زمینلرزههای اخیر در ولایتهای شرقی، بهویژه کنر و ننگرهار چهره واقعی آسیبپذیری کشور در برابر حوادث طبیعی را بار دیگر روشن ساخت. این زمینلرزهها ضمن تخریب خانهها و تأسیسات ابتدایی موجود، جان صدها نفر را گرفت و هزاران خانواده را آواره کرد. استمرار پسلرزهها و نبود امکانات کافی، مردم این مناطق را در وضعیت اضطراب، بیاعتمادی و بیسرنوشتی قرار داده است. در چنین شرایطی مدیریت حوادث نباید تنها به واکنش و اقدامات عاطفی و فوری پس از حادثه محدود شود بلکه نیازمند یک رویکرد جامع، راهبردی و تخصصی است که هم بعد کوتاهمدت و هم درازمدت را در بر گیرد.
افغانستان بهدلیل موقعیت جغرافیایی-توپوگرافیهای متفاوت هر منطقه و ضعف زیرساختهای عمرانی، همیشه در برابر زمینلرزه آسیبپذیر بوده است. اما مشکل اساسی تنها در عوامل طبیعی خلاصه نمیشود. طالبان که امروز خود را در واقع حاکمان این کشور میدانند، نهتنها توانایی مدیریت چنین حوادثی را ندارند بلکه با گروگان گرفتن مردم و قطع تعامل سازنده با جهان، افغانستان را در انزوای سیاسی و اقتصادی قرار دادهاند. آنان طی چهار سال حاکمیت شان نشان دادهاند که هیچ طرح جامع و برنامهی علمی/عملی برای مقابله با حوادث طبیعی در اختیار ندارند. بیتوجهی به ایجاد ساختارهای مدیریتی، عدم شفافیت در توزیع کمکها و ناتوانی در بسیج نیروهای محلی برای نجات و امدادرسانی میزان تلفات و آسیبها را به مراتب افزایش میدهد. نتیجهی این بیکفایتی افزایش رنج مردم و تشدید آسیبپذیری جامعه در برابر حوادث طبیعی است.
ضرورت اقدامات فوری
نجات جان انسانها در لحظات پس از زمینلرزه اهمیت حیاتی دارد. تخلیه مناطق آسیبپذیر، ایجاد مراکز موقت اسکان فوری، تجهیز تیمهای جستوجو و نجات و فراهمسازی خدمات صحی و اجتماعی برای آسیبدیدگان از اولویتهای آنی محسوب میشود. با توجه به ناتوانی طالبان، اجرای این اقدامات تنها زمانی عملی است که نهادهای بینالمللی و سازمانهای بشردوست با نقش محوری وارد عمل شوند و پاسخدهی و کمکها را با استفاده از پلتفرمهای روز به شکلی شفاف و مبتنی بر نیاز به مردم برسانند.
بازسازی و کاهش آسیبپذیری
پس از مرحلهی اضطراری نیاز به برنامههای بازسازی و کاهش خطر مطرح میشود. بازسازی منازل و تأسیسات باید براساس معیارهای مهندسی مقاوم در برابر زمینلرزه صورت گیرد. آموزشهای عمومی برای مردم در زمینهی چگونگی رفتار در زمان وقوع زمینلرزه و ایجاد شبکههای رضاکاران یا داوطلبانهای جامعهمحور از اقدامات ضروری برای کاهش آسیبپذیری در آینده است. تقویت سیستمهای اطلاعرسانی و هشداردهی نیز میتواند به مردم فرصت بیشتری برای مقابله با خطر فراهم کند.
برنامههای درازمدت
برای مدیریت و کاهش خطرپذیری، این کشور نیازمند برنامهریزیهای بنیادین است. با مطالعه به تجارب گذشته و توجه و بروزسازی نقشه/اطلس حوادث یا خطرپذیری کشور، بهویژه ولایتهای شرقی، ایجاد مراکز مجهز مدیریت حوادث در سطح ولایتها/زونها، ایجاد مرکز زمینلرزهشناسی در سطح کشور و گنجاندن آموزشهای مقابله با زمینلرزه در نصاب آموزشی، بخش مهمی از این برنامهها خواهد بود. در کنار آن، توسعهی همکاریهای بینالمللی برای انتقال دانش و تکنولوژی مدیریت حوادث شرط اساسی موفقیت چنین برنامهها خواهد بود. همهای این موارد در صورت تشکیل یک حکومت مشروع در افغانستان ممکن خواهد بود چون به کمکها و همکاریهای بینالمللی ضرورت است.
نقش جامعهی جهانی
با توجه به اینکه طالبان افغانستان را در انزوای سیاسی و اقتصادی قرار دادهاند، کمکهای جامعهی جهانی باید بهگونهای مدیریت شود که مستقیما به مردم برسد. نهادهای بینالمللی میتوانند با تجهیز و آموزش تیمهای محلی مستقل، تنظیم پلتفرم نظارتی، تأمین کمکهای فوری بشردوستانه و مشارکت مستقیم در بازسازی زیربناها براساس اصول بینالمللی نقش کلیدی ایفا کنند. تجربه نشان داده است که هرگاه کمکها از مسیر طالبان عبور کند، با فساد، تبعیض و سوءاستفاده همراه خواهد شد. لذا جامعهی جهانی باید راههای بدیل و شفاف برای رساندن کمک به مردم پیدا کند.
نتیجهگیری
زمینلرزههای اخیر در کنر و ننگرهار بار دیگر نشان داد که طالبان نه مشروعیت مردمی دارند و نه توانایی فنی برای مدیریت حوادث. آنان با گروگان گرفتن مردم و محرومسازی افغانستان از تعامل سازنده با جهان، کشور را در تاریکی انزوای سیاسی و اقتصادی فرو بردهاند و مثل همیشه با سوءاستفاده از دین، مسئولیت را به ارادهی پروردگار واگذار میکنند. در چنین شرایطی مدیریت حوادث نباید بر دوش گروهی باشد که خود بخشی از مشکل است، نه راهحل. افغانستان به یک سیستم مدیریتی مدرن، جامعهمحور و با حمایت مستقیم نهادهای بینالمللی نیاز دارد. تنها از این مسیر میتوان آسیبپذیریهای موجود را کاهش داد، از تکرار فجایع مشابه جلوگیری کرد و زمینهای برای آیندهای مصونتر فراهم آورد.