close

کورس الفبا برای کارمندان وزارت‌ها

یادداشت روز

وقتی این خبر را می‌خوانید، اولین واکنش‌تان چیست:

«وزارت معارف طالبان می‌گوید که برای ارتقای سطح سواد کارمندان بی‌سواد ادارات حکومت این گروه، با ۲۵ وزارت و اداره تفاهم‌نامه‌ی همکاری امضا کرده است.»

احتمالا می‌گویید «کارمندان بی‌سواد ادارات یعنی چه؟»

این واکنش کاملا موجه و قابل درک است. برای این که شما هرگز در عمرتان با پدیده‌ای به نام «کارمندان بی‌سواد ادارات» روبه‌رو نشده‌اید؛ به خاطر این که باسواد بودن کارمندان ادارات حکومتی را مفروض گرفته‌اید؛ برای این که وضعیت نرمال یک اداره‌ی حکومتی در ذهن شما این بوده که کارمندانش باسواد باشند.

اما این زمان دیگری است. حالا حکومت طالبان برقرار است و شما می‌توانید آن مفروضات ابتدایی قبلی خود را فراموش کنید. در این حکومت، کارمندان ادارات دولتی می‌توانند بی‌سواد باشند. مگر وزیر این حکومت معیار پذیرش در دانشگاه‌ها را «تعداد ماین‌هایی که یک فرد منفجر کرده» تعیین نکرد؟ مگر در این حکومت، در این قرن، تحصیل زنان و دختران ممنوع نشد؟ مگر همین حکومت نیست که پس از سه‌ونیم سال هنوز شروط بسیار ابتدایی به رسمیت شناخته شدن در جامعه‌ی جهانی را برآورده نمی‌تواند؟

چرا بی‌سواد؟

حال، جای این سوال هنوز هست که چرا حکومت طالبان افراد بی‌سواد را در وزارت‌ها استخدام می‌کند و پس از استخدام (پس از سه‌و‌نیم سال) تازه سعی دارد آنان را باسواد بسازد؟

پاسخ این سوال ساده است: هرچند طالبان خود را یک گروه اسلامی معرفی می‌کنند و می‌گویند که ملاحظات قومی-قبیله‌ای در حکومت‌شان راه ندارند، واقعیت این است که در نیم قرن اخیر هیچ حکومتی به اندازه‌ی حکومت طالبان قومی و تک‌قومی نبوده است. به همین خاطر، طالبان کوشیده‌اند سراسر حکومت خود را از افراد متعلق به یک قوم پر کنند (آن هم از پشتون‌هایی که با طالبان هم‌فکر و همسو هستند). وقتی معیار استخدام افراد این گونه باشد، طبیعی است که دایره‌ی نیروی انسانی‌ای که در دسترس هست، بسیار تنگ می‌شود. تاجیک‌ها و ازبیک‌ها و هزاره‌ها و دیگران استخدام نمی‌شوند- جز در مواردی اندک برای دکوراسیون سیاسی. پشتون‌های تحصیل‌کرده‌ اما منتقد طالبان نیز استخدام نمی‌شوند. می‌ماند مجموعه‌ای از افراد که به طالبان وفادار هستند اما کل عمر خود را در جنگ یا در مناطقی سپری کرده‌اند که به خاطر جنگ از مکتب و سواد محروم بوده‌اند. وقتی با چنین مجموعه‌ای حکومت ساخته شود، طبیعی است که دیر یا زود، معمولا زود، سیاست «بی‌سواد باش اما از قوم من باش» آسیب‌های خود را نشان می‌دهد.

سوال دیگری که باید پرسیده شود این است: گیریم که وزارت معارف در باسواد کردن کارمندان بی‌سواد در ۲۵ وزارت بیشترین تلاش خود را بکند، در کورس‌های فشرده‌ی باسوادسازی یک آدم چه‌قدر سواد می‌آموزد که او را سزاوار کار در وزارتخانه‌ها و ادارات دولتی بسازد؟ آیا می‌توان فرد بی‌سوادی را که فعلا در استخدام یک وزارت است در مدت کوتاهی چنان آموزش داد که چهارده یا شانزده یا هجده سال تحصیل نکرده‌ی او جبران شود؟

وجه دردناک‌تر این ماجرا این است که جهالتی در این حد دقیقا در زمانی بر افغانستان حاکم شده که این کشور بیش از هر وقت دیگر به نیروی انسانی دانا و قابل نیاز دارد. به بیانی دیگر، در عصری که دیگر صنف دوازده را تمام کردن سند «باسواد بودن» شمرده نمی‌شود، طالبان تازه متوجه شده‌اند که کارمندان بی‌سواد در وزارت‌ها و ادارات‌شان باید سواد الفبا بیاموزند.

مدینه‌ یا کابل

طالبان خود نیز سرگردان هستند. یعنی در این مورد که می‌خواهند افغانستان را به وضعیت مدینه‌ی پانزده قرن پیش ببرند یا آن را با جهان قرن بیست‌ویکم هماهنگ بسازند، نظر هماهنگی ندارند. این گروه هرچند شدیدا عقبگراست، خود را در موارد زیادی ناگزیر می‌یابد که با اقتضائات این عصر نیز سازگار بسازد. حقیقت آن است که اگر طالبان (چنان که رهبرشان آرزو دارد) می‌خواهند افغانستان را به یک مدینه‌ی پانزده قرن پیش تبدیل کنند، نیازی به باسواد ساختن کارمندان بی‌سواد ادارات خود ندارند. برای کابل یا افغانستانی که به آن عصر برگشته باشد، دیگر نه سوادی لازم است و نه پیشرفتی. اما اگر فکر می‌کنند که آن آرزوی ملا هبت‌الله برآورده شدنی نیست، کابل قرن بیست‌ویکم با دایر کردن کورس الفبا برای کارمندان بی‌سواد ادارات نیز مشکلش حل نمی‌شود. به بیانی دیگر، در این عصر زیستن و حکومت کردن مستلزم پذیرفتن تمام اندیشه‌ها و رویکردهایی است که دیگران را در توسعه‌ی ملک‌شان کمک کرده است. کشورهایی که توسعه یافته‌اند یا در حال توسعه هستند، از تمام امکانات مادی و معنوی موجود در کشور خود (از جمله از همه‌ی نیروی انسانی پرورده‌ی خود) کار گرفته‌اند. آنان به جای اتکا بر فرهنگ قبیله‌ای عصر حجر -که ضرورتا بسته و در خود فرورونده است- فرهنگ مدنی یک جامعه‌ی باز را پذیرفته‌اند که اجازه می‌دهد تمام شهروندان، فارغ از تعلق قومی و مذهبی و سیاسی خود، در آباد کردن کشور خود سهم بگیرند. مشکل افغانستان با دایر کردن کورس الفبا برای کارمندان حکومت حل نمی‌شود. این عصری دیگر است.