سرور قشلاقی
سازمان ملل متحد اعلام کرده که درگیری داخلی در سودان، بزرگترین بحران انسانی جهان را رقم زده است؛ بیش از ۱۴ میلیون نفر را آواره کرده، موجی از بیماریها را برانگیخته و برخی مناطق سودان را تا مرز قحطی پیش برده است. تصاویر هولناک از مرز چاد و سودان، روایتگر یکی از بزرگترین بحرانهای پناهندگی در تاریخ معاصر آفریقاست. صدها هزار زن، مرد و کودک سودانی که از وحشت جنگ داخلی جان بهدر بردهاند، در کمپهای موقت چاد با شرایطی غیرانسانی دستوپنجه نرم میکنند. این گریز دستهجمعی، یادآور تاریکترین روزهای بحرانهای انسانی در دارفور در اوایل دههی دوهزار است. کودکان لاغر و زنان باردار که کیلومترها پیادهروی کردهاند، زیر آفتاب سوزان صحرا و در میان انبوهی از چادرهای برپا شده با پلاستیک و چوب زندگی میکنند. منابع محلی از کمبود شدید آب آشامیدنی، غذا و امکانات بهداشتی خبر میدهند. به گفتهی سازمان ملل متحد، جنگِ ویرانگری که از ماه اپریل ۲۰۲۳ و در پی کشمکشی بر سر قدرت میان ارتش و شبهنظامیان موسوم به «نیروهای پشتیبانی سریع» آغاز شد، تاکنون بیش از چهل هزار نفر را کشته است. گرچه ناظران و گروههای امدادرسان میگویند شمار مرگومیر میتواند به صدوپنجاه هزار نفر برسد.
با کنترل شهر الفاشر در منطقهی دارفور سودان بهدست نیروهای واکنش سریع و گزارش ارتکاب جنایات جنگی توسط این گروه، یکبار دیگر جنگ داخلی سودان در سرخط رسانههای جهان قرار گرفت. در اوایل ماه عقرب امسال شبهنظامیان نیروهای واکنش سریع بعد از ۱۸ ماه محاصرهی شدید همراه با بمباران و تحمیل گرسنگی بر شهر الفاشر، کنترل این شهر را با تصرف آخرین مقر ارتش بهدست گرفتند. پس از تصرف شهر توسط نیروهای پشتیبانی سریع، سازمانهای محلی، سازمانهای غیردولتی بینالمللی، کمشنری عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد و گروههای نظارتی مستقل، موجی از اعدامها را گزارش کردهاند که غیرنظامیان غیرمسلح را هدف قرار داده است. طبق گزارشها، بیش از دوهزار نفر اعدام شدهاند که بسیاری از آنها زنان، کودکان و سالمندان بودهاند. تصاویر و ویدیوهایی که توسط سربازان واکنش سریع در رسانههای اجتماعی منتشر شده است، آنها را در حال ژست گرفتن با اجساد غیرنظامیان نشان میدهد.
در میان ویدیوهای منتشرشده، یکی از دلخراشترین آنها که توسط گروه راستیآزمایی بیبیسی بررسی شده، صحنههای پس از یک کشتار را در ساختمان دانشگاهی در غرب شهر الفاشر نشان میدهد که دهها جسد بیجان بر کف سالن دیده میشوند. پیرمردی با لباس سفید که میان اجساد تنها نشسته، وقتی یکی از جنگجویان مسلح از پلهها پایین میآید، سرش را برمیگرداند و به او نگاه میکند. مهاجم سلاحش را بالا میآورد و شلیک میکند. پیرمرد بیحرکت بر زمین میافتد. همرزمانش، بیاعتنا به اتفاقی که افتاده، متوجه تکان خوردن پای مرد دیگری میان اجساد میشوند. یکی از جنگجویان فریاد میزند: «چرا این هنوز زنده است؟ به او شلیک کن.» (توماس، مورفی و موای ۲۰۲۵). جنرال محمد حمدان دقلو، فرمانده نیروهای پشتیبانی سریع، «سوءاستفادههای» انجامشده توسط نیروهایش را پذیرفته و میگوید که تحقیقات ادامه دارد. او از مرگ احتمالی غیرنظامیان عذرخواهی کرده و قول داده که نیروهایش از غیرنظامیان محافظت خواهند کرد.
اما در راستای ختم این فاجعهی عظیم دو و نیم ساله، تا کنون دولتهای اسلامی حساسیت اثرگذاری از خود بروز ندادهاند و شهروندان کشورهای مسلمان نیز غالباً از فاجعههایی که در ابعاد مختلف در این کشور میگذرد، اطلاعات کافی و در نتیجه در مورد آن حساسیت چندانی ندارند. در حالیکه سودان یک کشور اسلامی تلقی میگردد؛ عضو سازمان کنفرانس اسلامی میباشد و بیش از ۹۷ درصد از مردم آن مسلمان هستند. تلاشهای عربستان سعودی، مصر و امارات متحدهی عربی از بیش از دوسال بهاینسو در راستای پایان این جنگ نمیتواند یک ابتکار دولتهای اسلامی تلقی گردد، زیرا در این ابتکار ایالات متحدهی امریکا نیز مشارکت دارد. این تلاشهای چهارجانبه نیز تاکنون نتیجهبخش نبوده است. یک علتش شاید این باشد که برخی از اعضای این گروه از طرفهای متخاصم در سودان حمایت میکنند؛ در حالیکه مصر و تا حدودی عربستان از ارتش سودان طرفداری میکند، امارات متحدهی عربی متهم به حمایت از نیروهای واکنش سریع میباشد.
بینتیجه بودن این تلاشها و احتمالاً بیعملی دولتهای اسلامی احتمالاً محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی را واداشته که در سفر اخیرش به واشنگتن دست به دامن دونالد ترامپ شود و از او بخواهد برای ختم جنگ سودان ابتکار عمل را در دست بگیرد. پس از آنکه ترامپ اعلام کرد بر اساس درخواست محمد بن سلمان تصمیم گرفته است که برای پایان بخشیدن به جنگ در سودان اقدامات بیشتری روی دست گیرد، دولت ایالات متحدهی امریکا طرحی را پیشکش کرد که بر اساس آن، ابتدا یک آتشبس سهماهه را پیشبینی میکند و پس از آن وارد یک فرایند سیاسی نهماهه برای حلوفصل بحران میشود. اما جنرال عبدالفتاح برهان فرمانده ارتش سودان با آنکه در ابتدا از ابتکار عمل عربستان و ایالات متحدهی امریکا برای پایان جنگ و درگیری در سودان استقبال کرده، مطابق گزارش «یورونیوز فارسی» پس از انتشار طرح آتشبس، آن را «بدترین طرح تا به امروز» توصیف کرد و گفت که این طرح توانِ نظامی ارتش این کشور را تضعیف کرده و شبهنظامیان نیروهای پشتیبانی سریع را تقویت خواهد کرد. در مقابل گروهِ شبهنظامی نیروهای پشتیبانی سریع اعلام کرده که با این آتشبس موافق است. گروهی که به علت ارتکاب فجایع در شهر الفاشر منطقهی دارفور مورد خشم جامعهی جهانی قرار گرفته است.
نیروهای پشتیبانی سریع، یک گروه شبهنظامی است که سال ۲۰۱۳ از باقیماندهی شبهنظامیان «جَنجَوید» تشکیل شد. شبهنظامیان جَنجَوید که برای حکومت وقت سودان در منطقهی دارفور میجنگیدند، میان سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۵ صدها هزار نفر را در این منطقه به قتل رساندند، و مسئول مستقیم جنایتها علیه غیرنظامیان اقوام غیرعرب در سراسر سودان شناخته شدهاند. دولت وقت سودان در سال ۲۰۱۳ نیروهای واکنش سریع را برای مقابله با گروههای شورشی در منطقهی دارفور تشکیل داد اما روند تنشها در این کشور به سمتی رفت که این نیروها از سال ۲۰۲۳ با ارتش سودان وارد جنگ شدهاند.
دفتر دادستان دیوان بینالمللی کیفری در دوازدهم ماه عقرب امسال هشدار داد که جنایاتی که شبهنظامیان نیروهای واکنش سریع در جریان حملات خود به شهر الفاشر مرتکب شدهاند مصداق جنایات جنگی و جنایات ضدبشری هستند. به گزارش سایت اکوایران دفتر دادستان دیوان بینالمللی کیفری در بیانیهی خود تصریح کرده که این جنایات بخشی از یک الگوی کلیتر خشونت است که از اپریل ۲۰۲۳ دامنگیر کل منطقهی دارفور شده است.
کشور سودان که در سال ۱۹۵۶ استقلال خود را از بریتانیا بهدست آورد، به استثنای یک دورهی دهساله بین سالهای ۱۹۷۲ و ۱۹۸۳ مدام دستخوش ناآرامی سیاسی و جنگ داخلی بودهاست. یکی از فاجعهبارترین مناقشهها، میان شمال و جنوب این کشور بوده که از زمان استقلال تا سال ۲۰۰۵ ادامه داشت. این مناقشه منجر به جانباختن دستکم دو میلیون نفر گردید تا اینکه عمر البشیر رئیسجمهور وقت این کشور در سال ۲۰۰۵ زیر فشارهای ناشی از جنگ و فشارهای بینالمللی به قرارداد صلحی با شورشیان جنوب تن در داد که بر مبنای آن به بخش جنوبی سودان این حق داده شد که بین اتحاد با بخش شمالی یا استقلال کامل از آن، یکی را انتخاب کند. بر اساس این توافقنامه قرار شد در جون ۲۰۱۱ یک همهپرسی برای تعیین تکلیف قسمت جنوبی برگزار شود. نتیجهی همهپرسی به نفع استقلال جنوب سودان تمام شد و سودان جنوبی در جون ۲۰۱۱، شش سال پس از معاهدهی صلح بهعنوان یک کشور مستقل در نقشهی قارهی آفریقا ظاهر شد.
اقتصاد سودان پس از استقلال سودان جنوبی به دلیل کاهش شدید درآمدهای نفتی لطمهی شدیدی خورد؛ بهطوریکه سهم فروش نفت از ۵۰۰ هزار بشکه در روز به ۱۷۵ هزار بشکه کاهش یافت و این مقدار در سالهای بعد کاهش بیشتری پیدا کرد. بنابر این دولت سودان به رهبری عمر البشیر تصمیم گرفت برای مقابله با بحران اقتصادی کشور، سیاستهای ریاضتی اعمال کند که سبب اعتراضات مردمی شد. اعتراضاتی که در نهایت در بهار ۱۳۹۸ منجر به سقوط حکومت وی شد.
از نظر سید علی نجات، کارشناس خاورمیانه، شرایط میدانی در سودان بهگونهای است که به الگوی لیبیایی نزدیک میشود: دو حکومت رقیب، چندین مرکز قدرت محلی، فروپاشی نهادهای ملی و تبدیل مناطق مختلف به حوزهی نفوذ بازیگران خارجی. شرق سودان نشانههایی از تمایل به خودمختاری بروز داده و در غرب، دارفور عملاً خارج از کنترل دولت مرکزی است. ارتش در شمال و شرق سنگر گرفته و نیروهای پشتیبانی سریع، مناطق مرکزی و غربی را در اختیار دارد (نجات، ۱۴۰۴).
دو کشور لیبیا و سودان در نیمهی دوم قرن نوزدهم نیز تجربهی نسبتاً مشابهی را پشت سر گذاشتند. در سال ۱۸۸۱، محمد احمد بهعنوان امام و مهدی موعود، مردم سودان را به قیام فراخواند و توانست نیروهای زیادی را گرد خود جمع کند. محمد احمد پس از تصرف تقریباً تمامی سودان «امدرمان» را مرکز حکومت خود قرار داد؛ شهری که در کرانهی غربی رود نیل محل خانه و مسجد او بود و بعدها آرامگاهش شد (موثقی، ۱۳۹۳، صص ۲۶۶ ـ ۲۶۹). محمد احمد همانند رهبر سنوسی در لیبیای کنونی دعوی مهدویت را -که زمینه و سابقهی طولانی در افریقا داشت – مطرح کرد. او مدعی مقامی یگانه برای خود بود. حتی این سخن صریح از او نقل شده است که «هرکس او را بهعنوان مهدی نپذیرد کافر است» (همان، ص ۲۸۱ ـ ۲۸۲). در لیبیا نیز در نیمهی دوم قرن نزدهم محمد المهدی رهبر جنبش سنوسی، با توجه به انتظار مردم شمال افریقا از آمدن مهدی موعود، ادعا کرد که همان مهدی موعود است و حکومت مستقلی در منطقهی سیرنائیک تأسیس کرد که بعداً سراسر لیبیا را فراگرفت (همان، ص ۲۳۹ ـ ۲۴۰). اما وجهی که این دو کشور همسایه را امروزه از هم تفکیک میکند، وضعیت اقتصادی و سطح رفاه آن دو میباشد. در حالیکه لیبیا از نظر درآمد اقتصادی یک کشور با درآمد متوسط رو به بالا میباشد و از رشد اقتصادی نسبتاً خوبی بهره میبرد، سودان از جمله فقیرترین کشورهای جهان به شمار میرود و رشد اقتصادیاش هم طی سالهای اخیر ناچیز و حتی منفی بوده است.
این کشور از بسیاری جهات وضعیتی شبیه افغانستان دارد؛ مثل افغانستان، نظام قانونی این کشور برپایهی شریعت اسلامی قرار داده شدهاست و در شاخص فساد اداری، هردو کشور بهعنوان فاسدترین کشورهای جهان شناخته میشوند. همچنین اقتصاد هردو کشور متکی به کشاورزی است. در سودان حدود دوسوم مردم به کشاورزی مشغولاند و در افغانستان هم نزدیک به دوسوم به کشاورزی و مالداری میپردازند. از نظر فقر مطلق، جنگهای دوامدار، آوارگی شهروندان و ارتکاب جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت در جریان درگیریها نیز طی چند دههی اخیر، سودان و افغانستان تجربههای دردناک مشابهی داشتهاند. شاید به همین علتها، تجربهی دموکراسی در سودان هم بهمانند افغانستان با شکست روبهرو شده است. چشماندازی هم وجود ندارد که این دو ملت جنگزده و حاکمان خودکامهشان به این زودیها در مسیر صلح و توسعه قرار گیرند. بهویژه که دولتهای مسلمان نسبت به رنجهای مزمن این دو ملت همدلی تعیینکننده و معناداری نشان ندادهاند.
مطالعهی وضعیت دو کشور خواننده را به یاد دیدگاه فوئرباخ فیلسوف آلمانی میاندازد که از «تقدم درد و رنج بر اندیشه» سخن گفته است. برایند این سخن بهطور استعاری این است که شکم بر عقل و روح حاکم است و در این صورت، اگر شکم اصلیترین مشغلهی شهروندان باشد، احتمال دارد که امکان مشارکت برای آنها بهعنوان افراد عاقلِ فعال از بین برود. و از آن طرف زمانیکه تصمیمگیری به انحصار دولت درآورده شود، مردم بهصورت فزایندهای فراموش میشوند، به حالت انفعال درمیآیند و بدین ترتیب، تصمیمگیری و ادارهی امور را بهدست نخبگانِ صاحب نفع و غیرپاسخگو میسپارند» (کاستلز، ص ۱۳۸ ـ ۱۳۹).
نخبگانی که غالباً با قدرتهای بیرونی در ارتباطاند و از آن طریق، خود را تجهیز مینمایند. رویکردی که بستر را برای مداخلههای آن قدرتها و یارگیری در درون کشور جنگزده هموار میکند. احتمالاً به این دلیل است که آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، پس از سقوط الفاشر که آن را «افزایش وحشتناک خشونت» خواند، از کشورهای خارجی خواست تا از دادن سلاح یا حمایت از گروههای جنگجو دست بردارند. اما چنین خواستهایی که فاقد تضمینهای حمایتی هستند، کمتر توانستهاند توجه مؤثری برانگیزند. حتی ابراز نگرانی اتحادیهی افریقا و اتحادیهی اروپا در مورد کشتار جمعی و نقض حقوق بشر (پس از تصرف الفاشر توسط نیروهای پشتیبانی سریع) و این که خواستار کمک به افراد نیازمند و پاسخگویی مسئولان شدند، چندان مورداعتنای این نیروها قرار نگرفت. در چنین شرایطی عجیب نیست که چشم بسیاری از سیاستمداران منطقهی پیرامون سودان و طرفهای ذیدخل در مناقشهی سودان به دونالد ترامپ قدرتمندترین مرد حال حاضر روی زمین دوخته شود. ترامپ که تلاش دارد خود را مرد صلح معرفی کند، بهروز پنجم دسامبر اعلام کرد اگر طرفین برای رسیدن به آتشبس به توافق نرسند، تحریمهایی را بر آنان اعمال خواهد کرد. اما از آنجایی که سیاستها و رفتارهای سیاسی او معمولاً فاقد ثبات است، معلوم نیست که جدیت او در این زمینه تداوم پیدا کند.
منابع:
۱) اکوایران (۱۴۰۴)، «آمریکا میانجی شد؛ جنگ خونین سودان ممکن است متوقف شود؟»، سایت اکو ایران، ۱۲ عقرب؛
۲) توماس، مرلین و مت مورفی و پیتر موای (۲۰۲۵)، «کار ما فقط کشتن است»؛ روایت یک کشتار به دست شبه نظامیان سودان»، سایت بی بی سی فارسی، ۸ نوامبر؛
۳) کاستلز، استفان و آلیستر دیویدسون (۱۳۸۲)، مهاجرت و شهروندی، ترجمه فرامرز تقی لو، تهران، انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی؛
۴) نجات، سید علی (۱۴۰۴)، «سودان در دوراهی: از بنبست نظامی تا سناریوی تجزبه»، سایت مرکز آینده پژوهی جهان اسلام، ۱۹ عقرب؛
۵) موثقی، سید احمد (۱۳۹۳)، جنبش های اسلامی معاصر، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، چاپ پانزدهم؛
۶) یورونیوز فارسی (۲۰۲۵) «فرمانده ارتش سودان پیشنهاد آتشبس به رهبری آمریکا را «بدترین طرح تا به امروز» خواند»، سایت یورونیوز فارسی، ۲۴ نوامبر.