سرودخوانی یکی از ابزارهای قدرتمند تبلیغاتی در میان نیروهای طالبان و هوادارانشان است. طالبان جز آن که از سرودخوانی بهعنوان ابزاری برای تقویت روحی نیروها و انتقال القائات ایدئولوژیک خود استفاده میکنند، این ابزار را برای تهدید کشورهای دیگر (از جمله پاکستان، ایران و ایالات متحده امریکا) نیز به کار میبرند. این در حالی است که طالبان موسیقی را حرام و ممنوع میدانند؛ اما سرودخوانی بدون موسیقی در سهدههی گذشته به یکی از مؤثرترین روشهای ترویج دیدگاههای این گروه و زنده نگه داشتن روحیه جنگطلبی میان نیروهایشان تبدیل شده است.
سرودهای طالبان بخشی از ماشین «روانی و تبلیغاتی» این گروه اند. طالبان از تأثیر جمعخوانی و ریتم و تکراری که با سرود ممکن میشود، بهعنوان ابزاری برای برانگیختن «هیجان و وفاداری» استفاده میکنند، تا حس همبستگی جنگجویانشان تقویت شود. در واقع، سرود برای طالبان همان نقشی را دارد که موسیقی نظامی برای ارتشهای مدرن ایفا میکند. این روش ساده سبب شده طالبان در سالهای طولانی جنگ و فشار، توان روحی نیروهایشان را حفظ کنند.
بهتازگی در یکی از پایگاههای ارتش طالبان، گروهی از سرودخوانان به زبان پشتو شعری را اجرا میکنند که در آن هشدار داده میشود پرچم سفید «امارت اسلامی طالبان» در شهر لاهور پاکستان برافراشته خواهد شد. در بخشی از این سرود آمده است: «اگر در لاهور بیرق سفید بالا نکردم، من بچهی افغان نباشم. اگر شما را فرار ندادم، من بچهی افغان نباشم.» این سرود در میان مقامهای ارشد طالبان و دهها نیروی ارتش این گروه که لباس نظامی بر تن داشتند، اجرا شد و حضار با شور و شوق به آن گوش دادند. در برخی از بخشهای این ترانه، از الفاظ رکیک و توهینآمیز علیه پاکستان استفاده شده است.
این سرود در حالی در یکی از پایگاههای نظامی طالبان اجرا شده و با استقبال گستردهی مقامها و نیروهای این گروه مواجه شده است که ملا هبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان، پیشتر فرمانی با عنوان «تنظیم مشاعره» صادر کرده بود. این فرمان که شامل مقدمه، سه بخش، دو فصل و سیزده ماده است، تصریح میکند که شاعران تنها پس از بررسی محتوای اشعارشان از سوی مسئولان وزارت اطلاعات و فرهنگ طالبان اجازهی خواندن آن را دارند. با وجود این محدودیتها، در پایگاههای نظامی طالبان بخشهای فرهنگی فعالی ایجاد شده و همین سرود ضدپاکستانی نیز پس از عبور از فیلترهای وزارت اطلاعات و فرهنگ، در یکی از این پایگاهها خوانده شده است.
این سرود نهتنها در محل اجرا بلکه در شبکههای اجتماعی نیز دستبهدست شد و به سرعت در میان طالبان و هوادارانشان در پلتفرم ایکس (توییتر سابق) انتشار یافت. شماری از کاربران طالبان هنگام بازنشر، قسمتهای توهینآمیز به پاکستان را حذف کرده و تنها بخشهای هشدارآمیز دربارهی حملهی احتمالی به این کشور را برجسته کردهاند.
انتشار این سرود به زبان پشتو و با محتوای تهدید علیه پاکستان در شرایطی صورت گرفته است که تنش میان طالبان و اسلامآباد در ماههای اخیر بهشدت افزایش یافته است. در پی حملات هوایی ارتش پاکستان به چند ولایت افغانستان از جمله کابل، طالبان نیز در واکنش «تلافیجویانه» چندین حملهی نظامی را در مناطق مرزی انجام دادند. از سوی دیگر، دولت پاکستان طالبان را به بیمیلی در مهار گروه تحریک طالبان پاکستان (تیتیپی) متهم میکند؛ گروهی که حملات خود را در خاک پاکستان در طول دوران حاکمیت مجدد طالبان بهصورت چشمگیری افزایش داده است. تیتیپی با ملا هبتآلله آخوندزاده، رهبر طالبان نیز بیعت کرده است. بسیاری از فرماندهان و نیروهای تیتیپی در دوران جنگ طالبان با حکومت پیشین افغانستان، زیر پرچم طالبان جنگیدهاند و به همین دلیل تسلط کافی بر زبان پشتو دارند. بیشتر اعضای این گروه از مناطق قبایلی ایالت خیبرپختونخوا پاکستان اند؛ منطقهای که مردمش اغلب پشتوزبان اند و پیوندهای فرهنگی و قومی نزدیکی با طالبان افغانستان دارند.

تهدید به انتحار و افتخار به آن
تهدید از طریق سرودخوانی تنها به پاکستان محدود نمانده است. در اواسط ماه میزان سال جاری، حمدالله فطرت، معاون سخنگوی طالبان، سرودی را در حساب کاربری خود در ایکس منتشر کرد که در آن اعضای طالبان امریکا را به حملات انتحاری تهدید میکردند. فطرت این سرود را در واکنش به سخنان دونالد ترامپ، رییسجمهور امریکا، منتشر کرد که از طالبان خواسته بود پایگاه بگرام را به واشنگتن بازگردانند. در این ویدیو، چهار عضو طالبان در داخل یک موتر لندکروزر مشغول سرودخوانی اند و میگویند برای انجام حملات انتحاری علیه امریکا آمادهی نامنویسی هستند.
در ذهنیت طالبان، حملات انتحاری و نیروهای انتحاری نماد قدرت و افتخار محسوب میشود. آنان بارها از این نیروها برای تهدید مخالفان خود استفاده کردهاند. در دوران جنگ با امریکا و ناتو، حملات انتحاری یکی از اصلیترین ابزارهای طالبان بود و حالا نیز این گروه باور دارد که با اتکای دوباره به همان ابزار، میتواند در برابر کشورهای منطقه قدرتنمایی کند.
دو سال پیش نیز، زمانی که تنش بر سر حقآبهی رودخانه هلمند میان حکومت طالبان و ایران بالا گرفته بود و تهران مدعی شد طالبان آب را رها نمیکنند، یکی از سرودخوانان طالبان بهنام خوشنصیب، ترانهای در تهدید ایران خواند. در بخشی از آن آمده بود: «ما حکومت و قدرت داریم و ایران را اصلاح میکنیم. رهبر ما ملا یعقوب تهران را اصلاح میکند. انقلاب خونین بزرگی در ایران برپا میکنیم.» در این ترانه، از نیروهای انتحاری طالبان با عنوان «فداییان» یاد میشد که آمادهاند برای حکومت طالبان جان خود را فدا کنند.
این سرود تهدیدآمیز در حالی در شبکههای اجتماعی از سوی حسابهای وابسته به طالبان بازنشر شد که حکومت ایران در سالهای اخیر روابط نسبتا نزدیک با طالبان برقرار کرده بود و حتا در دوران جنگ این گروه علیه نظام جمهوری، از برخی از گروههای طالبان حمایت کرده بود. بااینحال، تهدیدهای لفظی و سرودهای تبلیغاتی علیه ایران، پاکستان و حتا امریکا نشان میدهد که طالبان همچنان از ادبیات جهادی و جنگی بهعنوان بخشی از هویت خود دست نکشیدهاند. در طول چهار سال حاکمیت مجدد طالبان، تهدید به حملهی نظامی یا انتحاری از طریق سرودخوانی بارها تکرار شده است و به نظر میرسد با توجه به استقبال رهبران ارشد طالبان از اینگونه تولیدات، این روند در آینده نیز ادامه یابد.

سهدهه تبلیغات با سرودخوانی
در دوران نخست حاکمیت طالبان در دههی نود میلادی نیز، رادیو «صدای شریعت» نقش مهمی در پخش سرودهای تبلیغاتی ایفا میکرد. طالبان از طریق امواج رادیو، ترانههایی را با محتوای جنگی و مذهبی منتشر میکردند تا دیدگاههای خود را میان مردم گسترش دهند. با سقوط حکومت طالبان در پی حملهی ائتلاف جهانی به رهبری امریکا در سال ۲۰۰۱، این روند برای مدتی متوقف شد؛ اما طالبان که با حمایت ارتش و سازمان اطلاعات نظامی پاکستان (آیاسآی) دوباره به میدان جنگ بازگشتند، سرود را بار دیگر به ابزار اصلی تبلیغات خود تبدیل کردند.
در سالهای بعد، ترانههای طالبان با شعارهایی چون «مبارزه با اشغال»، «جهاد» و «برقراری شریعت اسلامی» در میان مردم دستبهدست میشد. با افزایش دسترسی مردم به تلفنهای همراه، این سرودها از طریق بلوتوث و واتساپ در میان جنگجویان و هواداران طالبان پخش میشد و نقش مهمی در تقویت روحیه جنگی آنان داشت. طالبان با کمترین امکانات و هزینه سرود تولید میکردند، اما تأثیر آن از تبلیغات رسمی حکومت جمهوری که با بودجههای کلان و تجهیزات مدرن تولید میشد، به مراتب بیشتر بود.
پس از سقوط جمهوری و بازگشت طالبان به قدرت، این گروه کنترل رسانههای دولتی از جمله رادیو و تلویزیون افغانستان را بهدست گرفت. از آن زمان، طالبان توانستند با بهرهگیری از امکانات پیشرفته، سرودهای تبلیغاتی خود را با کیفیت بالاتر ضبط و منتشر کنند. در چهار سال گذشته، چندین مشاعره از سوی وزارت اطلاعات و فرهنگ طالبان برگزار شده که در آن مقامهای ارشد، نیروهای طالبان و هوادارانشان به ستایش جنگ بیستساله، مدح رهبران این گروه و تمجید از طالبان پرداختهاند. بسیاری از این سرودها از طریق رسانههای دولتی و شبکههای اجتماعی تحت کنترل طالبان منتشر میشود.
با رویکارآمدن دوبارهی طالبان، وزارت اطلاعات و فرهنگ این گروه برنامهای را برای جمعآوری و بایگانی سرودها و نعتهای ساختهشده در دوران جنگ آغاز کرد. در ماه سنبله سال گذشته، مقامهای وزارت اطلاعات و فرهنگ طالبان در برنامهی «حسابدهی دولت به ملت» اعلام کردند که حدود 10 هزار ترانه و نعت از اعضا و هواداران طالبان گردآوری شده است. بخشی از این ترانهها با امکانات تلویزیون و رادیو ملی دوباره بازخوانی شدهاند و محتوای عمدهی آنها ستایش از جنگ طالبان، برجستهسازی چهرههای کلیدی این گروه و «سفیدنمایی» حملات انفجاری و انتحاری است.
طالبان در سالهای اخیر از سرود بهعنوان بخشی از جنگ روانی و تبلیغاتی خود در فضای دیجیتال استفاده میکنند. سرودهای آنان، که با تصاویری از میدان جنگ، پرچمهای سفید و چهرههای نیروهایشان همراه است، در شبکههایی مانند ایکس، تلگرام، تیکتاک و یوتیوب منتشر میشود. بیشتر این ویدیوها با امکانات ابتدایی اما با بار عاطفی تولید میشوند تا تأثیر روانی بر مخاطب بگذارند. این محتواها علاوه بر بسیج نیروهای داخلی طالبان، نوعی جنگ روانی علیه مخالفان و «دشمنان» طالبان نیز محسوب میشوند. در مقابل، جریانهای مخالف طالبان از چنین سازوکار تبلیغاتی منسجم و تأثیرگذار بیبهره اند و در میدان جنگ روایتها، طالبان برتری خود را حفظ کردهاند.
با گسترش فعالیتهای فرهنگی طالبان، سرودخوانی از سطح نظامی فراتر رفته و به بخشی از فضای اجتماعی افغانستان تبدیل شده است. در مکاتب، مدارس دینی و دانشگاهها، سرودهای تبلیغی طالبان جایگزین موسیقی و سرودها و ترانههای ملی شدهاند. کودکان و نوجوانان هر روز با واژههایی چون «جهاد»، «شهادت»، و «دشمن» خو میگیرند و در نتیجه، ذهن نسل جدید در مدار ایدئولوژی حکومت طالبان شکل میگیرد. در برنامههای دولتی، مناسبتهای مذهبی و گردهماییهای عمومی نیز سرودخوانی بخشی از تشریفات رسمی شده است. طالبان با همین روش، نهتنها دستگاه تبلیغاتی خود را گسترش دادهاند بلکه از سرود بهعنوان ابزاری برای مهندسی فرهنگی جامعه و بازتولید هویت جمعی استفاده میکنند.
با این همه، سرود، در نظام تبلیغاتی طالبان، تنها یک ترانهی مذهبی یا فرهنگی نیست بلکه ابزاری برای بازسازی قدرت، تلاشی برای مشروعیتسازی ایدئولوژیک و حفظ روحیه نیروهایی است که سالها در فضای جنگ، جهاد و «دشمنسازی» بزرگ شدهاند.