوع و حرام اعلام نمودهاند. مورد دیگر که بهعنوان یکی از ابزارهای نمایش نفوذ سیاسی ایران در سطح منطقه تلقی میشود، برپایی راهپیمایی بهبهانهی روز قدس است که با آمدن طالبان حتا یکبار اجازهی برگزاری داده نشد.
طالبان به تمام کسانی که از ایران وارد افغانستان میشوند، بهعنوان مظنونان نفوذی برای برهمزدن حاکمیتشان نگاه میکنند. از روز حاکمیت دوبارهیشان تا اکنون دهها نفر از افراد بازگشتکننده از ایران، بهویژه اعضای سابق نیروهای امنیتی و دفاعی پیشین و فعالان سیاسی و فرهنگی را بازداشت و سربهنیست کرده یا کشتهاند.
برخلاف ادعای طالبان، موضوع قاچاق مواد مخدر از افغانستان به ایران تا اکنون یک معضل جدی است. مقامهای ایرانی بارها از کشف و ضبط محمولههای بزرگ مواد مخدر سنتی و صنعتی از مبدأ افغانستان در نقاط مرزی و یا داخل خاک خود خبر دادهاند. موضع ایران در این زمینه در حدی بوده که رییسپولیس مبارزه با مواد مخدر ایران، در نشست اخیر کارگروه مبارزه با مواد مخدر کشورهای عضو بریکس در روسیه، با اعلام اعداد و ارقام از کشف و ضبط مواد مخدر از مبدأ افغانستان، ادعای طالبان مبنی بر ممنوعیت کشت و تجارت مواد مخدر را زیر سؤال برد.
با همیه این شکوتردیدهایی که طالبان نسبت به ایران و برعکس آن دارند، در زمینهی گسترش روابط تجاری ظاهرا مصمم هستند. ممکن است دلیل این علاقهمندی درد مشترک (تحریمهای موجود) و فرار سهل از آن باشد.
فرجام کلام
با توجه به شناخت من از ماهیت طالبان و روایت این گروه، ایران شیعی در ذهنیت حاکم اکثریت اعضای طالبان در لیست دشمنان و از لحاظ عقیدتی «رافضی» قرار دارد. تهنشین تفکر طالبانی این است که ایران با داشتن یک حکومت شیعی ضد سنی (آنچه در برابر اهل سنت در ایران میبینند و میشنوند)، نمیتواند دوست آنان باشد. با این رویکرد و دید که ستون فقرات روایت طالبانی را تشکیل میدهد، صدور تروریسم به منطقه و جهان از جانب این گروه با توجه به سهولتهای تکنولوژی به میان آمده و فشارهای آنان باعث مهاجرت دستهجمعی میشود که قطعا در میان آنان افرادی با تفکر طالبانی نیز حضور دارند و بهطور سازمانیافته حداقل خاک ایران را برای ترانزیت رسیدن به کشورهای اروپایی استفاده مینمایند. اگرچه یکی از اولویتهای مهم سیاست خارجی ایران نیز صدور انقلاب اسلامی در جهان است، اما صادرات طالبانی در این رقابت نسبت به ایران باکیفیت و کمیت بیشتری به نظر میرسد. بنا به تحلیلها، ایران خوشبین نسبت به طالبان، ممکن است تاوان این محاسبات خود را در صورت تداوم بازی و دوستی با این گروه پرداخت کند.