close

بر دوراهی برقع و بن‌بست

مشکلات زنان در اداره‌های طالبان در هرات

 در گرمای طاقت‌‌فرسای بالای ۴۰ درجه سانتی‌‌گراد و زیر آفتاب سوزان مجتمع اداری هرات، خدیجه، زن ۳۵ ساله، نزدیک به ۱۵ روز است که برای اصلاح سن شناس‌نامه‌اش به آمریت احصائیه و ثبت احوال و نفوس طالبان مراجعه می‌کند، اما هنوز نتوانسته کارش را به سرانجام برساند. خدیجه در برابر دروازه‌ ورودی آمریت ثبت احوال و نفوس نشسته و چشم‌‌انتظار است تا یکی از مأموران طالبان، نام او را صدا بزند و ورقه‌ درخواستی‌اش را طی مراحل کند. از لحن و کلماتش پیدا است که خستگی و سرگردانی فراوانی را طی این مراجعات تحمل کرده است.   

خدیجه می‌گوید که طالبان توجهی به مشکلات زنان ندارند و تمرکز اصلی‌‌شان را روی پوشش آنان گذاشته‌اند؛ «کسی توجه به سرگردانی ما زنان ندارد. فقط تمرکز کرده‌اند بر حجاب زنان. زنانی که مانتو داشته باشند، طالبان از دروازه‌ ورودی مجتمع اداری ولایت اجازه‌ی‌ ورود نمی‌دهند. دو نفر از مأموران امر به معروف طالبان در هرات در مقابل دروازه حضور دارند و تلاشی می‌کنند. زنانی که بدون محرم باشند و یا هم مانتو پوشیده باشند، از سوی همین مأموران، که چپن سفید بر تن دارند، اجازه‌ی‌ ورود نمی‌یابند.»   

اعمال تفکیک جنسیتی علت دیگری برای تأخیر در اجرای امور در نهادهای دولتی طالبان است؛ براساس دستور این گروه، در اداره‌هایی چون ثبت احوال، معارف، دادگاه و مدیریت پاسپورت هرات، روزهای یک‌‌شنبه، سه‌‌شنبه و پنج‌‌شنبه به زنان اختصاص یافته است.   

خدیجه در این مدتی که انتظار کشیده، ناچار شده از مادرش برای نگهداری فرزندانش کمک بگیرد. خدیجه دو کودک یک‌‌ساله و چهارساله دارد که یکی از آنان هنوز شیرخواره است؛ «بی‌نهایت خسته شدم. اداره‌ی دولتی را تا حال کسی دیده که روزهای کاری آن بین مردان و زنان تقسیم شوند؟ از یک شعبه که خلاص می‌شوی، روز بعد می‌گویند مراجعه نکن چون فردا نوبت مردان است. دو کودک خرد‌سال دارم، یکی شیرخوار است. کسی نیست که مواظبت‌ شان کند. هوا گرم است، نمی‌توانم با خود بیاورم.»  

بازگشت به شلاق 

اجرای سیاست تفکیک جنسیتی از سوی طالبان در اداره‌های دولتی، نه‌‌تنها روند خدمات‌رسانی را برای زنان پیچیده‌تر کرده، بلکه آنان را با موانع و برخوردهای تحقیرآمیز مواجه ساخته است. گلثوم، زن ۶۰ ساله‌ای که پس از ۲۵ سال زندگی در ایران، به‌تازگی به هرات برگشته، از جمله زنانی‌ است که با دشواری‌های فراوانی در پیگیری امور اداری‌اش روبه‌رو شده است.   

او برای دریافت فوتی‌‌خط شوهرش به آمریت ثبت احوال و نفوس طالبان مراجعه کرده تا اسناد لازم برای فروش جایداد باقی‌‌مانده از همسرش را فراهم کند. اما همان روز نخست، به‌دلیل نوع پوششی که در ایران رایج است و با همان لباس به مجتمع اداری آمده بود، از سوی مأموران طالبان اجازه‌‌ی ورود نیافت.  

گلثوم روایت می‌کند که برخورد خشن طالبان را نیز تجربه کرده است؛ «ازدحام زیاد بود. یک طالب که لنگی سیاه به سر داشت و تفنگ به شانه، با چوب زنان را به‌بهانه‌ی‌ ازدحام می‌زد. حرف‌های توهین‌آمیز نیز ردوبدل می‌کرد. می‌گفت خداوند ما را سر شما حاکم ساخته تا شماها را اصلاح کنیم.»   

با گذشت دو هفته از مراجعات پیاپی، گلثوم هنوز موفق به دریافت سند مورد نظر نشده است. او می‌گوید: «روز اول مراجعه، مانتویی را که از ایران آورده بودم پوشیدم. طالبان از دروازه اجازه ندادند که داخل بروم. گفتم چه مشکل است؟ با مانتو، حجاب من کاملا اسلامی است. گفتند نخیر، اجازه نیست. روز بعد، حجاب عربی پوشیدم. ماسک هم زدم. اجازه یافتم داخل بروم. یک روز دیگر برایم گفتند که چرا با خود محرم نداری. زنگ زدم، خواهرزاده‌ام آمد. هر روز خواهرزاده‌ام را از کاروکاسبی انداخته‌ام و با من سرگردان است.»   

گلثوم امیدوار است که بتواند هرچه زودتر اسناد مورد نیازش را دریافت کرده و به ایران بازگردد. او که اقامت قانونی در ایران دارد، پس از مواجهه با وضعیت اداره‌های دولتی تحت کنترل طالبان، از بازگشت دوباره به وطن مأیوس شده است. به‌گفته‌ی او، این چیزی نیست که از وطن انتظار می‌رفت؛ «دیگر هیچ‌گاهی یاد وطن را با چشم‌دیدی که از حاکمیت طالبان داشته‌ام، نخواهم کرد.»   

برقع امتیاز می‌آورد    

در اداره‌های دولتی زیر سلطه‌ی‌ طالبان، نوع پوشش زنان نه‌‌تنها بر نحوه‌ برخورد مأموران اثر می‌گذارد، بلکه می‌تواند روند رسیدگی به پرونده‌های اداری را نیز تغییر دهد. زنانی که چادر برقع می‌پوشند، شانس بیشتری برای ورود به اداره‌ها و پیشبرد سریع‌تر کارهای‌شان دارند.

مریم، زن ۲۹ ساله‌ای که شوهرش کارمند شهرک صنعتی هرات است، به‌‌دلیل آن‌که همسرش موفق به گرفتن رخصتی برای مراجعه به اداره‌ها نشد، ناگزیر شد خودش برای دریافت شناس‌نامه‌‌ی دو کودک‌‌اش اقدام کند. این نخستین تجربه‌‌ی او با پوشیدن چادر برقع بود؛ پوششی که تنها به توصیه‌ یکی از دوستانش آن را امتحان کرد.   

مریم می‌گوید که همین تغییر ظاهر، باعث شد که نه‌‌تنها با ممانعتی از سوی طالبان روبه‌رو نشود، بلکه روند کارش نیز، البته در مقیاس طالبانی، تسریع گردد. او به روزنامه‌ اطلاعات روز گفت: «روز اول که با مانتو رفتم، اجازه نیافتم. برایم گفتند که برو با شوهرت بیا. طالب گفت کجا است شوهرت؟ چرا همراه‌ات نیست؟ نمی‌دانی برای زنان بدون محرم و بی‌حجاب اجازه‌ ورود به ادارات دولتی داده نمی‌شود؟ مجبور شدم از مادرشوهرم که از قدیم چادر برقع داشت، برقع بگیرم و بپوشم. وقتی با برقع داخل شدم، کسی نگفت محرمت کجا است.»   

اما این تجربه‌، برای مریم تلخ تمام شد. گرمای شدید هوا و پوشش سنگین برقع، احساس خفگی برای او به همراه داشت. او در ادامه می‌گوید: «پوشیدن چادر برقع چقدر مشکل بوده است. در گذشته‌ها این زنان چه می‌کشیدند وقتی که آن را به‌ سر می‌کردند. جلوی دید آدم گرفته می‌شود. بسیار سنگین است و در هوای گرم نفس‌‌تنگ شدم.»   

مریم حالا نزدیک به ۲۰ روز است که یک روز در میان برای پیگیری شناس‌نامه‌ی کودکانش به اداره‌های دولتی می‌رود. او می‌داند که اگر برقع به‌ سر نکند، با موانع و توهین روبه‌رو خواهد شد و اگر برقع بپوشد، حس زندانی بودن را باید تحمل کند. 

مجتمع اداری مقام ولایت هرات و زنانی که در انتظار هستند/اطلاعات روز

از شهر تا ولسوالی‌ها  

سیاست‌های محدودکننده‌ی‌ طالبان علیه زنان، تنها به شهرها محدود نمی‌شود؛ در ولسوالی‌ها، این سخت‌گیری‌ها به‌ مراتب شدیدتر و فراگیرتر است. زنانی که در مناطق روستایی زندگی می‌کنند، برای مراجعه به نهادهای دولتی با چالش‌هایی مضاعف روبه‌رو هستند.  

آمنه، زنی از یکی از روستاهای دورافتاده‌ی‌ ولسوالی رباط‌‌سنگی هرات، برای دریافت تأییدیه‌ شناس‌نامه‌اش، مجبور شد فاصله‌ دوساعته از روستای محل سکونتش تا مرکز ولسوالی را با موتورسایکل و همراهی برادرش طی کند. دلیل مراجعه‌ی‌ او، فرسودگی شناس‌نامه و پاک شدن مهر آمریت ثبت احوال و نفوس از روی عکس آن بود.   

آمنه در گفت‌وگو با روزنامه‌ اطلاعات روز می‌گوید: «دو ساعت راه از مسیر روستای تلختان تا مرکز ولسوالی را همراه با برادرم با موتورسایکل طی کردم. در هفته، سه روز را برای زنان و سه روز را هم برای مردان نوبت داده‌اند. من به‌ خاطری که پاسپورت می‌گرفتم، شناس‌نامه‌ام نیاز به تأییدی ولسوالی داشت. در دروازه‌ی ولسوالی، به زنانی که محرم داشتند، اجازه داده می‌شد داخل بروند. عریضه‌ام را پیش کردم و بعد گفتند پس‌‌فردا دنبال‌اش بیایید. گفتم چرا فردا نمی‌شود؟ کار من عاجل است. طالب با لحن بسیار تند گفت: نمی‌دانی که فردا نوبت مراجعه‌‌ی مردان است؟»   

او می‌گوید که طالبان در این ولسوالی به هیچ‌ وجه حاضر نیستند به زنانی که بدون محرم مراجعه می‌کنند یا حجاب مورد تأیید طالبان را رعایت نکرده باشند، خدمات ارائه دهند. این در حالی‌ است که زنان در مناطق دورافتاده، برای هر بار مراجعه به ادارات، باید مسیرهای سخت و طولانی را طی کنند.   

امتیاز استخدام به طالبان  

طالبان از اواخر سال ۱۴۰۱، با هدف آنچه که «تفکیک جنسیتی و نظم بیشتر» عنوان شده، تصمیم به اختصاص روزهای جداگانه برای مراجعه‌ی‌ زنان و مردان به اداره‌های پرازدحام مانند ثبت احوال و نفوس، معارف، پاسپورت و بخش‌هایی از شفاخانه‌ حوزوی هرات گرفتند. این سیاست اکنون به‌‌گونه‌ی گسترده در سطح اداره‌های دولتی در هرات اجرایی شده است.   

در آمریت ثبت و احوال نفوس هرات، شمار کارمندان از دوره‌ی جمهوریت پیشین کم هستند. ساختار اداری این نهاد به‌ شکل کامل تغییر کرده و بیشتر کارکنان فعلی، از میان ملاها و طلبه‌های دینی انتخاب شده‌اند که پس از روی‌‌کارآمدن دوباره‌‌ی طالبان، جایگزین کارمندان سابق شده‌اند.   

در درب ورودی این اداره، یک سرباز طالب با چوب در دست و تفنگ بر شانه، بر ورود و خروج مردم نظارت می‌کند. فضا برای بسیاری از مراجعه‌‌کنندگان، به‌‌ویژه زنان سنگین و ترس‌آلود توصیف می‌شود.  

براساس اظهارات مصاحبه‌‌شوندگان این گزارش، خانواده‌های طالبان و نزدیکان آنان بدون رعایت نوبت وارد اداره می‌شوند و خدمات را سریع‌تر دریافت می‌کنند؛ در حالی که سایر مراجعه‌‌کنندگان باید ساعت‌ها از یک شعبه به شعبه‌ دیگر بروند و روزها سرگردان بمانند. برخی از آنان می‌گویند روند طی مراحل اسناد برای نزدیکان طالبان تنها دو یا سه روز طول می‌کشد، اما مردم عادی گاهی تا دو هفته در انتظار می‌مانند. 

یکی از کارمندان اداره‌ی ثبت احوال و نفوس طالبان در گفت‌وگو با روزنامه‌ اطلاعات روز تأیید می‌کند که بیشتر نیروهای فعلی این اداره از میان افراد طالبان و هواداران این گروه استخدام شده‌اند. او می‌گوید: «کارکنان رده‌بالا و باتجربه‌ را طالبان برکنار کرده‌اند. افراد تازه گماشته‌شده همه طالب‌ هستند. آمر فعلی، کسی به‌نام حافظ نثاراحمد بدری است که سواد مدرسه‌‌ای دارد. در تمام بست‌های این آمریت، در شهر و ولسوالی‌ها، تنها سه نفر از کارمندان سابقه باقی مانده‌اند. ۹۰ درصد کارمندان جدید هستند و همه‌ کسانی ‌اند که مورد نظر طالبان‌ هستند.»   

او توضیح می‌دهد که در دوران جمهوریت، انجام مراحلی چون دریافت شناس‌نامه، گرفتن فوتی‌خط، اصلاح سن و دیگر موارد، معمولا سه تا چهار روز زمان می‌برد، اما حالا مردم تا دو هفته در اداره‌ها و شعبات مختلف سرگردان‌ هستند.   

این کارمند در بخش دیگری از سخنان خود به ضعف جدی نیروهای فعلی اشاره می‌کند و می‌گوید: «حتا تعدادی از طالبان سواد کافی خواندن و نوشتن را نیز ندارند. فعلا تنها سه نفر از کارمندان سابقه باقی مانده‌اند. در بخش توزیع شناس‌نامه‌های برقی نیز، افراد طالبان در رده‌های بالا تعیین شده‌اند. آمر یکی از مراکز توزیع شناس‌نامه‌های برقی خودش گفت که تا صنف سوم مدرسه‌‌ی دینی خوانده است. با هیچ کار اداری بلدیت ندارند و تمام تمرکزشان بالا بردن عواید است و می‌گویند به هر رقم می‌شود عواید را بالا ببریم.»   

از مصاحبه‌کنندگان در این گزارش با نام مستعار استفاده شده است.