مقدمه
با اعلام نتایج انتخابات ۲۰۲۴ ایالات متحده امریکا، دونالد ترمپ به پیروزی قاطع دست یافت و بهعنوان چهلوهفتمین رییسجمهور امریکا به کاخ سفید بازگشت. کسب اکثریت آرا در کنگره باعث شده است که جمهوریخواهان هر سه نهاد اصلی قدرت یعنی ریاستجمهوری، سنا و مجلس نمایندگان را در اختیار بگیرند. این در حالی است که از انتخابات میاندورهای ۲۰۲۲ تا اکنون کنترل کنگره بین دو حزب تقسیم شده بود. سرنوشت انتخابات ریاستجمهوری امریکا علاوه بر امریکا برای جهان نیز از اهمیت زیادی برخوردار است. جابهجایی در دفتر ریاستجمهوری ایالات متحده امریکا بهعنوان ابرقدرت نظامی و اقتصادی اکثر نقاط جهان را متأثر میسازد. در این میان مناطقی که امریکا در آن منافعی دارد و یا تهدیدی را از آنجا احساس میکند، بیشتر در کانون توجه سیاست خارجیاش قرار میگیرد.
در افغانستان نیز انتخابات ریاستجمهوری امریکا هم از سوی گروه حاکم و هم از سوی مخالفان با حساسیت و دقت دنبال میشد. وزارت خارجهی ادارهی طالبان به سرعت به پیروزی ترمپ واکنش نشان داد و با اشاره به اینکه توافقنامهی دوحه در دور اول ریاستجمهوری وی امضا شده است، ابراز امیدواری کرده است که ادارهی جدید امریکا گامهای واقعبینانه برای بهبود مناسبات بردارد. حال پرسش این است که بازگشت وی چه تأثیری بر اوضاع افغانستان خواهد داشت و چشماندازه آیندهی افغانستان با ریاستجمهوری ترمپ چگونه خواهد بود؟
پاسخ به این پرسش اساسی کار دشوار است ولی با نگاهی گذرا به جایگاه افغانستان در سیاست خارجی امریکا، تیپشناسی شخصیت ترمپ، کارنامهی دور پیشین او و مواضعاش در قبال خروج امریکا از افغانستان، میتوان تصور اجمالی از این چشمانداز پیدا کرد.
اولویتهای سیاست خارجی امریکا
چین، روسیه، ایران، کوریای شمالی، جنگ اوکراین، بحران خاور میانه و تعامل با ناتو در صدر اولویتهای سیاست خارجی امریکا به رهبری ترمپ دیده میشوند. افغانستان پس از ۲۰۲۱ دیگر جزء اولویتهای اصلی سیاست خارجی ایالات متحده امریکا محسوب نمیشود. امریکا نه منافع حیاتی کلان در افغانستان دارد و نه تهدیدهای محتمل ناشی از خاک افغانستان در ردیف تهدیدهای نخست علیه امریکا ارزیابی میشود. عدم توجه به افغانستان در رقابتهای انتخاباتی اخیر امریکا هویدا بود. اندیشکدهی بنیاد هِرتیج که تهدیدها علیه منافع ایالات متحده امریکا را بهصورت سالانه ارزیابی و منتشر میکند، تهدیدهای ناشی از سیاستهای چین، روسیه، ایران و کوریای شمالی را در ۲۰۲۴ به ترتیب در درجات اول تا چهارم اهمیت قرار داده است. پایان بخشیدن به جنگ اوکراین و کاهش هزینه ایالات متحده در این جنگ، بهبود روابط با روسیه و حتا کاهش تحریمها علیه این کشور، از جمله اولویتهای سیاست خارجی ترمپ محسوب میشود. مدیریت جنگ تجاری با چین و کنترل فزایندهی نفوذ جهانی چین از یک طرف و تمایل شخصی ترمپ به روابط شخصی با شی جین پینگ از سوی دیگر، موضوع چین را در صدر فهرست سیاست خارجی امریکا قرار داده است.
چگونگی مدیریت بحران خاور میانه که هم تعهد ترمپ در قبال اسرائیل پابرجا بماند و هم از گسترش بحران و رفتن به جنگ تمامعیار جلوگیری کند از دیگر اولویتهای سیاست خارجی این کشور به شمار میرود. همچنین نگرانی کشورهای اروپایی از تداوم سیاست پیشین ترمپ مبنی بر افزایش سهم دولتهای اروپایی در بودجه ناتو و تهدید به خروج از این اتحادیه نظامی، از دیگر مسائل مهم در سیاست خارجی امریکا به شمار میرود. مهار سیل مهاجران از دیگر مسائل مورد توجه ترمپ است که هم آثار داخلی دارد و هم بر روابط این کشور با دیگر کشورها، از جمله امریکای جنوبی تأثیرگذار است. در ذیل اولویتهای پیشگفته نمیتوان نیمنگاه امریکا به افغانستان را نیز کاملا انکار کرد. چنان که بنیاد هرتیج در میان بازیگران غیردولتی که میتوانند منافع ایالات متحده امریکا را تهدید کنند در جغرافیای افغانستان-پاکستان از القاعده و دولت اسلامی شاخهی خراسان نام برده است و اینکه بهرغم دشمنی طالبان با داعش، برخی جناحها همچنان با داعش و القاعده پیوند دارند. همچنین به استناد شاخص جهانی تروریسم، تصریح شده است که از ۲۰۲۱ به بعد داعش شاخهی خراسان بهعنوان فعالترین گروه تروریستی ظهور کرده است. با این وجود مسألهی افغانستان در مقایسه با دیگر اولویتها جایگاهی در خوری ندارد.
تیپ شخصیتی و سبک رهبری ترمپ
ترمپ پیشینهی فعالیتهای سیاسی و حزبی ندارد و جمهوریخواهان در سال ۲۰۱۶ با توجه به نظام انتخاباتی امریکا و مبارزات پیشروندهی ترمپ ناگزیر به تأیید نامزدی وی شدند. در این دور البته ایشان از ابتدا چهرهی بلامنازع در میان جمهوریخواهان بود. پیشینه و تخصص ترمپ فعالیت اقتصادی و تجاری است و به سیاست نیز از همین منظر مینگرد. رویکرد ترمپ در قبال جنگ اوکراین و مخالفت با تأمین منابع مالی ناتو تا حدی ریشه به نگاه اقتصادی وی دارد. ترمپ برای مسائل پیچیدهی سیاسی راهحلهای ساده ارائه میکند و به بروکراسی و ساختار زیاد اهمیت قایل نمیشود و همین امر باعث شده است که وی بتواند با افکار عمومی ارتباط نزدیک برقرار کند. ترمپ مشتاق روابط شخصی با رهبران مطرح جهان از قبیل پوتین، شی جین پینگ و کیم جونگ اون و نمایشهای رسانهای است که او را در کانون توجه جهانیان قرار دهد. ملاقاتهای پر سروصدای وی با کیم جونگ اون در سال ۲۰۱۸ موید این سبک است. وی همچنین پس از نخستین سوءقصد به جانش در جریان یک گردهمایی انتخاباتی در پنسیلوانیا، از متن دوستانهی شی جین پینگ با مسرت یاد کرد. از دیگر ویژگیهای شخصیتی ترمپ غیرقابل پیشیبینی بودن و اهل معامله بودن است. بر این اساس پیشبینی حرکتهای ترمپ دشوار است. آخرین نکته در این بخش اینکه وی تظاهر به ارزشهای حقوق بشری و اصول دموکراسی ندارد و به صراحت از منافع مادی امریکا سخن میگوید.
کارنامه و موضع ترمپ در قبال خروج از افغانستان
ترمپ همواره منتقد سرسخت نحوهی خروج امریکا از افغانستان بوده و آن را «شرمآورترین لحظه یا خروج در تاریخ امریکا» خوانده است. اما فراموش نباید کرد که توافقنامهی دوحه که جدول خروج سربازان امریکایی در آن تعیین شد، در زمان ریاستجمهور وی امضا گردید. پیش از آن نیز در سپتامبر ۲۰۱۹ قرار بود که در یک نشست محرمانه با حضور رهبران طالبان و رییسجمهور سابق افغانستان در کمپ دیوید شرکت کند و گفتوگوهای صلح را به پیش ببرد که در پی یک حمله در کابل و کشتهشدن یک سرباز امریکایی و ۱۱ نفر دیگر، این نشست لغو و مذاکرات برای مدتی متوقف گردید. تحولات بعدی نشان داد که توافقنامهی دوحه ضربهی جبرانناپذیر به روحیه و انسجام سازمانی نیروهای امنیتی دولت پیشین افغانستان زده بود. ترمپ نگران نقض حقوق بشر، حقوق اقلیتها، دولت فراگیر، دموکراسی و اموری از این قبیل نبوده و نیست. وی از بهجاگذاشتن «۸۵ میلیارد دالر تجهیزات» به تعبیر خودش، واگذاری پایگاه مهم بگرام و خروج پرحرجومرج و کشتهشدن ۱۳ سرباز امریکایی انتقاد کرده است. از جانب دیگر، انتقادهای متقابل دو طرف از همدیگر، از جمله در مسألهی افغانستان، در دورهی کارزارهای انتخاباتی بیشتر جنبهی تبلیغاتی داشته و به هدف زیرسؤال بردن سیاستهای رقیب نزد افکار عمومی صورت گرفته است.
چشمانداز آیندهی افغانستان
اگرچه از نیمهی قرن نوزدهم به اینسو تحولات بزرگ و سریع سیاسی در افغانستان همیشه با دخالت مستقیم و غیرمستقیم قدرتهای بزرگ و مشخصا انگلیس، شوروی/روسیه و امریکا رقم خورده است، در شرایط کنونی نیز هیچ قدرتی جز امریکا در جایگاه چنین تأثیرگذاری نیست. اما نباید فراموش کرد که در فصلهای گاه طولانی نیز این قدرتها به مدیریت افغانستان از راه دور بسنده کرده و از بعد داخلی این کشور را به حال خود رها کردهاند. از اینرو با توجه به اولویتهای پیشگفته از سیاستهای خارجی امریکا، در کوتاهمدت نمیتوان انتظار داشت که اقدام جدی و سرنوشتساز از سوی ایالات متحده امریکا در قبال افغانستان صورت گیرد و یا ترمپ بهخاطر مسائل حقوق بشری، دولت فراگیر و مسائلی از این دست کاری انجام دهد. با این وجود چند گزینه محتمل به نظر میرسد:
نخست، اینکه ادارهی جدید امریکا کمکها به افغانستان تحت کنترل طالبان را کاهش دهد. این امر با توجه به لایحه ماه جون سال جاری مجلس نمایندگان امریکا با پیشگامی جمهوریخواهان، مبنی بر قطع کمکهای مالی خارجی به ادارهی طالبان و رویکرد اقتصادمحور ترمپ محتمل به نظر میرسد. این اقدام احتمالی پیآمدهای جدی برای افغانستان و ادارهی طالبان خواهد داشت؛ زیرا امریکا بزرگترین تمویلکنندهی مالی افغانستان به شمار میرود. براساس گزارش تابستان سیگار، این کشور بیش از ۲۰ میلیارد دالر به افغانستان و پناهجویان این کشور هزینه کرده است. بر این اساس کاهش و یا قطع احتمالی این کمکها میتواند شرایط اقتصادی را بیش از پیش وخیم سازد و ادارهی حاکم را با چالشهای بیشتری مواجه سازد.
دوم، گفته شد که ترمپ پیشبینیناپذیر و اهل معامله است و با توجه به اینکه قبلا تمایل خود مبنی بر معامله برای مدیریت میدان هوایی بگرام را اعلام کرده است، احتمال نوعی دیگری از تعامل را نیز نمیتوان منتفی دانست. این در حالی است که جریانها و گروههای عمدهی مخالف ادارهی طالبان نیز پیوند مستحکمی با ترمپ و تیم وی ندارند و اغلب هم در تحولات جاری بینالمللی مثل بحران خاور میانه در قطب مخالف امریکا قرار دارند.
سوم، تلاش امریکا برای نفوذ بر برخی جناحها در درون ادارهی طالبان هم برای مدیریت گروههای تروریستی که میتوانند منافع امریکا را با خطر مواجه سازند و هم بهخاطر جلوگیری از فرورفتن کامل افغانستان در کام رقبای مثل چین، روسیه و ایران.
در میانمدت و بلندمدت اما باید منتظر تعیین جهت تحولات جاری بحران خاور میانه، جنگ اوکراین، رابطهی امریکا و چین و فعالیتها و اقدامات بینالمللی گروههای تروریستی مثل داعش شاخهی خراسان و القاعده بود تا سمتوسوی تحولات بعدی تأثیرگذار بر افغانستان را رقم بزند.