close
وزیر دفاع و رییس ستاد ارتش طالبان در نمایشگاه دفاعی قطر/طالبان

وقتی انتحار دیگر جواب نمی‌دهد

طالبان و دوراهه‌ی دانش و نادانی

«این زمان تکنولوژی است. پهپادها و میزایل‌ها از یک قاره به قاره‌ی دیگر پرتاب می‌شود و با تفنگ از این موشک‌ها پیشگیری نمی‌شود. اگر ما در بیست سال مبارزه قابلیت آماده ساختن امکانات محاربوی را می‌داشتیم، جوان‌های ما مجبور نمی‌شدند که به سینه‌های خود باروت بسته کنند و یا صدها نفر طعمه یک بمب شوند. حالا برای ما فرصت خوبی است که از تجربه‌های جدید ملت‌های دیگر استفاده کنیم. این کشورها از این تجربه‌ها استفاده کردند و اینک ثمره‌ی آن را به‌‌دست می‌آورند.» 

این پاره‌ای از سخنان ملا عبدالغنی برادر، معاون اقتصادی نخست‌وزیر  طالبان در یک سخنرانی رسمی در کابل است. ملا برادر در آن سخنرانی بر ضرورت تجهیز طالبان به تکنولوژی نظامی روز تأکید کرده و حملات انتحاری و انفجاری زمینی را در شرایط کنونی ناکارآمد خوانده است. او با اشاره به تحول در شیوه‌های جنگی در عصر حاضر گفته است که نقش موشک‌ها و پهپادها در میدان‌های جنگی تعیین‌‌کننده شده و طالبان نیز باید به‌سوی تجهیز نظامی پیشرفته حرکت کنند و از کشورهای دیگر در این زمینه الگو بگیرند. 

به نظر می‌رسد که طالبان با نگاهی بر جنگ‌ها و درگیری‌های سال‌های اخیر میان روسیه و اوکراین، هند و پاکستان و اسرائیل و ایران به تدریج به این نتیجه رسیده‌اند که حکومت‌شان در برابر فناوری‌های نظامی جدید به‌شدت آسیب‌پذیر است. جنگ اوکراین نشان داد که پهپادها، موشک‌های نقطه‌زن و تجهیزات پیشرفته چقدر در تعیین سرنوشت نبرد مؤثر اند. در سوی دیگر، گروه حماس، که طالبان با آن اظهار همدلی کرده‌اند، در برابر حملات هوایی، موشکی و پهپادی اسرائیل، تلفات سنگینی را متحمل شد. همین‌طور، در تقابل نظامی اخیر میان هند و پاکستان در حملات پهپادی و موشکی جای روش‌های کلاسیک جنگی را گرفتند. در درگیری نظامی میان ایران و اسرائیل نیز استفاده از ریزپرنده‌ها، پهپادهای انتحاری، موشک‌ها و جت‌های جنگی پیشرفته صحنه‌ نبرد را به‌ کلی متحول ساخت.

طالبان در گذشته تصوری بسیاری اغراق‌آمیز از مؤثریت نیروهای انتحاری خود داشتند و در مواردی حتا ادعا کردند که می‌توانند «دشمنان» خود را در کشورهای دیگر نیز تهدید کنند. اما سخنان ملا برادر نشان می‌دهد که رهبران این گروه دیگر آن اعتماد قبلی را بر کارآیی نیروهای انتحاری خود ندارند. بخشی از نگرانی رهبران طالبان شاید به این واقعیت بر می‌گردد که مخالفان حکومت طالبان نیز در صورت دستیابی به تکنولوژی‌هایی چون ریزپرنده و تجهیزات سبک اما مخرب دیگر برای حمله بر طالبان نیازی به نیروهای مسلح متمرکز در واحدهای قابل شناسایی نخواهند داشت. سخنان ملا برادر نشان می‌دهد که از نظر رهبران گروه طالبان حفاظت از حکومت این گروه، در گرو دست‌یابی به ابزارهای پیشرفته‌ی جنگی، از جمله پهپاد و موشک‌های پیشرفته و هوشمند تعریف می‌شود.

حملات انتحاری و انفجاری در جنگ‌های زمینی و چریکی، همواره یکی از ابزارهای مرگ‌بار طالبان بوده است. اما در صورت ورود به جنگ در سطح فرامرزی یا دفاع در برابر قدرت‌های خارجی، ابزارهایی چون نیروی هوایی، پهپادهای تهاجمی و سامانه‌های موشکی نقش کلیدی دارند و می‌توانند معادلات جنگ را دگرگون کنند.

نمایشگاه دفاعی قطر باعث جلب توجه مقام‌های ارشد طالبان شده بود/طالبان

سلاح مقدم بر قلم

نزدیک به دوونیم سال پیش، ملا محمدیعقوب، وزیر دفاع طالبان در مراسم فراغت شماری از نیروهای این گروه در کابل، بر ضرورت آموزش ساخت تجهیزات نظامی تأکید کرده بود. او در آن سخنرانی خطاب به نیروهای طالبان گفته بود که برای دفاع از افغانستان، باید توانایی تولید و استفاده از تسلیحات سنگین را کسب کنند. 

ملا یعقوب در بخشی از سخنانش گفته بود: «باید بتوانیم حق را از باطل تشخیص دهیم و در این راه باید نحوه ساخت تانک، تفنگ و توپ را آموزش ببینیم. برخی‌ها می‌گویند که تفنگ، مرمی (گلوله)، اسلحه و تانک نشانه‌ی دهشت و بربریت است، اما وقتی تفنگ، تانک و اسلحه نباشد، قلم هیچ نیست. قلم را بگیر و مبارزه کن و پیشرفت کن.» 

این اظهارات که در آغاز سلطه دوباره‌ی طالبان مطرح شد، نشان‌دهنده‌ی‌ گرایش رهبری نظامی این گروه به پیوند میان قدرت نظامی و سلطه‌ی ایدئولوژیک است. در نگاه ملا یعقوب، اسلحه نه‌‌تنها ابزار جنگ، بلکه پیش‌‌شرط دفاع از ارزش‌هایی است که طالبان آن را «حق» می‌نامند. همچنین، این گفته‌ها نشان می‌دهد که حتا در روایت رسمی طالبان، قلم و دانش زمانی معنا دارد که در کنار و در خدمت تفنگ و تانک قرار گیرد.

طالبان در طول دودهه‌ی گذشته، در جریان نبرد با دولت پیشین افغانستان و نیروهای بین‌المللی، بارها از حملات انتحاری و انفجاری برای وارد کردن تلفات سنگین بر نظامیان و غیرنظامیان استفاده کرده‌اند. این تاکتیک‌ها بخشی از راهبرد فشار روانی و نظامی این گروه به شمار می‌رفت. پس از بازگشت طالبان به قدرت، واحدهای انتحاری همچنان حفظ شده‌اند و بخشی از آن‌ها زیر چتر ریاست استخبارات طالبان فعال هستند. افزون بر آن، شبکه حقانی به رهبری سراج‌الدین حقانی، وزیر داخله‌ی طالبان همچنان مسئولیت بخشی از این نیروها را بر عهده دارد.

در عین حال، طالبان همواره تمایل زیادی به نمایش عمومی تسلیحات سنگین، به‌‌ویژه موشک‌ها داشته‌اند. در سالگردهای تسلط مجدد بر قدرت، این گروه به‌‌طور منظم موشک‌هایی را که از دوران اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی به‌‌جا مانده‌اند، در پایگاه نظامی بگرام به نمایش گذاشته‌اند؛ اقدام نمایشی که از تلاش طالبان برای نشان دادن اقتدار نظامی و تأکید بر حضور سخت‌افزاری در صحنه حکمرانی حکایت دارد.

چرخ‌بال بلک‌ هاوک امریکایی در اختیار طالبان/وزات دفاع طالبان

نگاه به تنش و درگیری‌های برون‌مرزی

با گسترش دسترسی به اینترنت و رسانه‌های جهانی، اکنون رهبران طراز اول طالبان به منابع خبری و اطلاعاتی درباره‌ی راهبردهای نظامی کشورها در حوزه‌های تهاجمی و دفاعی دسترسی دارند. همین امر، آنان را به رویاپردازی درباره‌ی دست‌یابی به تکنولوژی پیشرفته‌ی نظامی سوق داده است. اما در واقعیت، حکومت طالبان در شرایط تحریمی قرار دارد و هیچ کشوری تمایلی ندارد که سلاح‌ها و تجهیزات پیشرفته در اختیار این گروه بگذارد. 

گرچه شماری از کشورهای منطقه روابط دیپلماتیک یا امنیتی نزدیکی با طالبان برقرار کرده‌اند، اما این به معنای مشروعیت بین‌المللی و حمایت نظامی از این گروه نیست. طالبان در سایه حاکمیت خود، میزبان بیش از بیست گروه تروریستی و تندرو، از جمله شبکه القاعده، شاخه خراسان دولت اسلامی موسوم به «داعش»، و تحریک طالبان پاکستان (تی‌تی‌پی) هستند. حضور این گروه‌ها نه‌‌تنها تهدیدی برای امنیت داخلی افغانستان بلکه تهدیدی جدی برای امنیت منطقه‌ای و جهانی به‌ شمار می‌رود. در چنین فضایی، هیچ کشور مایل نیست خطر سرمایه‌گذاری یا همکاری نظامی با طالبان را بپذیرد. 

ایالات متحده امریکا در جریان بیست سال حمایت از نظام جمهوری اسلامی افغانستان میلیاردها دالر را صرف تجهیز و تمویل نیروی هوایی این کشور کرده بود. خلبانان افغانستان با پشتیبانی امریکا و ناتو، در کشورهای دیگر آموزش می‌دیدند. اما زمانی که کابل به‌دست طالبان سقوط کرد، نیروهای امریکایی بخش مهمی از تجهیزات پیشرفته هوایی، به‌‌ویژه چرخ‌بال‌های بلک‌ هاوک را پیش از ترک افغانستان غیرفعال ساختند تا این تجهیزات به‌‌دست طالبان نیفتد.

واشنگتن با درک این موضوع که طالبان فاقد دانش عملیاتی‌سازی این تجهیزات پیچیده هستند، از پیش دست به چنین اقداماتی زد. حتا به فرض امکان راه‌اندازی مجدد این تجهیزات، روند آن زمان‌بر و نیازمند تخصص بالا بود؛ چیزی که طالبان از آن بی‌بهره‌اند. 

با فروپاشی نظام جمهوریت، شمار زیادی از متخصصان نظامی افغانستان، از جمله خلبانان خاک کشور را ترک کردند. بسیاری از آنان که در ایالات متحده، اروپا یا دیگر کشورها آموزش دیده بودند، به‌‌دلیل نگرانی‌های امنیتی حاضر به همکاری با طالبان نشدند و هنوز نیز در تلاش برای ترک افغانستان هستند. بااین‌حال، طالبان در تبلیغات خود مدعی شده‌اند که شماری از خلبانان سابق اکنون با حکومت آنان همکاری می‌کنند، اما هیچ‌‌گاه رقم دقیقی ارائه نکرده‌اند. 

نگاه طالبان به تشکیل نیروی هوایی، نگاهی ساده‌انگارانه و متأثر از تجربه‌های جنگ چریکی گذشته است. به همین دلیل، گروهی از نیروهای انتحاری‌شان را در دوره‌های کوتاه‌‌مدت -گاه کم‌تر از یک سال- به آموزش‌های ابتدایی خلبانی و مهندسی چرخ‌بال فرستاده‌اند. طالبان از این افراد به‌عنوان نماد پتانسیل تشکیل نیروی هوایی یاد می‌کنند و از آن برای اهداف تبلیغاتی بهره می‌برند. اما در واقعیت، ساختار یک نیروی هوایی واقعی نیازمند تخصص عمیق، دانش فنی گسترده، زیرساخت‌های پشتیبانی، و بودجه کلان است؛ اموری که طالبان در شرایط فعلی از نظر نیروی انسانی و امکانات اقتصادی توان تحقق آن را ندارند. 

رژه نظامی طالبان در پایگاه بگرام/وزارت دفاع طالبان

هدف غیرممکن طالبان

بسم‌الله تابان، از مقام‌های پیشین پولیس ملی و پژوهشگر حوزه مطالعات امنیتی، در گفت‌وگو با روزنامه اطلاعات روز می‌گوید که تلاش طالبان برای دست‌یابی به تسلیحات پیشرفته نظیر موشک‌های دوربرد و پهپادهای انتحاری، بیش از آن‌که یک راهبرد عملی باشد، بیشتر به رویایی تبلیغاتی شبیه است. 

او تأکید می‌کند: «طالبان فاقد زیرساخت صنعتی، نیروی متخصص، و دسترسی رسمی به بازار تسلیحات پیشرفته هستند. در کنار آن، حضور این گروه در فهرست تحریم‌های بین‌المللی و انزوای سیاسی جهانی، مانعی جدی بر سر راه تجهیز نظامی آنان است. از سوی دیگر، تمرکز طالبان از گذشته تا امروز بر جنگ چریکی و حملات انتحاری بوده، نه بر جنگ‌های متعارف مبتنی بر تکنولوژی پیشرفته.» 

از نگاه این پژوهشگر امنیتی، تهدید اصلی نه صرفا در خیال‌پردازی طالبان برای دست‌یابی به تکنولوژی نظامی پیشرفته، بلکه در تلاش هدفمند آنان برای صدور ایدئولوژی افراطی و تروریسم مذهبی به فراتر از مرزهای افغانستان نهفته است. به‌باور او، تجهیز طالبان به ابزارهای مدرن جنگی، پی‌آمدهای فاجعه‌باری برای ثبات منطقه‌ای و امنیت بین‌المللی خواهد داشت.

تابان می‌گوید: «بااین‌حال، اگر طالبان با حمایت یک قدرت خارجی به چنین تجهیزات نظامی دست یابند، این مسأله می‌تواند تهدیدی جدی برای امنیت منطقه‌ای و بین‌المللی ایجاد کند. از طرف دیگر، تناقض آشکاری میان سیاست‌های آموزشی طالبان و رویای نظامی آنان وجود دارد. گروهی که علوم معاصر را سرکوب و نهادهای علمی را تضعیف کرده، چگونه می‌تواند نیروی متخصص برای ساخت و استفاده از تسلیحات پیشرفته تربیت کند؟ بدون سرمایه‌گذاری در آموزش، علم و تکنولوژی، این آرزو تحقق‌پذیر نیست، مگر این‌که طالبان تماما به نیروی نیابتی یک قدرت خارجی تبدیل شوند، چیزی که از گذشته تا به‌حال نیز نشانه‌هایی واضح از آن در این گروه دیده شده است.»

با تسلط طالبان بر افغانستان، بخش چشم‌گیری از نیروهای متخصص از کشور خارج شده‌اند. در مقابل، این گروه تلاش کرده‌ است تا با تکیه بر بدنه‌ی وفادار خود، خلاهای تخصصی در نهادهای آموزشی را پر کند؛ تلاشی که نه‌تنها استانداردهای علمی را به‌شدت پایین آورده، بلکه ساختار آموزش عالی کشور را با بحران کیفیت مواجه کرده است. 

طالبان، به‌‌جای استفاده از استادان باتجربه و متخصص، بخشی از هواداران و اعضای خود را به‌عنوان استاد و مسئولان دانشگاه‌ها منصوب کرده‌اند. این اقدام، که بدون درنظرگرفتن صلاحیت علمی و شایستگی آموزشی انجام شده، کیفیت تدریس و اعتبار دانشگاه‌ها را به پایین‌ترین سطح در تاریخ آموزش عالی افغانستان رسانده است. 

در سوی دیگر، طالبان شماری از جنگ‌جویان خود را که در نبردها نقش داشته‌اند، به‌عنوان «سهمیه‌ی مثبت» به صنف‌های بلندتر درسی در مکاتب جذب کرده‌اند. این در حالی است که آنان هیچ‌گونه شایستگی علمی برای ارتقای تحصیلی نداشته‌اند. افزون بر آن، شماری از علمای دینی وابسته به طالبان، بدون گذراندن دوره‌های آکادمیک، سند «ماستری» دریافت کرده‌اند؛ امری که نه‌تنها نظام تحصیلی افغانستان را خدشه‌دار کرده، بلکه اعتبار علمی مدارک دانشگاهی را نیز زیر سؤال برده است. 

پی‌آمد چنین سیاست‌هایی، بی‌میلی گسترده در میان نسل جوان نسبت به تحصیل در دانشگاه‌ها است. بر خلاف دوران نظام جمهوریت که ورود به دانشگاه‌ها برای جوانان یکی از اولویت‌های اصلی بود، اکنون علاقه به ادامه‌ی تحصیل کاهش یافته و آموزش نیروی متخصص نیز با رکود کم‌سابقه‌ای روبه‌رو شده است.

بااین‌حال، طالبان در برخی از نمایشگاه‌های مکاتب و انستیتوت‌ها، از طرح‌های اولیه دانش‌آموزان برای ساخت نمونه‌هایی ابتدایی از تانک، چرخ‌بال، طیاره، پرتاب‌کننده‌ی موشک و حتا پهپادهای نظامی استقبال کرده‌اند. آنان این دانش‌آموزان را تشویق کرده‌اند تا این پروژه‌ها را گسترش دهند. اما روشن است که فاصله میان یک ابزار ساده و یک جنگ‌افزار عملیاتی، بسیار زیاد است. تحقق این طرح‌ها نیاز به بودجه هنگفت، آزمایش‌های متعدد، سیستم‌های ارزیابی خطا و دانش پیشرفته‌ نظامی دارد؛ عناصری که در وضعیت فعلی افغانستان به‌شدت کمیاب یا غیرممکن است. 

با وجود این چالش‌ها، طالبان با نگاهی به قدرت‌های نظامی منطقه، از جمله ایران و پاکستان خود را در مسیری مشابه تصور می‌کنند. برای نمونه، مشاهده موفقیت‌های ایران در تولید پهپادهای انتحاری -پهپادهایی که حتا در جنگ اوکراین از سوی روسیه استفاده شده‌اند- طالبان را به این تصور رسانده که آنان نیز می‌توانند از تجربیات دودهه جنگ، انفجار و انتحار برای توسعه سلاح‌های پیشرفته استفاده کنند. اما این رویاها در شرایطی مطرح می‌شود که حکومت طالبان با انزوای شدید جهانی، تحریم‌های بین‌المللی و کمبود منابع مالی روبه‌رو است. افزون بر این، طالبان فاقد نیروی متخصص، زیرساخت‌های علمی و فنی، و ظرفیت مهندسی لازم برای ساخت تسلیحات پیشرفته هستند. در نتیجه، تحقق چنین پروژه‌هایی نه‌تنها دشوار، بلکه در شرایط کنونی غیرممکن به ‌نظر می‌رسد.