پاکستان و سناریوی تغییر رژیم در افغانستان

اطلاعات روز
اطلاعات روز

صائمه فتحی

در چهارمین سال حاکمیت طالبان، تنش‌های کابل و اسلام‌آباد وارد مرحله تازه‌ای شده است. در جریان جنگ مرزی طالبان و ارتش پاکستان، وزارت خارجه‌ی پاکستان، مهم‌ترین نهاد رسمی در تعیین سمت‌وسوی سیاست خارجی این کشور، با لحنی کم‌سابقه اعلام کرد که «امیدوار است روزی مردم افغانستان آزاد شوند». جمله‌ای که از منظر سیاسی چیزی فراتر از یک اظهارنظر عادی تلقی می‌شود. حالا پس از چند دور مذاکرات ناموفق و شکست تلاش‌های دیپلماتیک، ادامه‌ی حملات تروریستی در خاک پاکستان، جنگ روایت‌ها و قطع روابط تجاری، آیا پاکستان به‌سوی طرح‌ریزی سناریوی «تغییر رژیم» در افغانستان گام برمی‌دارد؟

آغاز اختلافات

نوار صوتی ملا یعقوب مجاهد، وزیر دفاع طالبان، پخش می‌شود؛ صدایی قاطع که سکوت طالبان را در برابر ادعاهای پاکستان می‌شکند؛ «اگر کسی بیرون از افغانستان به نیت جهاد می‌رود، جهاد او جهاد نامیده نمی‌شود.» این نوار صوتی که در آگست ۲۰۲۳ منتشر شد، در واقع بازتاب مستقیم فرمان امیر طالبان بود؛ فرمانی که هدف آن تعیین حدود فعالیت جنگ‌جویان این گروه در بیرون از مرزهای افغانستان است. در این پیام، یعقوب مجاهد، وزیر دفاع طالبان، به‌ روشنی نقل می‌کند که براساس دستور رهبر طالبان، هبت‌الله آخوندزاده، خروج جنگ‌جویان این گروه از افغانستان برای انجام «جهاد» مشروعیت ندارد. او تأکید می‌کند که «اطاعت از امر امیر فرض و واجب» است و هرگونه اقدام خارج از این چارچوب، حتا اگر با نیت جهاد باشد، «جهاد» محسوب نمی‌شود. مجاهد همچنین توضیح می‌دهد که اگر امیر جنگ را ممنوع کند، ادامه‌دادن جنگ از سوی افراد، به‌ جای این‌که جهاد تلقی شود، صرفا «جنگ» است؛ یعنی فاقد مشروعیت دینی از نگاه رهبری طالبان.

این موضع‌گیری در زمانی منتشر شد که پاکستان مدعی بود بعد از به قدرت‌رسیدن طالبان حملات تی‌تی‌پی به‌شدت افزایش یافته ‌است و برخی از مهاجمان حملات در خاک آن کشور، از افغانستان آمده‌اند. از جمله سه مهاجم حمله‌ی ماه جولای 2023، در ژوب بلوچستان، که وزارت خارجه‌ی پاکستان گفته بود همه از ولایت قندهار افغانستان بوده‌اند. یک سال بعد در سال ۲۰۲۴، توافق سه‌جانبه‌ای میان پاکستان، امارات و طالبان برای مهار ستیزه‌جویی فرامرزی و جابه‌جایی جنگ‌جویان تحریک طالبان پاکستان از مناطق مرزی امضا شد. طالبان برای اجرای این طرح از امارات بودجه قابل‌توجهی دریافت کردند و طبق گفته‌ی ذبیح‌الله مجاهد، سخن‌گوی طالبان، تعدادی جنگ‌جو به داخل افغانستان منتقل شدند؛ اما براساس گفته‌های مقامات پاکستانی، سازوکار نظارتی شکل نگرفت.

در ادامه‌ی همان روند تنش‌آلود بین پاکستان و طالبان، در مارچ ۲۰۲۵، پاکستان که از شدت حملات تحریک طالبان پاکستان به ستوه آمده بود، سیاست تازه‌ای را در پیش گرفت: مستندسازی دقیق مواردی که به‌گفته‌ی اسلام‌آباد، «شهروندان افغانستان» در کنار تی‌تی‌پی می‌جنگند. در همین ماه شبکه جیونیوز گزارش داد که در منطقه‌ی غلام‌خان‌قلعه در خیبرپختونخوا، یک شهروند افغانستان در درگیری با نیروهای امنیتی پاکستان کشته شده است. منابع امنیتی به این شبکه گفته بودند که فرد کشته‌شده مجیب‌الرحمان منصور، فرمانده کندک سوم آکادمی نظامی حکومت طالبان است.

مجیب‌الرحمان منصور، فرمانده کندک سوم آکادمی نظامی حکومت طالبان و بدرالدین، پسر معاون والی‌ بادغیس (عکس: afintl.com)

طبق گزارش جیونیوز، مجیب‌الرحمان همراه با ۱۴ عضو دیگر تی‌تی‌پی در 28 فبروری 2025 در وزیرستان شمالی از پا درآمدند. این نخستین‌بار نبود که چنین گزارش‌هایی منتشر می‌شد. چند هفته قبل از آن بدرالدین، پسر مولوی غلام‌محمد، معاون والی طالبان در بادغیس در کنار جنگ‌جویان تحریک طالبان پاکستانی کشته شده بود. موردی که برای اسلام‌آباد به‌عنوان نشانه‌ای دیگر از حضور شهروندان افغانستان در جنگ‌های داخل پاکستان ثبت شد. مقام‌های پاکستانی در سال‌های اخیر بارها ادعا کرده‌اند که شهروندان افغانستان در کنار تی‌تی‌پی علیه نیروهای امنیتی این کشور می‌جنگند و برای آنان حمایت لجستیکی فراهم می‌کنند؛ ادعاهایی که انتشار مستندات تازه در نیمه‌ی اول سال 2025 آن را برای اسلام‌آباد به موضوعی جدی‌تر و پررنگ‌تر تبدیل کرد.

اوج اختلافات

ماجرا اما در همین نقطه متوقف نشد و تنش میان کابل و اسلام‌آباد وارد مرحله‌ای شد که با آن دامنه سابقه نداشت و برای بسیاری تصورش هم دشوار بود (چرا که گروه طالبان با حمایت همه‌جانبه‌ی پاکستان دو بار در افغانستان قدرت را به‌دست گرفته‌ است و گروهی است که کاملا دست‌نشانده‌ی پاکستان تلقی می‌شود). موج ادعاها، مستندسازی‌های پاکستان و گزارش‌های پیاپی درباره‌ی حضور شهروندان شرق افغانستان در کنار تی‌تی‌پی، در نهایت تنش را به اوج خود رساند و رویارویی دو طرف را از سطح روایت سیاسی و رسانه‌ای به میدان جنگ داغ رودررو کشاند.

در نهم اکتبر ۲۰۲۵، ارتش پاکستان حملات هوایی کم‌سابقه‌ای را در داخل خاک افغانستان انجام داد. جنگنده‌های این کشور آسمان کابل را شکافتند و مناطقی را در پایتخت هدف قرار دادند؛ هم‌زمان چندین نقطه در نوار شرقی افغانستان نیز بمباران شد. حملاتی که اسلام‌آباد مدعی بود «مراکز فعال تحریک طالبان پاکستان» در خاک افغانستان را هدف گرفته است. طالبان نیز این‌بار سکوت نکردند. نیروهای این گروه در واکنش، به‌سوی مواضع مرزی پاکستان آتش گشودند و درگیری‌های متقابل تا ساعت‌ها ادامه یافت. منابع محلی و نظامی از تلفات سنگین در هر دو سوی مرز خبر دادند.

پس از حملات هوایی بر کابل و اوج‌گیری تنش در مرز، نشستی به میانجی‌گری قطر و ترکیه میان مقام‌های طالبان و پاکستان در دوحه برگزار شد. این گفت‌وگوها، هرچند زیر سایه بی‌اعتمادی عمیق پیش رفت، در نهایت به یک آتش‌بس فوری انجامید و دو طرف توافق کردند که روند مذاکرات در ترکیه ادامه یابد. اما نشست‌های طولانی ترکیه نتیجه‌ای نداشت. اختلاف‌ها بر سر ادعای حضور جنگ‌جویان تی‌تی‌پی در افغانستان و پاسخ‌هایی که طالبان آن را «غیرمنطقی» می‌خوانند، اجازه‌ی رسیدن به توافق عملی را نداد و مذاکرات بدون دست‌آورد پایان یافت.

با شکست این روند، روابط دو طرف دوباره به میدان جنگ روایت‌ها بازگشت. کابل و اسلام‌آباد هرکدام روایت خود را در رسانه‌ها برجسته کردند؛ پاکستان بر ادعای پناه‌دادن طالبان افغانستان به جنگ‌جویان تی‌تی‌پی تأکید می‌کند و طالبان نیز این ادعاها را بخشی از «نقش پاکستان در تضعیف حکومت این گروه و ایجاد بحران در افغانستان» می‌خوانند. فضای رسانه‌ای بار دیگر به میدان رقابت و اتهام‌زنی تبدیل شده و هر طرف تلاش می‌کند مسئولیت بحران را به دوش دیگری بیندازد.

هم‌اکنون تمام مرزهای دو کشور بسته است؛ رفت‌وآمد متوقف شده، تجارت عملا از کار افتاده و بازارهای هر دو طرف، به‌ویژه در مناطق مرزی، ضربه‌ی سنگینی را تحمل می‌کنند. در تازه‌ترین مورد، در ۲۵ نوامبر پاکستان بار دیگر ولایت خوست در نوار مرزی افغانستان را هدف حمله‌ی هوایی قرار داد. این حمله، برخلاف ادعای اسلام‌آباد مبنی بر «هدف قراردادن تروریستان»، به‌گفته‌ی منابع محلی، به کشته‌شدن نُه غیرنظامی انجامید. این رویداد نه‌تنها شکاف سیاسی موجود را عمیق‌تر کرد بلکه نشان می‌دهد که تنش میان کابل و اسلام‌آباد از سطح دیپلماتیک عبور کرده و اکنون پی‌آمدهای مستقیم انسانی و اقتصادی به ‌جا می‌گذارد؛ وضعیتی که بازگشت به مسیر گفت‌وگو را دشوارتر از هر زمان دیگری کرده است.

تغییر رژیم؛ حمایت پاکستان از اپوزسیون افغانستان

تنش‌ها وارد مرحله‌ای حساس‌تر شده است. برخی مقام‌های حکومت پاکستان به ‌صراحت از «ضرورت تغییر رژیم در افغانستان» سخن گفته‌اند؛ موضعی که از دل نارضایتی عمیق اسلام‌آباد نسبت به عملکرد طالبان و ناکامی مذاکرات پیشین بیرون آمده است. جان اچکزی، وزیر پیشین اطلاعات ایالت بلوچستان پاکستان، بر ضرورت حمایت این کشور از «اپوزیسیون غیرپشتون‌ افغانستان» تأکید کرده است و آصف درانی، نماینده‌ی ویژه پیشین پاکستان در امور افغانستان، گفته که کنترل وضعیت از توان طالبان خارج است و کشورهای منطقه باید وارد عمل شوند. او همچنان اضافه کرده ‌است که «اعمال طالبان افغانستان را به‌سوی تغییر رژیم پیش می‌برد.»

جان اچکزی، وزیر پیشین اطلاعات ایالت بلوچستان پاکستان. عکس: شبکه‌های اجتماعی

در ماه‌های اخیر، دیپلماسی پاکستان نیز هم‌زمان با تشدید تنش‌ها با طالبان فعال‌تر شده است. سفیران و وزرای پاکستانی بیش از گذشته راهی اروپا و امریکا شده‌اند تا مسأله‌ی «بحران امنیتی ناشی از افغانستان» را در سطح بین‌المللی برجسته کنند. یکی از مهم‌ترین این سفرها، سفر اسحاق‌دار، وزیر خارجه‌ی پاکستان، به بروکسل در هفته‌ی گذشته بود. او در دیدار با مارک روته، دبیرکل ناتو، و مقام‌های اتحادیه اروپا، بر تعهد «بی‌چون‌وچرای» پاکستان به مبارزه با تروریسم تأکید کرد و هشدار داد که تهدیدهای امنیتی علیه پاکستان «عمدتا از بیرون مرزهای این کشور پشتیبانی می‌شود». در بروکسل، مقام‌های ناتو و اتحادیه اروپا از گسترش همکاری‌های امنیتی با پاکستان سخن گفتند؛ موضوعی که در اسلام‌آباد به‌عنوان نشانه‌ای از موفقیت استراتژی جدید این کشور برای جلب حمایت بین‌المللی در برابر تهدیدها، به‌ویژه تهدیدهایی که به افغانستان نسبت داده می‌شود، تعبیر شده ‌است.

همچنان مجله‌ی امریکایی نیولاینز با استناد به منابع موثق گزارش داده است که اسلام‌آباد پس از اوج‌گیری تنش‌ها با طالبان، تماس‌های دیپلماتیک خود را با چهره‌های مخالف این گروه از سر گرفته و عملا «در حال برنامه‌ریزی برای تغییر رژیم» در افغانستان است. این گزارش‌ها حاکی از آن است که پاکستان، هم‌زمان با فشارهای امنیتی و سیاسی، به‌دنبال ایجاد یا تقویت آلترناتیوهای سیاسی در برابر طالبان است.

این مجله نوشته است: «طالبان می‌توانند هزاران بمب‌گذار انتحاری تحریک طالبان پاکستان را به پاکستان بفرستند یا با شورشیان بلوچ مورد حمایت هند همکاری کنند تا در مرزهای خود ویرانی ایجاد کنند. پاکستان، به‌نوبه‌ی خود، هم از ظرفیت نظامی و هم از شبکه اطلاعاتی برای هدف قرار دادن رهبران طالبان و تغییر تعادل سیاسی در افغانستان برخوردار است. این کشور می‌تواند رهبری طالبان را یکی‌یکی از بین ببرد؛ گذشته از همه‌ی این‌ها، آنان را برای دهه‌ها مورد مطالعه قرار داده است.

در همین دوره، رسانه‌های پاکستانی نیز از تحرکات تازه‌ی مخالفان طالبان خبر داده‌اند. اکسپرس‌تریبون در اکتبر ۲۰۲۵ نوشت که کنفرانسی از چهره‌های اپوزیسیون افغانستان در اسلام‌آباد برگزار شده است؛ کنفرانسی که در آن طالبان «غیرمشروع» خوانده شدند و بر لزوم افزایش فشارهای سیاسی و بین‌المللی بر حاکمیت فعلی افغانستان تأکید شد. این مجموعه‌تحرکات رسانه‌ای و دیپلماتیک نشان می‌دهد که بازیگران منطقه‌ای، به‌ویژه پاکستان در حال بررسی یا معرفی گزینه‌های جایگزین برای حکومت طالبان هستند؛ چه در قالب فشار سیاسی و چه در قالب حمایت از جریان‌های اپوزیسیون.

تغییر رژیم در افغانستان چگونه بوده است؟

افغانستان صحنه‌ای آشنا برای مداخلات خارجی و تغییرهای ناگهانی قدرت از جمله تغییر رژیم است. تنها گروه طالبان در عمر 30 ساله‌ی خود، سه بار تغییر رژیم را در افغانستان تجربه کرده است. طالبان در اواسط دهه‌ی ۱۹۹۰ با حمایت گسترده‌ی پاکستان سربرآوردند و پس از جنگ‌های خونین، در سال ۱۹۹۶ کابل را تصرف کردند و رژیم تغییر کرد.

پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، قوای ائتلاف به رهبری امریکا طی حمله‌ای طالبان را از قدرت ساقط کردند و در کنفرانس بن در دسامبر ۲۰۰۱ حکومتی جدید و موقت تحت ریاست حامد کرزی شکل گرفت. تحلیل‌گران باور دارند که در هر دور از تغییر رژیم یک حامی خارجی نقش کلیدی داشته است. در اوایل دهه‌ی 1990 مجاهدان تحت حمایت امریکا، عربستان و پاکستان حکومت تحت حمایت شوروی را ساقط کردند؛ در نیمه‌ی اول همان دهه پاکستان طالبان را از میان جنگ‌های داخلی بر سر کار آورد و سپس امریکا آنان را در سال 2001 سرنگون کرد. در ۲۰۲۱، پاکستان با حمایت طولانی و گسترده از گروه طالبان، رژیم جمهوری را ساقط کرد.

حالا هم هم‌زمان که طالبان ثبات نسبی خود را تحکیم کرده‌اند، متحد دیرینه‌اش پاکستان به تدریج موضع خصمانه‌ای اتخاذ کرده است. طبق گزارش مجله‌ی نیولاینز، اسلام‌آباد «در حال برنامه‌ریزی برای تغییر رژیم» در افغانستان است و کانال‌های گفت‌وگو با چند نفر از رهبران اپوزیسیون افغانستان مانند یاسین ضیا و احمد مسعود را احیا کرده است. این تحولات نشانه‌ی شروع فصل تازه‌ای از بازی‌های قدرت است که طالبان را بیش از هر زمان دیگر در معرض فشارهای منطقه‌ای و بین‌المللی قرار می‌دهند.

جولان داعش

هم‌زمان با تشدید تحرکات پاکستان، تحلیل‌گران از ظهور داعش خراسان در افغانستان هشدار می‌دهند. یکی از استادان پیشین دانشگاه از کابل می‌گوید: «بحران فعلی افغانستان را می‌توان ترکیبی هم‌زمان ضعف نهادهای حکومتی، شکاف‌های اجتماعی، قومی و نقش فعال بازیگران خارجی دانست. در مورد پاکستان دو سناریو وجود دارد: در سناریوی اول، این‌که پاکستان به‌طور آشکار از اپوزیسیون طالبان حمایت کند، چنین مداخله‌ای می‌تواند در کوتاه‌مدت زمینه‌ای برای متعادل‌سازی قدرت و تقویت رقابت سیاسی سالم در افغانستان فراهم کند. حمایت از جریان‌های سیاسی و مدنی مخالف طالبان، در صورتی که هدف آن ایجاد ساختاری شفاف و پاسخ‌گو باشد، می‌تواند به بازسازی نهادهای حکومتی و افزایش ظرفیت‌های جامعه مدنی منجر شود و روند تصمیم‌گیری سیاسی را از انحصار یک گروه خاص خارج کند.»

به نظر این استاد دانشگاه، اما سناریوی تغییر رژیم تنها مسیر نیست؛ مسیر دیگر این است که به‌گفته‌ی تحلیل‌گران، در صورت ناکامی اپوزیسیون، پاکستان به حمایت از گروه‌های افراطی مانند داعش روی آورد. این استاد دانشگاه اضافه می‌کند:

«بااین‌حال، سابقه‌ی مداخلات پاکستان در افغانستان نشان می‌دهد که این کشور اغلب منافع ژئوپلیتیک خود و سایر قدرت‌های جهانی را بر منافع ملی افغانستان ترجیح داده است. در سناریوی دوم، اگر پاکستان با گروه‌هایی مانند داعش معامله کند و آن‌ها را حمایت کند و وارد بازی افغانستان کند، حتا با ادعای کنترل طالبان یا ایجاد توازن قدرت، پی‌آمدهای آن برای افغانستان فاجعه‌بار خواهد بود. چنین مداخله‌ای بی‌ثباتی و خشونت مداوم را توسط رویارویی دو گروه افراطی و خشن طالبان و داعش، تشدید می‌کند، زیرا گروه‌های افراطی انگیزه و منابع لازم برای ادامه‌ی عملیات‌های تروریستی و نظامی را دریافت می‌کنند. این وضعیت باعث تضعیف بیشتر نهادهای حکومتی افغانستان، فلج شدن ساختارهای امنیتی و کاهش اعتماد عمومی میان شهروندان و نهادهای حکومتی می‌شود. در یک کلام اپوزیسیون افغانستان باید کاری کند که پاکستان گزینه‌ی داعش را انتخاب نکند. چون حضور و فعالیت این گروه در افغانستان در سال‌های آخر جمهوریت فاجعه‌ به میان آورد. حالا هم قدرت‌گیری و یارگیری داعش با استفاده از وضعیت بد اقتصادی مردم و استفاده از نارضایتی اعضای گروه طالبان از برخوردهای تبعیض‌آمیز این گروه با اقوام غیرپشتون، یک سناریوی بسیار وحشتناک است.»

داعش شاخه‌ی خراسان، در سال‌های اخیر یکی از مرگ‌بارترین گروه‌های افراطی در منطقه بوده است. این گروه در یک‌دهه‌ی گذشته در افغانستان برای ایجاد رعب و بازدارندگی، دست به ربودن و کشتار غیرنظامیان زده ‌است و در افغانستان عملیات‌های خونینی انجام داده است. شاخه‌ی خراسان داعش در چند سال گذشته بارها مسئولیت حملاتی را بر عهده گرفته که برای طالبان بی‌سابقه بوده است؛ از جمله کشتن خلیل حقانی، وزیر پیشین حج و اوقاف حکومت طالبان در مقر این وزارت.

خلیل حقانی، وزیر پیشین حج و اوقاف طالبان که توسط داعش شاخه‌ی خراسان کشته شد.

سید نادر پژوهش، دیپلمات پیشین، در مقاله‌ای که در روزنامه اطلاعات روز نوشته است نیز بیان کرده ‌است که ظهور طالبان، القاعده و داعش محصول پیچیده‌ای از سیاست‌های جهانی و تحولات منطقه‌ای است. پس از پایان جنگ سرد و بحران اقتصادی اوایل این قرن، قدرت‌های جهانی، به‌ویژه امریکا به‌دنبال فرار از رکود اقتصادی و رونق اقتصادی از طریق هزینه‌های نظامی و تحریک بازار سلاح بودند و در این چارچوب، گروه‌های افراطی به‌عنوان بازیگران غیردولتی و ابزار نیابتی در منطقه شکل گرفتند. بسیاری از رهبران این گروه‌ها از مدارس مذهبی تحت کنترل آی‌اس‌آی پاکستان یا زندان‌های امریکا برخاسته‌اند.

آقای پژوهش در ادامه نوشته است که پس از فروپاشی سیاسی عراق و بحران سوریه، نیروهای آموزش‌دیده‌ی داعش به افغانستان کوچ کردند. نبود دولت مرکزی مقتدر، اختلافات قومی و مذهبی، خلاءهای اقتصادی و امنیتی و حمایت‌های مالی و لجستیکی برخی کشورهای منطقه، زمینه‌ی رشد و بازسازی شبکه‌های این گروه‌ها را فراهم کرده است. در افغانستان، ضعف دولت و رقابت‌های سیاسی داخلی، به‌ویژه در شمال کشور، باعث شده نگرانی‌هایی برای روسیه، ایران و چین ایجاد شود. آی‌اس‌آی پاکستان با سابقه‌ی طولانی در مدیریت گروه‌های نیابتی، هم‌زمان طالبان و داعش را تحت تأثیر خود دارد و هدف آن حفظ بی‌ثباتی در افغانستان برای بهره‌برداری ژئوپلیتیک است. ترکیب ضعف دولت، خلاءهای امنیتی، حمایت‌های پنهان و آشکار خارجی و نقش فعال آی‌اس‌آی، خطر بازگشت و گسترش داعش را افزایش داده و ادامه‌ی بحران انسانی و سیاسی در افغانستان را محتمل می‌سازد.

پس از چهار سال رابطه‌ی تنش‌آلود طالبان و پاکستان، تصویر کلی نشان می‌دهد که بحران کنونی فراتر از یک مناقشه‌ی مرزی است. پاکستان که زمانی اصلی‌ترین حامی طالبان بود، اکنون با بی‌اعتمادی عمیق، به‌دنبال مهندسی دوباره‌ی ساختار سیاسی افغانستان و حتا سناریوی تغییر رژیم است؛ مسیری که اگرچه از نظر نظامی و استخباراتی برای اسلام‌آباد ممکن به ‌نظر می‌رسد، اما پی‌آمدهای آن می‌تواند کشور را وارد چرخه‌ای جدید از جنگ‌های نیابتی، رقابت‌های منطقه‌ای و خلاء قدرت کند. آینده‌ی افغانستان نه به تصمیم یک بازیگر بلکه به برآیند پیچیده‌ی فشارهای خارجی، واکنش طالبان، تحرکات اپوزیسیون و ظهور دوباره‌ی گروه‌هایی مانند داعش گره خورده است.

با دیگران به‌‌ اشتراک بگذارید
بدون دیدگاه