کیامهر حیدری
۴-۲: نقش آموزگاران و راهبردهای یاددهی و تدریس در تقویت هوش عاطفی و مهارتهای نرم
آموزگاران یکی از مهمترین عوامل در توسعهی فرهنگ یادگیری، هوش عاطفی و مهارتهای نرم در نظامهای آموزشی محسوب میشوند. براساس تحقیقات انجامشده توسط Espina-Romero (2024)، Dogan (2021)، Adhvaryu (2018)، AlHouli & Al-Khayatt (2020)، Sekhar (2019)، Sutil-Martín & Otamendi (2021)، و Beniwal (2021)، آموزگاران با استفاده از راهبردهای آموزشی نوین، از جمله یادگیری اجتماعی-هیجانی، تدریس تعاملی و آموزش مهارتهای بینفردی، میتوانند تأثیر چشمگیری بر رشد شخصی و تحصیلی دانشآموزان داشته باشند. یافتههای این مطالعات نشان میدهند که فراهمسازی محیط حمایتگر و مشارکتی توسط آموزگاران، باعث افزایش اعتمادبهنفس، توانایی تصمیمگیری مستقل و خودتنظیمی در دانشآموزان میشود. علاوه بر این، آموزش مهارتهای اجتماعی و هوش هیجانی در برنامههای درسی نه تنها موجب بهبود عملکرد تحصیلی میشود، بلکه در تقویت تابآوری روانی و مهارتهای حل مسأله نیز نقش بسزایی دارد.
براساس مطالعات انجامشده در حوزهی یادگیری، از جمله پژوهشهای هتی (۲۰۰۸) در کتاب Visible Learning، که ترکیبی از بیش از ۸۰۰ فراتحلیل دربارهی عوامل مؤثر بر پیشرفت تحصیلی است، روشهایی مانند یادگیری تعاملی، خودتنظیمی، حل مسأله و تجربهمحور بهعنوان مؤثرترین شیوهها در ارتقای تواناییهای شناختی، عاطفی و اجتماعی دانشآموزان شناخته شدهاند (Hattie, 2008). همچنین، مارزانو (۲۰۰۷) در کتاب A Handbook for the Art and Science of Teaching بر ضرورت استفاده از روشهای تدریس فعال و یادگیری مبتنی بر تجربه تأکید کرده است. زیرا این روشها نه تنها موجب درک عمیقتر محتواهای علمی میشوند، بلکه مهارتهای اجتماعی، ارتباطی و تفکر انتقادی را نیز در دانشآموزان تقویت میکنند (Marzano, 2007).
براساس پژوهشها، اتخاذ راهبردهای تدریس تعاملی، بازتابی و مبتنی بر تجربه در محیطهای آموزشی، بهویژه از طریق همکاری گروهی، یادگیری خودتنظیمی و روشهای تدریس فعال، نقش مهمی در توسعهی مهارتهای نرم و هوش عاطفی دارد. این روشها علاوه بر بهبود عملکرد تحصیلی، موجب تقویت خلاقیت و تعاملات اجتماعی در دانشآموزان و دانشجویان شده و آنان را برای چالشهای زندگی و محیطهای واقعی کار آماده میسازد. در ادامه نقش آموزگاران با استفاده از راهبردها و روشهای تدریس و یادگیری مؤثر برای یاددهی و تقویت هوش عاطفی و مهارتهای نرم با شرح بیشتری توضیح داده میشود:
۱. آموزش مهارتهای اجتماعی و هوش عاطفی از طریق برنامههای درسی
آموزگاران باید برنامههای درسی را بهگونهای طراحی کنند که به دانشآموزان کمک کند مهارتهای اجتماعی و هوش عاطفی خود را پرورش دهند. آموزش این مهارتها باید از مقطع ابتدایی آغاز شود و به مرور در سالهای بعدی تحصیلی تکمیل گردد. همچنین ادغام مهارتهای نرم در درسهای مختلف، مانند تمرین مهارتهای ارتباطی در درس زبان و توسعهی تفکر انتقادی در ریاضیات و علوم، از روشهای مؤثر در این زمینه است (Espina-Romero et al. 2024).
۲. ایجاد محیط یادگیری حمایتی و تعاملی از طریق روشهای یادگیری اجتماعی و مبتنی بر مسأله
ایجاد یک محیط یادگیری حمایتی و تعاملی در صنف درس، فضای امنی فراهم میکند که در آن دانشآموزان بدون ترس، احساسات خود را بیان کرده و در فعالیتهای گروهی مشارکت نمایند. این محیط با ترویج فرهنگ همدلی، احترام متقابل و تعاملات مثبت میان آموزگاران و دانشآموزان شکل میگیرد و باعث تقویت حمایت متقابل در میان آنان میشود. یکی از راهبردهای کلیدی برای دستیابی به این هدف، استفاده از روشهای یادگیری اجتماعی و مبتنی بر مسأله است که تعاملات اجتماعی و مهارتهای حل مسأله را بهبود میبخشد. یادگیری اجتماعی یکی از مؤثرترین روشها در تقویت مهارتهای نرم و هوش عاطفی است. این روش بر تعاملات اجتماعی تأکید دارد و به دانشآموزان کمک میکند تا از طریق فعالیتهای گروهی، مدیریت استرس، خودکنترلی و تواناییهای ارتباطی را بیاموزند. برنامههای آموزش مهارتهای اجتماعی و حل مسأله در این رویکرد، ابزارهای مفیدی برای افزایش خودآگاهی و توسعهی روابط بینفردی هستند.
یادگیری مبتنی بر مسأله (Problem-Based Learning – PBL) نیز به دانشآموزان کمک میکند تا از طریق حل چالشهای واقعی، تفکر انتقادی، تصمیمگیری و همکاری تیمی را تقویت کنند. این روش بر یادگیری دانشآموزمحور تأکید دارد و با تشویق فعالیتهای گروهی و راهنمایی مربیان، دانشآموزان را به تحلیل مسائل واقعی، یافتن راهحلهای نوآورانه و بهکارگیری دانش خود در موقعیتهای عملی ترغیب میکند.
ترکیب این دو رویکرد، نه تنها محیط حمایتی و تعاملی ایجاد میکند، بلکه مهارتهای کلیدی مانند همدلی، کار تیمی، حل مسأله و تفکر انتقادی را نیز در دانشآموزان تقویت مینماید. این شیوهها، آنان را برای مواجهه با چالشهای زندگی و محیط کار آماده کرده و تواناییهای فردی و اجتماعیشان را بهبود میبخشد.
۳. استفاده از روشهای تدریس مبتنی بر مشارکت و تجربه
برای تقویت مهارتهای نرم و هوش عاطفی در دانشآموزان، آموزگاران باید روشهای تدریس سنتی را با روشهای تعاملی و تجربهمحور جایگزین کنند. آموزش مبتنی بر پروژه (PBL)، با فراهم کردن فرصتهایی برای حل مسائل واقعی، باعث تقویت تفکر انتقادی، حل مسأله، خودمدیریتی و کار گروهی میشود. این روش، دانشآموزان را به یادگیری فعال و تحقیق دربارهی راهحلهای عملی ترغیب میکند. از مثالهای این روش میتوان به طراحی پروژههای محیط زیستی برای درک تأثیر رفتار انسان بر طبیعت، پروژههای اجتماعی مانند برنامهریزی یک رویداد خیریه و ساخت محصولات یا حل مسائل علمی بهصورت گروهی اشاره کرد.
آموزش همیار (Peer Teaching/Tutoring) نیز یکی دیگر از رویکردهای مؤثر است که در آن دانشآموزان نقش آموزگار را برای یکدیگر ایفا میکنند. این شیوه باعث افزایش تعاملات بینفردی، تقویت مهارتهای ارتباطی، اعتمادبهنفس و همکاری گروهی میشود و همچنین انگیزهی یادگیری را بهبود میبخشد. از سوی دیگر، نقشآفرینی (Role-Playing)، با شبیهسازی موقعیتهای واقعی، به دانشآموزان امکان میدهد که مدیریت هیجانات، همدلی و توانایی حل تعارض را تمرین کنند. این روش، نه تنها در بهبود هوش عاطفی مؤثر است، بلکه به دانشآموزان کمک میکند تا در موقعیتهای اجتماعی واقعی، واکنشهای مناسبتری داشته باشند. اجرای این روشها در محیطهای آموزشی، یادگیری را تعاملیتر، معنادارتر و مؤثرتر کرده و مهارتهای ارتباطی و اجتماعی دانشآموزان را توسعه میدهد.
۴. یادگیری خودتنظیمی و یادگیری فراشناختی (Self-Regulated Learning & Metacognition)
یادگیری خودتنظیمی و فراشناختی نقش مهمی در توسعهی مهارتهای نرم مانند مدیریت زمان، تعیین اهداف، خودآگاهی و تنظیم هیجانات دارد. پژوهشهای هتی (۲۰۰۹) نشان داده است که تدریس استراتژیهای فراشناختی مانند برنامهریزی، خودنظارتی و خودارزیابی باعث یادگیری عمیقتر شده و انعطافپذیری شناختی دانشآموزان را برای مواجهه با چالشهای آموزشی و شغلی افزایش میدهد. این روش، دانشآموزان را به استقلال، اعتمادبهنفس و خودمدیریتی ترغیب میکند و آنان را قادر میسازد تا فرآیند یادگیری خود را بهطور مؤثرتری مدیریت کنند. آموزگاران نقش کلیدی در آموزش این مهارتها دارند. آنان میتوانند بازخورد مستمر و سازندهی ارائه دهند و دانشآموزان را به خودارزیابی و خودانعکاسی ترغیب کنند. همچنین، استفاده از تکنیکهای مقابله با استرس مانند تنفس عمیق و ذهنآگاهی و تشویق به نوشتن یادداشتهای روزانه برای بازتاب افکار و احساسات، از جمله راهکارهایی است که به دانشآموزان کمک میکند مدیریت هیجانات و کنترل فرآیند یادگیری را تقویت کنند. بهکارگیری ابزارهایی مانند قراردادهای یادگیری برای تعیین اهداف شخصی و برنامههای یادگیری شخصیسازیشده، فرصتهایی را برای رشد فردی دانشآموزان فراهم کرده و آنان را برای تصمیمگیریهای آگاهانه و یادگیری مستقل آماده میسازد (AlHouli & Al-Khayatt, 2020).
۵. تشویق به یادگیری مادامالعمر و رشد شخصی
آموزگاران باید الگویی از یادگیری مداوم باشند و دانشآموزان را تشویق کنند تا بهدنبال یادگیری و توسعهی فردی باشند. برگزاری کارگاههای آموزشی و پروژههای مشارکتی که به دانشآموزان فرصت میدهد تا در حوزههای مختلفی، از مهارتهای حل تعارض گرفته تا تصمیمگیریهای اخلاقی، تجربه کسب کنند. حمایت از خلاقیت و نوآوری در فعالیتهای آموزشی و ارزیابی عملکرد دانشآموزان نه فقط براساس نمرات، بلکه با درنظرگرفتن رشد مهارتهای اجتماعی و عاطفی باید باشد (Sekhar, 2019).
۶. تقویت مهارتهای ارتباطی و کار گروهی از طریق یادگیری مشارکتی
تعاملات اجتماعی و کار گروهی از مهمترین مهارتهای نرم هستند که در محیط مکتب قابل تقویت میباشند. آموزگاران میتوانند این مهارتها را از طریق یادگیری مشارکتی (Cooperative Learning) توسعه دهند. این روش شامل فعالیتهای گروهی ساختاریافته است که در آن دانشآموزان با یکدیگر همکاری کرده و یادگیری خود را ارتقا میدهند. تعامل با همسالان در فرآیند یادگیری، مهارتهای ارتباطی، کار تیمی، حل تعارض و رهبری را تقویت میکند. از نمونههای این روش میتوان به بحثهای گروهی دربارهی مسائل روزمره و چالشهای اجتماعی، پروژههای مشارکتی که نیازمند همکاری و تقسیم وظایف هستند، و آموزش همتایان که در آن دانشآموزان به یکدیگر تدریس میکنند، اشاره کرد. این فعالیتها نه تنها مهارتهای ارتباطی و نگارشی را بهبود میبخشند، بلکه فرصتهایی برای کار گروهی و تعاملات بیندانشآموزی ایجاد میکنند (Marzano, 2007؛ Hattie, 2008؛Sutil-Martín & Otamendi, 2021).
۷. مدلسازی نقش یک رهبر عاطفی
آموزگاران باید خودشان الگوی مناسبی برای رفتارهای اجتماعی و هوش عاطفی باشند. نمایش رفتارهای همدلانه، مسئولیتپذیری و مدیریت احساسات در برخورد با دانشآموزان باعث میشود آنان نیز این مهارتها را بیاموزند. گفتوگوهای باز دربارهی احساسات و تجربیات شخصی میتواند به دانشآموزان کمک کند تا ارزش مهارتهای نرم را درک کنند (Beniwal, 2021).
۸. تدریس مبتنی بر پژوهش و پرسشمحوری (Inquiry-Based Teaching)
در این روش، بهجای ارائهی مستقیم دانش، آموزگاران دانشآموزان را به تفکر عمیق و کشف اطلاعات از طریق مشاهده، پرسش و آزمایش تشویق میکنند. براساس پژوهشها، این روش باعث افزایش تفکر تحلیلی و خلاقیت میشود و درک عمیقتر مفاهیم و توانایی انتقال دانش به حوزههای جدید را در دانشآموزان تقویت میکند. استفاده از سؤالات چالشبرانگیز برای توسعهی مهارتهای تفکر انتقادی و همدلی، باعث افزایش درک متقابل، حل تعارض و استدلال منطقی میشود. از نمونههای این روش میتوان مناظرههای صنفی در موضوعات اخلاقی و اجتماعی، گفتوگوهای تحلیلی دربارهی شخصیتهای داستانی و فیلمها و تحلیل موقعیتهای واقعی برای درک تصمیمگیریهای اخلاقی را میتوان نام برد.
۹. یادگیری مبتنی بر همکاری (Collaborative Learning)
در این روش، دانشآموزان در قالب تیمهای کوچک کار میکنند و هر یک از اعضای تیم مسئولیت بخشی از کار را بر عهده دارد. مزایای این روش شامل تقویت روحیهی تیمی و مهارتهای ارتباطی، افزایش درک متقابل و یادگیری از طریق تعامل اجتماعی و بهبود مهارتهای حل تعارض و مدیریت اختلافات گروهی است.
۱۰. بازخورد مستمر و خودارزیابی (Continuous Feedback & Self-Assessment)
یکی از روشهای اساسی برای تقویت خودآگاهی، رشد شخصی و حرفهای دانشآموزان، ارائهی بازخورد کیفی و مستمر است. پژوهشها تأکید میکند که بازخورد مؤثر باید واضح، خاص و به موقع باشد، دانشآموزان را به خودانعکاسی و خوداصلاحی تشویق کند و به رشد مهارتهای اجتماعی و شناختی دانشآموزان کمک کند. دانشآموزان باید بتوانند پیشرفت خود را ارزیابی کنند و با دریافت بازخورد سازنده، یادگیری خود را بهبود دهند. این روش باعث تقویت خودآگاهی، مسئولیتپذیری و خودتنظیمی در یادگیری میشود. پرسشنامههای خودارزیابی برای بررسی پیشرفت فردی، استفاده از سیستمهای دیجیتال برای بازخورد فوری و جلسات بازخورد فردی بین آموزگار و دانشآموز مثالهای عینی در این روش هستند.
۱۱. تدریس با روش شبیهسازی و نقشآفرینی (Role-Playing and Simulation)
روش نقشآفرینی و شبیهسازی موقعیتهای واقعی به دانشآموزان کمک میکند تا مدیریت احساسات و مهارتهای بینفردی را در محیطهای واقعی تمرین کنند، همدلی و درک دیدگاههای مختلف را افزایش دهند و مهارتهای مذاکره و حل تعارض را در محیطهای شبیهسازیشده توسعه دهند (هتی، ۲۰۰۹). یادگیری از طریق بازی و شبیهسازی موقعیتهای واقعی به دانشآموزان امکان میدهد که مهارتهای اجتماعی و تصمیمگیری خود را تمرین کنند. این روش، اعتمادبهنفس، انعطافپذیری و توانایی مدیریت تعارضات را تقویت میکند. شبیهسازی مذاکرات و جلسات حل تعارض، بازیهای استراتژیک و گروهی که نیازمند تعامل و همکاری هستند و تمرین مصاحبههای شغلی ساختگی برای توسعهی مهارتهای ارتباطی از مثالهای عینی در این روش هستند.
۱۲. آموزش هوش هیجانی از طریق فعالیتهای عملی (Emotional Intelligence Training through Practical Activities)
دانشآموزان باید مهارتهایی مانند مدیریت احساسات، خودآگاهی، همدلی و مهارتهای ارتباطی را در قالب فعالیتهای عملی تمرین کنند. این روش باعث افزایش کنترل هیجانی و توانایی برقراری ارتباط مؤثر میشود. بهعنوان مثال، میتوان به برگزاری کارگاههای مدیتیشن و خودآگاهی، فعالیتهای تفکر باز و تحلیل موقعیتهای واقعی و تمرینهای گروهی برای یادگیری مدیریت استرس و تعاملات اجتماعی اشاره کرد.

۱۳.صنف معکوس (Flipped Classroom)
در این روش، دانشآموزان قبل از صنف، ویدیوهای آموزشی را میبینند یا متون درسی را مطالعه میکنند و در صنف از زمان خود برای بحث، تحلیل و یادگیری تعاملی استفاده میکنند. این روش باعث افزایش تعامل، تفکر انتقادی و مهارتهای حل مسأله میشود. بهعنوان مثال، میتوان به تماشای ویدیوهای آموزشی در خانه و حل مسائل در صنف بهصورت گروهی، آموزش مباحث علمی و فلسفی به روش استدلالی و کارگاههای عملی برای تمرین مهارتهای یادگیری اشاره کرد.
این موارد بخشی از رویکردها و روشهای یاددهی و تدریس مؤثر برای آموزش و تقویت هوش عاطفی و مهارتهای نرم میباشد. برای دستیابی اهداف مورد نظر، نظامهای آموزشی باید از یادگیری سنتی مبتنی بر حافظه فاصله بگیرند و رویکردهای فعال و مهارتمحور را در برنامههای درسی خود جای دهند تا دانشآموزان را برای چالشهای واقعی زندگی و محیطهای حرفهای آماده کنند.
بنابراین، آموزگاران با ایجاد محیط حمایتی، بهکارگیری روشهای تدریس تعاملی و الگوسازی رفتارهای مطلوب، نقش کلیدی در آمادهسازی دانشآموزان برای موفقیت شخصی و حرفهای دارند. آنان نه تنها انتقالدهندهی محتوای درسی، بلکه راهنما و تسهیلگر یادگیری مهارتهای اجتماعی، تصمیمگیری و خودمدیریتی هستند. راهبردهای تدریس نوین مانند یادگیری مشارکتی، یادگیری مبتنی بر پروژه، پرسشگری، بازیسازی و صنف معکوس بهطور مؤثری هوش عاطفی و مهارتهای نرم را در دانشآموزان تقویت میکنند. این روشها علاوه بر بهبود عملکرد تحصیلی، موجب توسعهی تفکر انتقادی، تابآوری، خلاقیت و تعاملات اجتماعی میشوند.
ردیف | راهبرد تدریس | هدف و مزایا | نمونهها و تأثیرات عملی |
---|---|---|---|
۱ | آموزش مهارتهای اجتماعی و هوش عاطفی | توسعهی تفکر انتقادی و ارتباطی از طریق برنامهی درسی | تمرین مهارتهای ارتباطی در درس زبان، توسعهی تفکر انتقادی در علوم و ریاضیات |
۲ | ایجاد محیط یادگیری حمایتی و تعاملی | ایجاد فضای امن برای بیان احساسات و مشارکت در فعالیتهای گروهی | تشویق به بیان احساسات، همکاری گروهی و توسعهی مهارتهای حل مسأله |
۳ | تدریس مشارکتی و تجربهمحور | جایگزینی روشهای سنتی با تدریس تعاملی و عملی | استفاده از پروژههای عملی، آموزش همیار و نقشآفرینی در صنف |
۴ | یادگیری خودتنظیمی و فراشناختی | تقویت مهارتهای خودتنظیمی، مدیریت زمان و خودآگاهی | برنامهریزی فردی، استفاده از تکنیکهای مدیریت استرس و انعکاس شخصی |
۵ | ترویج یادگیری مادامالعمر | تشویق به یادگیری مداوم و رشد شخصی | ایجاد فرصتهای یادگیری در کارگاهها و پروژههای خلاقانه |
۶ | تقویت مهارتهای ارتباطی و گروهی | افزایش تعاملات اجتماعی و همکاری در فعالیتهای مشارکتی | فعالیتهای گروهی، بحثهای مشارکتی و پروژههای تیمی |
۷ | الگویسازی رهبر عاطفی | نمایش همدلی، مسئولیتپذیری و مدیریت احساسات توسط آموزگار | نمایش همدلی، مسئولیتپذیری و مدیریت احساسات توسط آموزگاران |
۸ | تدریس پژوهشمحور و پرسشمحوری | تشویق به تفکر انتقادی و کشف دانش از طریق تحلیل | بحثهای تحلیلی، مناظرههای صنفی و بررسی تصمیمات اخلاقی |
۹ | یادگیری مشارکتی | تقویت روحیهی تیمی، درک متقابل و مدیریت اختلافات | کار گروهی در قالب تیمهای کوچک و تقسیم وظایف |
۱۰ | بازخورد مستمر و خودارزیابی | ارائهی بازخورد کیفی و اصلاح یادگیری | استفاده از پرسشنامههای خودارزیابی و سیستمهای دیجیتال بازخورد |
۱۱ | تدریس شبیهسازی و نقشآفرینی | تمرین مهارتهای بینفردی و مدیریت احساسات | شبیهسازی مذاکرات، بازیهای استراتژیک و تمرین مصاحبههای شغلی |
۱۲ | آموزش عملی هوش هیجانی | تقویت هوش عاطفی و مدیریت هیجانات | کارگاههای خودآگاهی، تحلیل موقعیتهای واقعی و مدیریت استرس |
۱۳ | صنف معکوس | یادگیری از طریق ویدیوهای آموزشی و بحث تعاملی | تماشای ویدیوهای آموزشی در خانه و حل مسائل به صورت گروهی در صنف |
۴-۳. نقش نهادها، اتحادیهها و سازمانهای همکار با معارف
در شرایطی که یک سیاست کلان هویتی و ملی در حوزهی آموزش وجود ندارد و نهادهای رسمی دولتی از ضعف در برنامهریزیهای کلان فرهنگی و آموزشی رنج میبرند، اتحادیهها و سازمانهای همکار با معارف میتوانند نقشی کلیدی در توسعه و ارتقای نظام آموزشی ایفا کنند. بسیاری از این نهادهای دولتی نه تنها اراده و انگیزهای برای ایجاد تغییرات بنیادین ندارند، بلکه در مواردی نیز فاقد تخصص، جامعنگری و توانایی لازم برای تدوین و اجرای برنامههای جامع و مؤثر هستند.
تا اکنون برنامههای آموزشی ارائهشده از سوی نهادهای رسمی دولتی اغلب تکبعدی و فاقد جامعیت فرهنگی و اجتماعی لازم برای پاسخگویی به نیازهای متنوع جامعه بوده و هستند. بهویژه در شرایط کنونی، که حکومت سرپرست طالبان نه تنها هیچ ارادهای برای تدوین و اجرای برنامههای آموزشی جامع و چندفرهنگی و فراگیر ندارد، بلکه با وضع مقررات محدودکننده و اقدامات فراقانونی، بخش بزرگی از جامعه، بهویژه دختران و زنان را از حداقل امکانات آموزشی محروم ساخته است، نقش نهادهای غیردولتی بیش از هر زمان دیگری اهمیت یافته است.
در چنین شرایطی، تنها نهادها، مؤسسات حامی معارف، اتحادیههای معارف و سازمانهای فرهنگی و آموزشی عامالمنفعه میتوانند وظیفهی حمایت و توسعهی نظام آموزشی را بر عهده بگیرند. انتظار تحول و پیشرفت از نهادهای دولتی در وضعیت کنونی چندان واقعبینانه نیست، چرا که نه تنها بستر مناسبی برای اجرای برنامههای جامع فرهنگی و آموزشی ایجاد نمیکنند، بلکه در بسیاری از موارد، بهدلیل تفکرات کلیشهای، غیرعلمی و غیرحرفهای، فرصتها و زمینههای موجود برای ارتقای آموزش را نیز از بین میبرند.
سازمانها و نهادهای حامی معارف در سراسر جهان، اتحادیههای معارف و نهادهای آموزشی همکار، بهعنوان بازیگران کلیدی در توسعه و ارتقای نظام تعلیمی، میتوانند نقش مهمی در ترویج آموزشهای نوین، از جمله تقویت مهارتهای نرم و هوش عاطفی ایفا کنند. این نهادها باید سیاستها و برنامههای جامعی تدوین و اجرا کنند که نه تنها آموزشهای رسمی را پوشش دهد، بلکه مهارتهای اجتماعی و هیجانی را نیز بهعنوان بخش جداییناپذیر از فرآیند یادگیری مورد توجه قرار دهد. وظایف و اقدامات پیشنهادی این نهادها میتواند شامل موارد زیر باشد:
۱. تدوین سیاستهای جامع آموزشی
تدوین و اجرای برنامههای آموزشی مستقل و جامع برای تقویت هوش عاطفی و مهارتهای نرم در مکاتب و مؤسسات آموزشی از مهمترین وظایف این نهادها است. اتحادیههای معارف باید سیاستهایی هدفمند و هماهنگ با نیازهای جامعه، بازار کار و شرایط فرهنگی و اجتماعی تدوین کنند. این سیاستها باید آموزش مهارتهای نرم و هوش عاطفی را بهعنوان بخش اساسی از برنامههای درسی، در کنار مضامین رسمی مکاتب و مؤسسات آموزشی، در نظر بگیرند. در تدوین این سیاستها، ضروری است که تنوع فرهنگی و اجتماعی اقشار مختلف جامعهی افغانستان مدنظر قرار گیرد و برنامهریزیها مطابق با نیازهای چندفرهنگی کشور تنظیم شود.
۲. توانمندسازی و آموزش مدیران، آموزگاران و منابع انسانی مورد نیاز
یکی از وظایف اصلی این نهادها، حمایت از توسعه و بهبود روشهای تدریس از طریق برگزاری کارگاههای آموزشی برای آموزگاران و تأمین منابع درسی و ابزارهای نوین آموزشی است. مدیران و آموزگاران، بهعنوان رهبران آموزشی، نقشی اساسی در انتقال دانش، پرورش مهارتهای اجتماعی و ارتقای هوش هیجانی دانشآموزان دارند. بهدلیل ارتباط نزدیک و مستمر آنان با فرآیندهای آموزشی و نیازهای چندبعدی دانشآموزان، میتوانند بهترین راهکارها را برای ارتقای کیفیت آموزش ارائه دهند. بنابراین، آموزش و توانمندسازی این گروه باید در اولویت برنامههای نهادهای حامی معارف و اتحادیههای معارف قرار گیرد. برگزاری کارگاههای آموزشی چندبعدی برای مدیران و آموزگاران، زمینهای را فراهم میآورد که آنان با روشها و رویکردهای متنوع آموزش مهارتهای نرم و هوش عاطفی آشنا شده و این مفاهیم را بهصورت مؤثر به دانشآموزان منتقل کنند.
۳. تأمین منابع آموزشی
اتحادیههای معارف باید منابع آموزشی متنوع و استاندارد، از جمله کتابهای آموزشی، ابزارهای تدریس و منابع دیجیتال مناسب را تهیه و توزیع کنند تا آموزگاران ابزارهای لازم برای تدریس این مهارتها را در اختیار داشته باشند. تدوین و توزیع این منابع میباید مطابق با سیاستهای جامع چندفرهنگی آموزشی و فراگیر باشد و با نیازهای واقعی نظام تعلیمی کشور همخوانی داشته باشد.
۴. نظارت و ارزیابی عملکرد مکاتب و مؤسسات آموزشی
اتحادیههای معارف باید بر عملکرد مکاتب و مؤسسات آموزشی نظارت مستمر داشته باشند و پیشرفت آنها را در زمینهی ترویج مهارتهای نرم و هوش عاطفی ارزیابی کنند. این فرآیند نظارتی میتواند نقاط قوت و ضعف مکاتب را مشخص کند و راهکارهای اصلاحی مؤثری برای بهبود کیفیت آموزشی ارائه دهد. ارزیابیهای منظم و ارائهی توصیههای اجرایی و علمی به نهادهای آموزشی، موجب ارتقای سطح آموزش و افزایش آمادگی دانشآموزان برای مواجهه با چالشهای واقعی زندگی و بازار کار پیچیده در سطوح مختلف خواهد شد.
۵. ایجاد بسترهای آموزشی جایگزین برای دانشآموزان محروم از آموزش رسمی
در شرایطی که برخی از گروههای اجتماعی، بهویژه دختران و زنان، بهدلیل محدودیتهای اجتماعی و قانونی از آموزش رسمی محروم شدهاند، نهادهای حامی آموزش و اتحادیههای معارف باید بسترهای آموزشی جایگزین را فراهم کنند. ایجاد فرصتهای یادگیری غیررسمی، مانند مدارس و دانشگاههای آنلاین، مراکز آموزشی غیرانتفاعی و برنامههای یادگیری از راه دور، میتواند نقش مهمی در کاهش نابرابریهای آموزشی ایفا کند.
۶. همکاری با نهادهای بینالمللی برای توسعهی مهارتهای اجتماعی و آموزشی
اتحادیههای معارف باید با نهادهای بینالمللی همکاری کنند تا از تجربیات موفق جهانی در زمینهی توسعهی مهارتهای اجتماعی، آموزشهای نوین و تقویت هوش عاطفی و مهارتهای نرم بهرهبرداری کنند. این همکاریها میتواند شامل طراحی برنامههای آموزشی جدید، تبادل تجربیات میان مربیان و متخصصان آموزشی و استفاده از منابع و فناوریهای نوین آموزشی باشد. با بومیسازی تجربیات موفق کشورهایی مانند فنلاند و جاپان و تطبیق آنها با نیازهای چندفرهنگی و اجتماعی افغانستان، میتوان تحول مثبتی در نظام تعلیمی ایجاد کرد.
بنابراین، میتوان انتظار داشت که نهادهای حامی و اتحادیههای معارف، بهعنوان نهادهای کلیدی در نظام آموزشی، نقش مهمی در طراحی سیاستهای جامع آموزشی، توانمندسازی آموزگاران، تأمین منابع آموزشی، نظارت بر عملکرد مکاتب، ایجاد بسترهای آموزشی جایگزین و همکاری با نهادهای بینالمللی دارند. اجرای این راهکارها میتواند موجب بهبود کیفیت آموزش، افزایش تواناییهای اجتماعی و هیجانی دانشآموزان و در نهایت، ایجاد جامعهای آگاهتر و توانمندتر شود.
نتیجهگیری
موفقیت واقعی در زندگی فراتر از دستآوردهای صرفا آکادمیک و کسب نمرات بالا در حوزهی توانایی شناختی است. اگرچه توانایی شناختی و یادگیری دانش و مهارتهای علمی نقش مهمی در پیشرفت فردی و اجتماعی ایفا میکند، که نمیتوان انکار کرد، اما صرفا تأکید بر این حوزهها، بدون توجه به توسعهی مهارتهای نرم و هوش عاطفی، برای موفقیت در دنیای پیچیدهی امروز کافی نیست. مهارتهایی نظیر هوش هیجانی، مهارتهای ارتباطی، همکاری تیمی، مدیریت استرس و حل مسأله، بهعنوان عوامل اساسی در پیشرفت حرفهای و اجتماعی شناخته شدهاند. با اینحال، نظام آموزشی افغانستان همچنان تحت تأثیر ساختارهای سنتی و تأکید بر یادگیری حافظهمحور قرار دارد و در پرورش این مهارتهای کلیدی موفق عمل نکرده و ناکام بوده است. علاوه بر آن، محدودیتهای گستردهی آموزشی که توسط حاکمیت فعلی اعمال شده است، بهویژه در محرومیت دختران از آموزش رسمی، شرایط را بحرانیتر ساخته و ظرفیتهای آموزشی را بهشدت محدود کرده است.
در چنین شرایطی که نهادهای دولتی نه تنها در توسعهی آموزش مدرن ناتوان هستند، بلکه با اعمال سیاستهای محدودکننده، فرصتهای آموزشی را کاهش دادهاند، نقش مکاتب و مؤسسات آموزشی خصوصی بیش از هر زمان دیگری اهمیت مییابد. این مؤسسات، بهدلیل ضعف دولت در تأمین نیازهای آموزشی، به بازیگران اصلی در زمینهی توانمندسازی دانشآموزان و نسل جوان تبدیل شدهاند. مسئولیت این نهادها دیگر تنها به ارائهی آموزشهای آکادمیک محدود نمیشود، بلکه باید در پرورش دانشآموزانی با هوش عاطفی بالا، مهارتهای اجتماعی قوی و تواناییهای تصمیمگیری مستقل نیز نقشآفرینی کنند.
نهادهای آموزشی خصوصی، اتحادیههای مکاتب و سازمانهای بینالمللی همکار میتوانند با اجرای برنامههای جامع آموزش مهارتهای نرم، به تقویت تابآوری فردی و اجتماعی در میان دانشآموزان کمک کنند. این مهارتها نه تنها دانشآموزان را برای مدیریت چالشها و بحرانهای شخصی آماده میسازد، بلکه تواناییهای آنان را در برقراری ارتباط مؤثر، مدیریت احساسات و حل مسائل پیچیده ارتقا میدهد. در غیاب حمایتهای دولتی، این نهادها بیش از گذشته مسئولیت دارند تا فضایی را برای یادگیری فراگیر و متناسب با نیازهای جامعه فراهم سازند.
نقش مدیران و آموزگاران در توسعهی مهارتهای نرم و هوش عاطفی بهویژه قابل توجه است، زیرا آنان نزدیکترین افراد به فرآیند یادگیری دانشآموزان هستند. رهبری آموزشی مؤثر، توانمندسازی آموزگاران و مدیران و استفاده از رویکردهای نوین تدریس و روشهای تعاملی و دانشآموزمحور، میتواند تأثیر بسزایی در توسعهی این مهارتها داشته باشد. روشهای آموزشی فعال مانند یادگیری مبتنی بر پروژه، تدریس تعاملی و روشهای مشارکتی، موجب ارتقای تفکر انتقادی، خلاقیت و همکاری گروهی در دانشآموزان میشود.
تجربیات موفق کشورهای پیشرو آموزشی نظیر فنلاند و جاپان و سایر کشورها نشان داده است که تأکید بر همکاری اجتماعی، یادگیری از طریق تجربه و تقویت مسئولیتپذیری، به نتایج آموزشی پایداری منجر میشود. بومیسازی این رویکردها و تطبیق آنها با شرایط فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی کشور، ضرورتی انکارناپذیر است. در این راستا، استفاده از فناوریهای نوین آموزشی، توسعهی آموزش از راه دور و بهرهگیری از ابزارهای دیجیتال کمهزینه، میتواند در کاهش شکاف آموزشی و افزایش دسترسی به یادگیری مؤثر باشد.
علیرغم چالشهای موجود، آموزش مهارتهای نرم و هوش عاطفی میتواند بهعنوان راهکاری برای گذار از وضعیت بحرانی کنونی به آیندهای روشنتر در نظر گرفته شود. در شرایطی که انتظار از حاکمیت فعلی برای ایجاد تغییرات مثبت در آموزش غیرواقعبینانه است، نقش سایر نهادها، از جمله مؤسسات آموزشی خصوصی، سازمانهای غیردولتی آموزشی، اتحادیههای مکاتب و نهادهای بینالمللی همکار، بیش از پیش اهمیت مییابد. سرمایهگذاری در آموزش مهارتهای نرم نه تنها به بهبود عملکرد فردی و حرفهای دانشآموزان کمک میکند، بلکه باعث تقویت انسجام اجتماعی و توسعهی پایدار اقتصادی کشور خواهد شد. تحقق این امر نیازمند همکاری همهجانبه و تعهد نهادهای آموزشی و نقش مؤسسات بینالمللی است و میتواند زمینهساز امید و پیشرفت برای نسلهای آینده باشد.
منابع:
- دانش، ا.(۲۰۲۰)، «کیفیت آموزشی و چگونگی بهبود آن در معارف افغانستان. روزنامه اطلاعات روز»، دریافت شده از: https://www.academia.edu/42014270
- رهیاب، ه.، فتحی واجارگاه، ک.، جعفری، ا.، و موسی پور، ن. (۲۰۴۲). تبیین تحول و بازنگری برنامههای درسی آموزش عالی افغانستان از ۱۸۳۱-۱۰۱۱. دو فصلنامه نظریه و عمل در برنامه درسی، ۲۲(۲۲)، ۶۲۵-۰۸۴.
- Adhvaryu, P. (2018). Teaching soft skills through experiential learning: A case study in schools. Journal of Educational Leadership & Management, 12(3), 112-126. file:///C:/Users/DELL%20PC/Downloads/Skill_Development_through_Experiential_Learning_-A.pdf
- AlHouli, A., & Al-Khayatt, M. (2020). Emotional intelligence training in schools: The teacher’s perspective. International Journal of Social and Behavioral Sciences, 45(4), 301-315. file:///C:/Users/DELL%20PC/Downloads/teachingtheteachers.pdf
- Amini, M. H. (2024). Teacher’s quality in public schools in Afghanistan: Exploring the perceptions of public schools’ stakeholders (Master’s thesis). BRAC Institute of Educational Development, BRAC University. Retrieved from https://dspace.bracu.ac.bd:8443/xmlui/bitstream/handle/10361/24397/23157021_BIED.pdf?sequence=1&isAllowed=y
- Bar-On, R. (2006). The Bar-On model of emotional-social intelligence (ESI). Psicothema, 17(1), 13–۲۵. Retrieved from https://www.researchgate.net/publication/6509274
- Beniwal, P. (2021). The impact of teacher leadership on students’ emotional intelligence and teamwork skills. Journal of Educational Studies, 18(5), 204-220. file:///C:/Users/DELL%20PC/Downloads/The-Role-of-Emotional-Intelligence-in-Educational-Leadership.pdf.pdf
- Dogan, S. (2021). The role of teachers in developing students’ emotional intelligence: Strategies and implications. Educational Psychology Review, 33(2), 215-233. file:///C:/Users/DELL%20PC/Downloads/Parkeretal2009.pdf
- Easar, F., Azizi, H., Rahmani, K., Moradi, M., Taieb, R., & Faqiryar, W. N. (2023). Education in Afghanistan since 2001: Evolutions and Rollbacks. (Research Series of Rumi Organization for Research, 1). Rumi Organization for Research. https://nbn-resolving.org/urn:nbn:de:0168-ssoar-85341-7
- Espina-Romero, P. (2024). Emotional intelligence and soft skills in education: A framework for teachers. Springer. file:///C:/Users/DELL%20PC/Downloads/RETRACTED_The_role_of_higher_education_in_the_form.pdf
- Fullan, M. (2014). The Principal: Three Keys to Maximizing Impact. Jossey-Bass. https://michaelfullan.ca/wp-content/uploads/2016/06/14_The-Principal-Handout_Spring-Summer.compressed.pdf
- Furnham, A. (2016). The relationship between cognitive ability, emotional intelligence and creativity. Psychology, 7(2), 193-197. http://dx.doi.org/10.4236/psych.2016.72021, https://www.scirp.org/pdf/PSYCH_2016021415031084.pdf
- Hattie, J. (2009). Visible Learning: A Synthesis of Over 800 Meta-Analyses Relating to Achievement. Routledge. https://inspirasifoundation.org/wp-content/uploads/2020/05/John-Hattie-Visible-Learning_-A-synthesis-of-over-800-meta-analyses-relating-to-achievement-2008.pdf
- Marzano, R. J. (2007). The art and science of teaching: A comprehensive framework for effective instruction. ASCD. https://www.daneshnamehicsa.ir/userfiles/files/1/6-%20A%20Handbook%20for%20the%20Art%20and%20Science%20of%20Teaching.pdf
- Mujtaba, B. G., & Kaifi, B. A. (2024). Management skills of Afghan respondents: A comparison of technical, human and conceptual differences based on gender. Journal of International Business and Cultural Studies, 13(1), 1-14. Retrieved from https://www.researchgate.net/publication/238788870_Management_skills_of_Afghan_respondents_a_comparison_of_technical_human_and_conceptual_differences_based_on_gender
- Naqawi, G. H., & Rajath, V. (2022). Educational opportunities and challenges in Afghanistan. Asian Journal of Research in Social Sciences and Humanities, 12(08), 1-XX. DOI: 10.5958/2249-7315.2022.00372.0 Retrieved from file:///C:/Users/DELL%20PC/Downloads/1664640781657_TheArticle.pdf
- Ramazan, M. (2023). Afghan school principals’ leadership practices: Evolving roles that shape schoolteachers’ instructional approaches and achieve students’ learning outcome (Doctoral dissertation, McGill University, Montreal).
- Robinson, V. M. J. (2011). Student-Centered Leadership. Jossey-Bass.
- Robinson, V. M. J., et al. (2008). The impact of leadership on student outcomes: An analysis of the differential effects of leadership types. Educational Administration Quarterly. https://doi.org/10.1177/0013161X08321509
- Sekhar, C. (2019). Integrating social-emotional learning in the curriculum: Best practices for teachers. Educational Research and Innovation, 7(1), 78-94. file:///C:/Users/DELL%20PC/Downloads/Integrating_Social_Emotional_Learning_Strategies_i.pdf
- Sundararaman, A., Baek, K., Gee, M., Weber, A., Corzo, M. A., Dinardi, J., Connor, C. J., Nesbit, K., Musselman, E., Platas, L. M., & Jones, S. (2025). More than grades: How students define holistic student success. Journal of Postsecondary Student Success, 4(2). https://doi.org/10.33009/fsop_jpss134711
- Sutil-Martín, J., & Otamendi, F. (2021). Developing students’ interpersonal and emotional skills: The teacher’s role in fostering social intelligence. Journal of Applied Educational Research, 9(2), 56-72. file:///C:/Users/DELL%20PC/Downloads/GuoTang2022_Socialemotionalskills_JPSP_accepted.pdf
- United Nations Educational, Scientific and Cultural Organization. (2015). Rethinking education: Towards a global common good? UNESCO. https://doi.org/10.54675/MDZL5552
- World Economic Forum. (2025, January 7). The Future of Jobs Report 2025. Retrieved from
- https://reports.weforum.org/docs/WEF_Future_of_Jobs_Report_2025.pdf