close

پشتون‌ها با بنی‌اسرائیل ارتباط ندارند

مرور و بررسی کتاب «تبارشناسی پشتون‌ها»

سارا عنان

کتاب «تبارشناسی پشتون‌ها» را محمد الیاس، متخصص و پژوهشگر در زمینه‌ی ژنتیک نوشته است. نویسنده طرح ذهنی کتاب را در دوران پسا دکترای خود در لندن، «ژنوم من، تحقیقات من» در نظر داشته اما وقتی درباره‌ی پیش‌نویس کتاب از دوستان و استادان نظر می‌خواهد، به اتفاق تصمیم می‌گیرند چون این پژوهش در مورد پشتون‌ها است، نام کتاب نیز باید به‌گونه‌ای باشد که آشکارا به پژوهش‌های ژنیتکی درباره‌ی پشتون‌ها اشاره کند. نویسنده تذکر می‌دهد که پژوهش‌های او در این کتاب، تنها به شناسایی نیاکان یا نسل واقعی متمرکز نیست، بلکه شناخت و درمان بیماری‌های ژنیتکی ویژه‌ی این قوم را نیز شامل می‌شود. به‌باور نویسنده، چون پشتون‌ها در زمینه‌ی ژنتیک جایگاهی مهمی دارند، او برای یافتن پاسخ پرسش‌هایش، پژوهش درباره‌ی پشتون‌ها را آغاز کرده است.

کتاب هفت فصل دارد. فصل اول به اصطلاحات ژنتیکی می‌پردازد. علم ژنتیک، سلول، دی‌ان‌ای، ژن‌ها، وراثت، ژن‌های وراثتی، توالی‌یابی، انگشت‌نگاری، جهش، هاپلوتیپ، تک‌گروه یا هاپلوگروه، مشاوره‌ی ژنتیک و پی‌سی‌آر اصطلاحاتی اند که توسط نویسنده در این فصل تعریف می‌شوند. فصل دوم کتاب پاسخ به این پرسش است که علم ژنتیک چیست؟ نویسنده‌ی ژنتیک را شاخه‌ای از زیست‌شناسی می‌داند که در آن به مطالعه‌ی ساختار، عملکرد و رفتار ژن‌ها می‌پردازد. به‌گفته‌ی نویسنده، می‌توان گفت که در ژنتیک به بررسی ویژگی‌های ارثی انسان، از جمله اندازه‌ی بدن، چهره و دیگر ویژگی‌ها پرداخته می‌شود. وراثت به انتقال ویژگی‌ها از پدر و مادر به فرزندان می‌پردازد، مانند قد، رنگ چشم و هوش که از طریق ژن‌ها به فرزندان منتقل می‌شوند.

فصل سوم کتاب اهداف تجزیه ژنتیکی را بررسی می‌کند. نویسنده توضیح می‌‎دهد که برای تجزیه ژنتیکی یک فرد، ابتدا باید هدف آزمایش روشن شود؛ آیا هدف شناخت یک بیماری ارثی است یا تعیین نسبت و ریشه‌ی خانوادگی؟ به‌گفته‌ی نویسنده، اگر هدف بررسی نسب پدری فرد باشد، لازم است نشانگرهای اس‌تی‌آر ۳۲ روی کروموزوم ایگرگ بررسی شوند، و درصورتی‌که شجره‌ی مادری مورد نظر باشد، از طریق توالی‌یابی دی‌ان‌ای میتوکندریایی این کار انجام می‌شود (الیاس، ۱۴۰۳، ص ۲۱). در ادامه‌ی این فصل، برخی از روش‌های مورد استفاده در آزمایش‌های ژنتیکی توضیح داده شده است. آزمایش شناسایی والدین، شناسایی مجرم، تشخیص‌های ژنتیکی، تبارشناسی ژنتیکی و مردم‌شناسی مولکولی روش‌های مورد استفاده در آزمایش ژنتیکی هستند. فصل چهارم کتاب هم به آموزش و پژوهش ژنتیک در پاکستان اختصاص داده شده است. فصل پنجم و ششم کتاب پس‌زمینه‌ی تاریخی و تمدنی قوم پشتون‌ و پشتون‌ها از دیدگاه ژنتیک را به بررسی می‌گیرد. فصل هفتم و آخر کتاب به نقشه‌ی ژنتیکی خود نویسنده تعلق دارد.

پس‌زمینه‌ی تاریخی و تمدنی

پشتون قومی باستانی است که سده‌ها است در منطقه‌ای میان هند و خراسان زندگی می‌کند. این مردم با نام‌های پختون، پشتون، پتهان و افغان شناخته می‌شوند. تاریخ قوم پشتون نیز مانند بسیاری از دیگر اقوام به معمای تاریخی تبدیل شده است. در دوره‌های مختلف، مؤرخان، پژوهشگران، اندیشمندان و مردم‌شناسان تلاش‌های بسیاری برای حل این معما کرده‌اند، ولی بیشتر تاریخ‌نگاری‌ها یا تحت تأثیر یک طرح از پیش تعیین‌شده و سفارش‌های خاص نوشته شده‌اند یا از کتاب‌های پژوهشی و نظریه‌های موجود درباره‌ی تاریخ پشتون‌ها گرفته شده‌اند که بیشتر براساس حمایت یا مخالفت با آن‌ها نگاشته شده است. همچنین مؤرخانی هستند که پس از بررسی دقیق منابع موجود کوشیده‌اند راه‌حل‌هایی جدید بیابند. این تاریخ‌نگاری‌ها گرچه در بسیاری از موارد مستدل است، ولی در بیشتر آن‌ها رویکرد پژوهشی کم‌تر و رویکرد خلاقانه بیشتر به چشم می‌خورد، زیرا بسیاری از این تاریخ‌ها به‌جای نوشتن، ساخته و پرداخته شده‌اند. با این‌حال، می‌توان با درنظرگرفتن همه‌ی این منابع تاریخی و بهره‌گیری از علوم نوین به نتایجی رسید و تاریخی جامع‌تر نوشت (علی، ۲۰۱۶).

پشتون و بنی‌اسرائیل

یکی از کهن‌ترین و رایج‌ترین روایت‌ها درباره‌ی قوم پشتون، این است که آنان از نسل بنی‌اسرائیل هستند. نخستین سند مکتوب در این زمینه از سده‌ی شانزدهم میلادی در کتاب «آیین ‌اکبری» آمده است. این کتاب را ابوالفضل علامی در سال‌های ۱۵۹۷ تا ۱۵۹۸ میلادی نوشته و در آن به اختصار به پشتون‌ها پرداخته است. در سده‌ی هفدهم، کتابی دیگر به‌نام «اسرار‌الافغان»(۲) در سال ۱۶۰۴ میلادی مفصل به این روایت پرداخته و نظریه پیوند پشتون‌ها با بنی‌اسرائیل را مطرح کرده است. اما کتابی که به شکلی جامع‌تر به اصل و نسب پشتون‌ها پرداخته، «تاریخ خان‌جهانی و مخزن افغانی»(۳)، اثر نعمت‌الله هروی است. در این کتاب، گرچه تفاوت‌هایی با روایت‌های دیگر وجود دارد، ولی عناصر اصلی و پایه‌ای مشابه ‌اند و نویسنده کوشیده تا پشتون‌ها را به بنی‌اسرائیل نسبت دهد (الیاس، ۱۴۰۳، ص ۳۲).

از آن‌جا که نعمت‌الله هروی این کتاب را به درخواست حاکمان وقت نوشته، سبک کتاب بیشتر جنبه‌ی خیالی دارد تا پژوهشی. به همین سبب، برخی از تاریخ‌نگاران و پژوهشگران پشتون این نظریه را افسانه‌ای می‌دانند و معتقد هستند که این فرضیه به‌عنوان پاسخ واکنشی ایجاد شده است. گفته می‌شود این نظریه به دلایل خاص و با اهداف سیاسی و اجتماعی ساخته شده است (الیاس، ۱۴۰۳، ص ۳۲). در این کتاب، نعمت‌الله هروی همچنین شجره‌نامه‌ی طولانی برای پشتون‌ها تنظیم کرده است. در این شجره‌نامه، سعی شده که نسب پشتون‌ها نه تنها به بنی‌اسرائیل، بلکه از طریق قیس عبدالرشید تا حضرت آدم برسد، به‌گونه‌ای که تمام پیامبران تا حضرت آدم نیز به این شجره متصل شوند. این تلاش، در حقیقت، واکنشی به توهین‌ها و نیش و کنایه‌های امیران مغول و ایرانی دربار بود که از سوی دربار مغول آغاز شده بود. این نظریه از یک‌سو باعث خاموشی مخالفان شد، ولی از سوی دیگر، برای تاریخ‌نگاران بعدی چالش و مسیری بی‌پایه ایجاد کرد و تاریخ واقعی پشتون‌ها را در هاله‌ای از ابهام فرو برد. در نهایت، مجموعه‌ای از کتاب‌ها در دفاع و رد این نظریه نگاشته شدند که باعث ادامه‌دار شدن این بحث گردید و توجه از تاریخ واقعی به‌سوی این نظریه منحرف شد (الیاس، ۱۴۰۳، ص ۳۲-۳۳).

در سال ۲۰۰۶ هنگامی که پیوند بین بنی‌اسرائیل و پشتون‌ها مطرح شد، درباره‌ی این موضوع بحث‌های بسیاری شد؛ هنگامی که یک دانشجوی هندی به‌نام نورس آفریدی، در دوره‌ی دکترای خود در رشته‌ی تاریخ، درباره‌ی ده قبیله‌ی گمشده‌ی یهودیان پژوهش کرد. او کوشید تا ثابت کند که پشتون‌ها یکی از آن ده قبیله و از نسل بنی‌اسرائیل هستند. وی این ادعا را براساس سبک زندگی، فرهنگ و زبان این دو قوم ارائه کرد. در برخی مصاحبه‌ها و وبلاگ‌های خود، او به چند استاد دانشگاه لندن اشاره کرده است که نمونه‌های خونی از قبیله‌ی آفریدی در هند را برای آزمایش دی‌ان‌ای برای آنان ارسال کرده بود. این نمونه‌ها قرار بود برای تأیید پیوند بنی‌اسرائیل و پشتون‌ها استفاده شوند، ولی پس از گذشت سال‌ها، گزارش این بررسی‌های ژنتیکی هنوز منتشر نشده است (الیاس، ۱۴۰۳، ص ۴۰).

به همین ترتیب، یک پژوهشگر ژنتیکی از مرکز علمی-جنایی کلکته به‌نام شهناز علی نیز در این زمینه پژوهش کرده است. شهناز علی در سال ۲۰۰۹، با سرپرستی پروفسور کارل شورسکی از مؤسسه فناوری اسرائیل در حیفا، نمونه‌های خونی پشتون‌های ساکن هند را گردآوری کرد. وزارت امور خارجه‌ی اسرائیل شهناز علی را برای پژوهش بر روی پروژه‌ی ژنتیکی پشتون‌های اسرائیلی به اسرائیل دعوت و از نظر مالی نیز از او پشتیبانی کرد، ولی این پژوهش تا اکنون به پایان نرسیده است. بعدها پروفسور کارل شورسکی توضیح داد که شهناز علی به‌دلیل بحث‌برانگیز بودن این پژوهش، پروژه‌ی خود را تغییر داده است. نورس آفریدی نیز در یکی از مقالات پژوهشی خود این موضوع را تأیید کرده است. این موضوع به خوبی نشان می‌دهد که نورس آفریدی با تکیه بر اطلاعات کهنه و بدون پشتوانه‌ی علمی، فرضیه‌ای را مطرح کرده و از آن برای اثبات  پیوند تباری پشتون‌ها با بنی‌اسرائیل بهره گرفته‌، ولی به نظر می‌رسد که او نتوانسته است این فرضیه را با شواهد قوی ژنتیکی پشتیبانی کند. به همین دلیل، این گزارش به حال خود رها شده و تا اکنون منتشر نشده است (الیاس، ۱۴۰۳، ص ۴۱).

در سال ۲۰۱۵، به نویسنده‌ی کتاب «تبارشناسی پشتون‌ها»، فرصتی برای پژوهش در دانشگاه هاروارد داده می‌شود؛ جایی که در مرکز آنفورماتیک زیست‌پزشکی روی «پزشکی شخصی‌شده» پژوهش می‌کند. نویسنده در این پژوهش‌ها، به سرپرستی دانشمندان باتجربه‌ی هاروارد، نمونه‌های ترتیب‌یافته‌ی دی‌ان‌ای از پشتون‌ها و یهودیان/بنی‌اسرائیل را بررسی می‌کند تا امکان وجود پیوند ژنتیکی بین این دو گروه روشن شود.

«من هر یک از نشانگرهای یهودی را با نمونه‌های پشتون مقایسه کردم. از بین ۲۲ نمونه، حتا یک نمونه نیز با دی‌ان‌ای بنی‌اسرائیل یا دیگر قبایل یهودی تطابق نداشت. برای تقویت نتایج، مقایسه‌ای میان دو پنل انجام شد که نشان داد این دو کاملا با یک‌دیگر متفاوت هستند. مؤسسات دیگر نیز درستی این پژوهش را تأیید و مقالاتی درباره‌ی آن منتشر کرده‌اند» (الیاس، ۱۴۰۳، ص ۴۳).

پشتون‌ها و تبار آریایی

علاوه بر نظریه بنی‌اسرائیل بودن، نظریه پیوند پشتون‌ها با نژاد آریایی نیز بسیار مورد توجه قرار گرفته است. این نظریه در سده‌ی بیستم مطرح شد و پیش از آن هیچ منبعی درباره‌ی آن وجود نداشت. پیشگام این نظریه احمدعلی کهزاد بود که با دلایل استوار برای اثبات آن می‌کوشید. در این زمینه، آقای عبدالحی حبیبی با استناد به منابع گوناگون و پس از اثبات آریایی بودن پشتون‌ها چنین می‌نویسد: «پشتون‌ها از نژاد آریایی هستند. زمانی که اقوام آریایی در سرزمین‌های اصلی خود میان خیوه، خوقند و بدخشان می‌زیستند، به سبب افزایش جمعیت به سه گروه تقسیم شدند: یک گروه از کوه‌های هندوکش گذشت و از طریق دره‌های کابل وارد هند شد؛ گروه دوم به سمت ایران حرکت کرد و با گذشت زمان تا کشورهای اروپایی نیز گسترش یافت؛ و گروه سوم در سرزمین اصلی‌شان، افغانستان ماندگار شد و امروزه به پشتون یا افغان معروف هستند» (الیاس، ۱۴۰۳، ص ۳۴-۳۵).

پژوهشگران بخش ژنتیک دانشگاه هزاره، با حمایت کمیسیون عالی پاکستان، پژوهش بیشتری درباره‌ی تجزیه‌ ژنتیکی قبایل گوناگون پشتون انجام دادند. در این پروژه، ساختار دندان‌ها و دی‌ان‌ای گروه‌های قومی در خیبرپختونخوا بررسی شد. این پروژه که از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۷ ادامه داشت، به بررسی ژنتیکی حدود ۲۰ قبیله از مناطق مختلف این ایالت پرداخت و گزارش‌های آن در وب‌گاه کمیسیون عالی و مجلات علمی منتشر شده است (الیاس، ۱۴۰۳، ص ۴۴).

براساس تجزیه ژنتیکی، بزرگ‌ترین گروه قومی این منطقه به هاپلوگروه R1a تعلق دارد که ۵۳ درصد از کل جمعیت را شامل می‌شود و در قبایل گجر، سید، اعوان، یوسف‌زی و سواتی‌ها بیشتر یافت می‌شود. افزون بر این، این هاپلوگروه در برخی از قبایل تنولی و جدون نیز مشاهده می‌شود، درحالی‌که در بیشتر قبایل جدول هاپلوگروه R1b نیز شایع است. از دیدگاه ژنتیک، هاپلوگروه‌های R1a، R1b و R2 متعلق به تبار آریایی هستند. و افزون بر هاپلوگروه‌های R1a، R1b و R2، در میان قبایل گوناگون پشتون، هاپلوگروه‌های دیگری نیز یافت شده‌اند.

به‌گفته‌ی عارف حسن آخوند‌زاده، تاریخ‌پژوه، در برخی قبیله‌های پشتون هاپلوگروه‌های Q-Y1150 نیز یافت می‌شود که در میان گروه‌های بومی مستقر در کابل، مناطق هندوکش، شمال‌شرقی افغانستان (لغمان، کنر، بدخشان، ننگرهار)، باجور، سوات و پیرامون دره پیشاور وجود دارد. این هاپلوگروه کروموزوم ایگرگ در تاجیک‌های سوات دیده می‌شود. برخی از این افراد بعدها به مهاجمان پشتون که از مرزها وارد شدند، پیوستند و برخی دیگر به هزارستان کوچیدند (الیاس، ۱۴۰۳، ص ۴۵).

عامل همبستگی پشتون‌ها

در پاسخ به این پرسش که چه پیوندی باعث ایجاد محبت، برادری و همبستگی میان نسل‌های گوناگون این قوم شده است؟ چگونه میان آنان هماهنگی فکری و ذهنی شکل گرفته و این موریدهای پراکنده به‌گونه‌ای در یک نخ پیوند خورده‌اند که امروز همه‌ی پشتون‌ها نه تنها به‌عنوان یک قوم، بلکه به‌عنوان مردمانی از یک نسل به شمار می‌آیند؟ نویسنده عامل این پیوند را پشتو (زبان) و پشتون‌والی (فرهنگ پشتون) می‌داند. این نسل‌ها به‌واسطه‌ی زبان پشتو و فرهنگ پشتونی چنان استوار به هم پیوند خورده‌اند که اکنون همگی طرز فکر، احساس یگانه، زبان واحد و فرهنگ مشترک دارند، که همه‌ی مردم این سرزمین آن را زبان و فرهنگ خویش می‌دانند و می‌پذیرند (الیاس، ۱۴۰۳، ص ۳۷).

پشتون‌ها و بیماری‌های ژنتیکی

گزارش‌ها نشان می‌دهد که به‌دلیل ازدواج‌های مکرر درون‌خانوادگی، هر سال هزاران کودک با ناتوانی‌های ژنتیکی زاده می‌شوند. در ازدواج میان کاکازادها و خاله‌زادها، احتمال سقط جنین یا ناباروری افزایش می‌یابد. در مقابل، ازدواج با افراد خارج از خانواده باعث می‌شود که بروز بیماری‌های ژنتیکی در کودکان به‌گونه‌ی چشم‌گیر کاهش یابد و تنها یک درصد به این بیماری‌ها دچار شوند، درحالی‌که در ازدواج‌های درون‌خانواد‌گی این رقم به یک در هر هشت نفر می‌رسد.

در میان پشتون‌ها، افراد عموما ترجیح می‌دهند که درون‌برادری ازدواج کنند، که این کار مزایای اجتماعی ویژه‌ای دارد؛ مانند تقویت پیوند خانوادگی و حفظ دارایی خانواده. همچنین، یکی از دلایل دیگر این ترجیح شاید ایجاد هماهنگی ذهنی میان زن و شوهر است تا مشکلات خانوادگی، از جمله خشونت خانگی کاهش یابد. جمعیت خانواده‌های پشتون معمولا بزرگ است و این سنت ازدواج درون خانوادگی نسل‌به‌نسل منتقل شده است، چیزی‌ که در دیگر گروه‌های قومی تا این اندازه دیده نمی‌شود. پژوهشگران ژنتیک در سراسر دنیا در جست‌وجوی خانواده‌های پشتونی هستند که ازدواج‌های درون‌خانوادگی داشته و دارای خانواده‌‎های بزرگ باشند تا پژوهش‌های جامع در مورد بیماری‌های ژنتیکی را انجام دهند (الیاس، ۱۴۰۳، ص ۵۰).

نقشه ژنتیکی نویسنده

محمد الیاس، نویسنده‌ی کتاب در منگوره در شهر مرکزی سوات زاده شده است. پژوهش دکترای خود را در سال ۲۰۱۵ با همکاری دانشگاه پنجاب لاهور و کره جنوبی به پایان رساند و پس از آن در سال ۲۰۱۸ دوره فوق دکترا را در کالج دانشگاهی لندن تمام کرده است. وی فعالیت‌های پژوهشی فراوانی در معتبرترین مراکز پژوهشی ملی و بین المللی همچون دانشگاه هاروارد کالج دانشگاهی لندن و مؤسسه تحقیقات علوم زیستی و بیوتکنولوژی کره‌ جنوبی به انجام رسانده است. پدر و مادرش نیز هر دو در سوات به دنیا آمده‌اند. به‌گفته‌ی الیاس، اگر کسی بخواهد از تعلق خود به یک قوم خاص مانند پنجابی، بلوچ، پشتون، سندی، یا قوم دیگر آگاه شود، لازم است از تحلیل آماری مانند «کرومو پینتر» و «پی‌اس‌ای» برای بررسی کامل ژنوم خود استفاده کند تا به اطلاعاتی پایه دست یابد. نویسنده‌ی کتاب، با مقایسه ژنوم خودش با دیگر ژنوم‌های موجود در دنیا، روشن ساخته که میان ژنوم او و ژنوم‌های هندی شباهت‌هایی وجود دارد. سپس با مقایسه ژنوم خودش با «تنوع ژنوم انسانی»، مشاهده می‌شود که با دیگر ژنوم‌های پشتون‌ها در یک گروه مستقل قرار می‌گیرد.

نتیجه‌گیری

در کتاب «تبارشناسی پشتون‌ها» نویسنده مدعی است که کتاب دربرگیرنده‌ی تمام تحقیقاتی می‌شود که در سطح جهان درباره‌ی پشتون‌ها انجام شده است. از این‌رو، او نخستین روایتی را که درباره‌ی ژنتیک پشتون‌ها بررسی می‌کند این است که پشتون‌ها از نژاد بنی‌اسرائیل هستند. نتایج تحقیقات نشان می‌دهد که این روایت اشتباه است و پشتون‌ها با بنی‌اسرائیل ارتباط ندارند. روایت بعدی می‌گوید پشتون‌ها از دی‌ان‌ای‌های مختلف تشکیل شده و یک قوم را تشکیل داده‌اند. این نیز درست نیست. نتیجه‌ای که نویسنده از تحقیقات به‌دست می‌آورد، نشان می‌دهد که پشتون‌ها از تبار آریایی هستند و بیشترین نزدیکی ژنتیکی آنان به آریایی‌ها است. طبق گفته‌ی نویسنده، در تحقیقاتی که بر روی ۲۲ نمونه از قبایل مختلف پشتون‌ها انجام شده، نشان می‌دهد که پشتون‌ها بیشترین نزدیکی را به آریایی‌ها دارند.

منابع:

۱. الیاس، محمد، ۱۴۰۳، تبارشناسی پشتون‌ها، ترجمه‌ی ریاض‌احمد رضوی، تهران، انتشارات نگارستان اندیشه.

۲. حسین‌خان افغان بن صابر بن خضر، ۲۰۲۱، اسرارالافغان، لاهور، مرکز تحقیقات افغان.

۳. خواجه نعمت‌الله، هروی، ۱۹۸۶، تاریخ خان‌جهانی و مخزن افغانی، لاهور، هیأت اردو بورد.

۴. انور، علی، ۲۰۱۶، «مطالعه‌ی تحلیلی تمدن و فرهنگ پشتون در داستان اردو»، رساله دکترا، اسلام‌آباد، دانشگاه علامه اقبال.