بسمالله تابان
در پی سقوط نظام جمهوری و بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان، معادلات امنیتی منطقه بهگونهی بنیادین دگرگون شد. اگرچه طالبان از نخستین روزهای حاکمیت دوبارهیشان تلاش کردند با شعار «تأمین امنیت سراسری» و «عدم تهدید برای کشورهای دیگر» نگرانیها را کاهش دهند، اما واقعیتهای میدانی نشان میدهد که حضور این گروه نهتنها ثبات را به افغانستان بازنگردانده بلکه هزینههای امنیتی کشورهای همسایه و منطقه را بهطور چشمگیری افزایش داده است. امروز افغانستان تحت حاکمیت طالبان به یکی از کانونهای نگرانی امنیتی در جنوب و مرکز آسیا بدل شده است.
با قدرتگیری طالبان، پیآمدهای منفی چندلایهای بر افغانستان و محیط پیرامونی آن سایه افکند. در داخل کشور، فروپاشی نهادهای امنیتی حرفهای، حذف ساختارهای کنترلی مرزی و تبدیل شدن افغانستان به پناهگاه امن برای گروههای افراطی، زمینهساز بازتولید ناامنی شد. در سطح منطقه نیز کشورهای همسایه، علیرغم برقراری روابط سیاسی و اقتصادی حداقلی با طالبان، بارها نگرانی عمیق خود را از گسترش افراطگرایی، تروریسم فرامرزی و قاچاق مواد مخدر ابراز کردهاند. این دوگانگی -تعامل اقتصادی از یکسو و هراس امنیتی از سوی دیگر- به خوبی نشان میدهد که طالبان نتوانستهاند اعتماد امنیتی منطقه را جلب کنند.
این وضعیت در تضاد آشکار با تعهدات طالبان در توافقنامهی دوحه است؛ توافقی که در آن این گروه متعهد شده بود از خاک افغانستان علیه امنیت کشورهای دیگر استفاده نشود و هیچگونه حمایتی از گروههای تروریستی صورت نگیرد. بااینحال، گزارشها و تحلیلهای متعدد از حضور و فعالیت گروههایی چون القاعده، داعش شاخهی خراسان، تحریک طالبان پاکستان (TTP)، جنبش اسلامی ترکستان شرقی، جیشالعدل، حرکت اسلامی اوزبیکستان، اتحادالمجاهدین اوزبیکستان، کتیبهی امام بخاری، گروه حافظ گل بهادر، انصارالله تاجیکستان (که به طالبان تاجیکستان معروف اند)، ارتش آزادیبخش بلوچستان (که از جانب برخی کشورها بهعنوان گروه تروریستی شناخته شده است) و سایر شبکههای افراطی با سابقهی فعالیتهای تروریستی، این تعهدات را عملا بیاعتبار ساخته است. پیآمد مستقیم این وضعیت، افزایش هزینههای نظامی، امنیتی و اطلاعاتی برای کشورهای همسایه بوده است؛ کشورهایی که ناگزیر شدهاند تدابیر امنیتی مرزهای خود را با مستقر ساختن نیروهای بیشتر، ساختن پوستههای امنیتی و انسداد کامل تقویت کنند و منابع مالی هنگفتی را صرف مهار تهدیدات ناشی از افغانستان نمایند.
در این نوشته سعی میکنم زمینههای افزایش هزینههای امنیتی کشورهای منطقه را بعد از قدرتگیری طالبان تحلیل نموده و همچنان برجسته سازم که چگونه طالبان گروههای همسوی تروریستی خود را به ابزاری برای اعمال فشار و باجگیری در منطقه تبدیل کردهاند.
الف: پاکستان
پاکستان نخستین کشوری بود که از بازگشت طالبان با حضور علنی مقامهای رسمی، از جمله جنرال فیض حمید، رییس استخبارات نظامی این کشور، در روزهای نخست قدرتگیری طالبان، با گیلاس قهوهی مشهورش در کابل استقبال کرد و انتظار داشت با رویکارآمدن این گروه، مشکل ناامنی در مرزهای غربیاش کاهش یابد. اما برعکس، فعالیت تحریک طالبان پاکستان پس از تسلط طالبان بر افغانستان بهطور کمسابقهای افزایش یافت. حملات خونین در خیبرپختونخوا و بلوچستان، اسلامآباد را وادار کرد هزینههای نظامی خود را بالا ببرد، عملیاتهای مرزی را تشدید کند و حتا بهطور مقطعی دست به حملات هوایی در خاک افغانستان، از جمله بر کابل، پایتخت بزند. در عمل، طالبان افغانستان نهتنها مانعی در برابر تیتیپی ایجاد نکردند بلکه از این گروه بهعنوان اهرم فشار سیاسی بر پاکستان استفاده کردند؛ فشاری که هزینههای امنیتی و بیثباتی داخلی را برای اسلامآباد به همراه داشته است.
گزارشها و و تحلیلهای معتبر وجود دارد که اعضای تیتیپی با حمایت طالبان افغانستان به تسلیحات فراوان دسترسی پیدا کرده و افغانستان را بهعنوان قرارگاه مهم سوق، اداره و رهبری خود تبدیل کردهاند. دولت پاکستان بارها از این موضوع شکایت کرده و از طالبان خواسته است تا مانع فعالیت گروههای مخالف آن کشور در خاک افغانستان شوند؛ موضوعی که همواره از جانب طالبان کتمان شده و با پاسخ منفی مواجه گردیده است.
دولت پاکستان برای بهبود وضعیت امنیتی خود، هزینههای هنگفت نظامی و سیاسی را تا کنون متقبل شده است. این وضعیت، اقتصاد شکنندهی این کشور را بیش از پیش آسیب زده و دولت را از لحاظ سیاسی مجبور ساخته است تا برای کسب حمایت، دست به دامان گروههای قومی ساکن در مناطق قبایلی و مدارس مذهبی شود.
به علاوه، راهاندازی عملیاتهای گستردهی نظامی در سراسر این کشور، بهویژه در ایالاتهای خیبرپختونخوا و بلوچستان، دولت پاکستان را مجبور ساخته است تا تدابیر محافظتی قرارگاههای امنیتی و دفاعی خود را با افزایش نیرو، ایجاد موانع امنیتی و خریداری وسایط زرهی ضدگلوله، واسکتهای محافظتی ضدمرمی، جیمرهای قطعکنندهی سیگنال ماینهای کنترلی و درونهای انتحاری افزایش دهد؛ که هر کدام از این اقدامات، میلیونها کلدار هزینه را روی دست دولت پاکستان گذاشته است. در عین حال، برای اجراییشدن پروژههای اقتصادی در این ساحات نیز مجبور به افزایش نیروهای محافظتی و تجهیزات امنیتی بیشتر شده است که این خود در واقع بخشی از افزایش هزینههای امنیتی در حوزه اقتصادی تلقی میشود.
ب: ایران
دولت ایران نیز اگرچه روابط محتاطانهای با طالبان برقرار کرده است، اما نگرانیهای امنیتیاش بهطور جدی افزایش یافته است. حضور داعش در ولایتهای شرقی افغانستان، قاچاق گستردهی مواد مخدر، ناامنی مرزی و بحران مهاجرت، تهران را ناگزیر ساخته است تا منابع قابلتوجهی را صرف کنترل مرزهای طولانی با افغانستان کند. درگیریهای مرزی پراکنده میان نیروهای طالبان و مرزبانان ایرانی، نشانهای از شکنندگی وضعیت امنیتی است. افزون بر این، استفادهی طالبان از گروههای افراطی بهعنوان ابزار فشار غیرمستقیم، ایران را در وضعیت آمادهباش دائمی امنیتی قرار داده است.
آمارهای موجود، براساس گزارشهای منابع معتبر، نشان میدهد که طی چهار سال گذشته، چندین نیروی مرزی و امنیتی ایران در ساحات مرزی، بهویژه در ولایت سیستان و بلوچستان، از جانب گروههایی مورد هدف قرار گرفتهاند که آشکارا در خاک افغانستان و تحت حمایت طالبان، چه از لحاظ ساختاری و چه از لحاظ فردی، قرار دارند. گروههای تروریستی مانند جیشالعدل و گروههای جرایم سازمانیافته در زمینهی قاچاق مواد مخدر و قاچاق مهاجران، که عقبهی مطمئنی در داخل افغانستان دارند، تقریبا هر چند روز یکبار با نیروهای امنیتی ایران درگیر شده و تلفات و خسارات زیادی را وارد میسازند.
بعد از قدرتگیری طالبان، برای نخستینبار در تاریخ همسایگی دو کشور، دولت ایران تصمیم گرفته است با جدیت بیشتر و با قبول هزینهی هنگفت، تمام مرز شرقی خود با افغانستان را که حدود ۹۲۱ کیلومتر طول دارد، ، دیوار بسازد. این دیوارسازی برای ایران، براساس گزارشهای رسمی مقامهای این کشور، دستکم سه میلیارد دالر هزینه در پی دارد. ایران برای نخستینبار طرح ساخت دیوار امنیتی در ولایت سیستان و بلوچستان را در سال ۱۳۷۹ خورشیدی (۲۰۰۰ میلادی)، در زمان دور نخست رژیم طالبان، مطرح نموده بود؛ ولی با سقوط این گروه و ایجاد دولت جدید، این طرح اجرا نشد و با قدرتگیری دوبارهی طالبان، ضمن اینکه این طرح به کل مرز شرقی ایران توسعه یافت، بر سرعتبخشیدن به ساخت آن نیز تأکید صورت گرفته است.
ایران از سال ۲۰۲۲ تا کنون چندین پوستهی جدید امنیتی را در امتداد مرز شرقی خود ایجاد کرده و گشت مرزی آن را چند برابر افزایش داده است. این تدابیر تماما بهدلیل نگرانیهای امنیتی پایدار در مرزهای این کشور از جانب افغانستان تحت کنترل طالبان اتخاذ گردیده است؛ نگرانیهایی که طی چهار سال گذشته، دینامیک امنیتی میان دو کشور را بهشدت تغییر داده و این تغییرات، نگرانی دائمی را برای ایران خلق نموده است.
در کنار افزایش هزینههای امنیتی، حضور طالبان در قدرت برای ایران از لحاظ سیاسی نیز هزینهبر بوده است. طالبان دو تا از مهمترین ابزار سیاست خارجی ایران (زبان فارسی و مذهب شیعه) را کاملا محدود ساختهاند و اکنون ایران هیچگونه زمینهای برای مانور سیاسی در داخل افغانستان، بهمنظور ایجاد و حفظ روابط، ندارد. افغانستان که بهعنوان خواستگاه زبان فارسی و خانهی مشاهیر بزرگ این زبان، مانند مولانا، سنایی و رابعه بلخی و… دانسته میشود و مهمترین نقطهی مشترک و وصل میان دولتهای دو کشور (افغانستان و ایران) تلقی میشد، به جایی رسیده است که افراد بلندپایهی رژیم طالبان در سفرهای خود به ایران، برای صحبت با مقامهای دولت ایران، از مترجم استفاده میکنند.
اما با وجود این نگرانیها، ظاهرا ایران گزینهی دیگری برای خود نداشته و حضور طالبان را نسبت به حاکمیت قانون، دموکراسی و آزادیهای مدنی در همسایگی خود ترجیح میدهد، زیرا بهباور ایران، در آنجا ارزشهای غربی ترویج میشود و ممکن است باعث تشویق مردم ایران برای تغییر نظام گردد و همچنین نفوذ غرب در همسایگیاش نافذ شود. بااینحال، قطعا این خوشبینی در روزگاری نچندان دور، بیش از امروز، به مسألهای جدی برای ایران تبدیل خواهد شد.
ج: چین
چین، بهعنوان نخستین کشوری که روابط سیاسی خود را در سطح سفیر با طالبان ارتقا داد، اگرچه در ظاهر روابط اقتصادی و سیاسی خود با طالبان را توسعه داده است، اما در سطح امنیتی بهشدت نگران میباشد. پکن بیم آن دارد که افغانستان به پایگاهی برای جنبش اسلامی ترکستان شرقی تبدیل شود؛ گروهی که تهدیدی مستقیم علیه امنیت سینکیانگ (ترکستان شرقی)، ولایت عمدتا مسلماننشین در شمالغرب این کشور، محسوب میشود. به همین دلیل، چین سرمایهگذاریهای امنیتی خود در آسیای میانه، بهویژه تاجیکستان، و همکاریهای اطلاعاتی با کشورهای منطقه را افزایش داده است. این اقدامات نشان میدهد که ادعای طالبان مبنی بر «عدم تهدید برای دیگران»، برای پکن نیز قانعکننده نبوده است.
چین در آخرین تغییرات در ساختار نیروهای ارتش خود، یکی از مهمترین قولاردوهای ارتش آزادیبخش خلق چین را در ولایت سینکیانگ، در نزدیکی مرز با افغانستان و تاجیکستان، مستقر نموده و با ایجاد یک مرکز مشترک نظامی در نزدیکی مرز افغانستان، در داخل خاک تاجیکستان، با ارتش این کشور که تنها ۱۲ کیلومتر از مرز افغانستان در واخان فاصله دارد، تدابیر امنیتی مرزی خود را تقویت کرده است.

چین نهتنها ساحات مرزی خود با افغانستان را که در واقع کوتاهترین مرز زمینی این کشور با یک کشور دیگر، در حدود ۹۰ کیلومتر در دهلیز واخان، میباشد، از لحاظ امنیتی تقویت نموده است بلکه در ساخت چندین پوستهی امنیتی مرزی جدید، از تاجیکستان نیز حمایت کرده است.
با وجود تلاشهای انجامیافته، اخیرا دستکم پنچ شهروند چین از داخل خاک افغانستان، در ساحهی مرزی خاک تاجیکستان، مورد هدف قرار گرفته و کشته شدهاند؛ موضوعی که باعث شد چین تمامی شهروندان خود را از ساحات مرزی تاجیکستان و افغانستان خارج سازد و این امر، چالش بزرگی در زمینهی اجرای پروژههای اقتصادی و استخراج معادن مشترک چین-تاجیک ایجاد کرده است. در عین حال، برخلاف تمامی ادعاهای طالبان در زمینهی امنیت سراسری، چند حملهی دیگر نیز بر شهروندان چین در داخل افغانستان صورت گرفته است.
با مختلشدن پروژههای مهم جادهسازی و استخراج معادن در جنوب تاجیکستان، این دومین برنامهی مهم اقتصادی چین، پس از دهلیز اقتصادی پاکستان و چین (سیپک)، میباشد که عملا براساس تهدیدات امنیتی از داخل خاک افغانستان با چالش جدی امنیتی مواجه شده و باعث افزایش هزینههای امنیتی در این پروژهها نیز گردیده است. دولت چین برای محافظت از شهروندان خود در پروژهی سیپک، چندین عراده موتر ضدگلوله و واسکتهای ضدمرمی را به پولیس خیبرپختونخوا، برای محافظت از شهروندانش، کمک نموده است که در واقع هزینهی اضافی برای تحقق برنامهی اقتصادیاش محسوب میشود. اما با آنهم، این پروژه در بسیاری از ساحات با تهدید جدی امنیتی مواجه است و تحقق آن را چند سال به تأخیر انداخته است.
د: تاجیکستان
تاجیکستان از منتقدترین کشورهای منطقه نسبت به طالبان بوده است. دوشنبه بهدلیل حضور گروههای افراطی تاجیکتبار، بهویژه جماعت انصارالله (طالبانی تاجیکستانی) در افغانستان و احتمال سرایت ناامنی، مرزهای خود را بهشدت نظامی کرده و همکاریهای امنیتی با چین، روسیه و برخی کشورهای دیگر را گسترش داده است. افزایش رزمایشهای نظامی و استقرار تجهیزات سنگین در مرز، بیانگر هزینههای بالای امنیتی است که حضور طالبان بر این کشور تحمیل کرده است.
بررسیهای من نشان میدهد که تاجیکستان دستکم ۱۷۲ پوستهی امنیتی و قرارگاه حمایتی سرحدی در امتداد مرز خود با افغانستان افراز نموده و تعداد زیادی از این پوستهها پس از قدرتگیری طالبان ایجاد شده است. با توجه به اینکه ساحات مرزی این کشور با افغانستان عمدتا کوهستانی و صعبالعبور است، برای دسترسی به این پوستهها و همچنان گشتهای کنترلی مرزی، تاجیکستان مجبور به احداث کیلومترها جاده نیز شده که باعث هزینههای اضافی زیاد برای امنیت مرزی این کشور شده است.

خط وکتور سرخ: جادهای که برای دسترسی به این پوسته ساخته شده؛ ولایت ختلان، ولسوالی شمسالدین، شاهین، تاجیکستان (مقابل ساحهی ولسوالی شهر بزرگ، بدخشان، افغانستان)
تاجیکستان در چهار سال گذشته چندین بار تمرینات مستقلانه و مشترک نظامی با کشورهای عضو پیمان امنیت جمعی و بهطور جداگانه با کشورهای روسیه، اوزبیکستان و چین در ساحات مرزی خود با افغانستان برگزار کرده است. این مانورهای نظامی نیز هزینههای هنگفتی را بر دولت تاجیکستان تحمیل کرده است.
طی چهار سال گذشته چندین مورد حملهی مسلحانه و درگیری با نیروهای سرحدی تاجیکستان از خاک افغانستان صورت گرفته و در چند هفتهی گذشته دستکم دو مورد حملهی مسلحانه، توسط پهپاد و فیر مستقیم از خاک افغانستان، در داخل خاک تاجیکستان انجام شده که باعث کشتهشدن پنج شهروند چین شده است. در عین حال، نیروهای امنیتی تاجیکستان از قاچاق مواد مخدر، حتا توسط پهپاد از خاک افغانستان به این کشور خبر دادهاند.

دولت تاجیکستان پس از این وقایع امنیتی مجبور شده است از کشورهای همسو با خود، از جمله اعضای پیمان امنیت جمعی، تقاضای کمک و حمایت نظامی در زمینهی حفاظت از مرزهای خود با افغانستان کند.
ه: اوزبیکستان و سایر کشورهای آسیای میانه
اوزبیکستان، ترکمنستان، قزاقستان و قرقیزستان نیز رویکردی دوگانه در برابر طالبان در پیش گرفتهاند: تعامل اقتصادی و علاقه به تجارت با طالبان از یکسو و تقویت تدابیر امنیتی از سوی دیگر. نگرانی از نفوذ گروههای افراطی، قاچاق مواد مخدر و بیثباتی منطقهای باعث شده است این کشورها بودجههای امنیتی خود را افزایش دهند و همکاریهای منطقهای و بینالمللی را در حوزه مبارزه با تروریسم گسترش بدهند.
اوزبیکستان دستکم ۷۰ پوسته و قرارگاه حمایتی مرزی با افغانستان دارد که بسیاری از آنها در چهار سال گذشته بهدلیل تهدیدات امنیتی ایجاد یا تقویت شده و هزینههای هنگفتی را بر دولت این کشور تحمیل کرده است.
در عین حال، با قدرتگیری طالبان چند مورد حمله از خاک افغانستان بر اوزبیکستان، عمدتا توسط داعش، گزارش شده و نیروهای امنیتی این کشور بارها از کشف و ضبط محمولههای مواد مخدر (با مبدأ افغانستان) در داخل خاک خود خبر دادهاند.
در بررسیهایی که از رویدادهای امنیتی این کشور طی سه سال گذشته انجام دادهام، نیروهای امنیتی اوزبیکستان چندین مورد از شناسایی و بازداشت افرادی خبر دادهاند که با روایتهای رادیکال و عضویت در گروههای تروریستی، مانند داعش خراسان، حرکت اسلامی اوزبیکستان، کتیبهی امام بخاری و کتیبهی توحید و جهاد، بازداشت شدهاند. در یکی از مهمترین رویدادها، نیروهای امنیتی این کشور از شناسایی یک گروه بزرگ از افراد به سرکردگی یک دختر 19 ساله خبر دادهاند که به داعش خراسان بیعت کرده و برنامهای خرابکارانه داشتهاند.
در همین حال، دولت اوزبیکستان از شناسایی چندین مدرسهی مخفی که آموزشهای رادیکال را برای اطفال و نوجوانان ارائه میکردهاند خبر داده و مدعی شده است که این افراد در تلاش ترویج افراطیت مذهبی بودهاند.
براساس اطلاعات موجود و گفتوگویی که با یکی از دکانداران در بازار مشترک «ترمز» افغان-اوزبیک داشتم، وی گفت: نیروهای امنیتی اوزبیکستان، با وجود اینکه براساس پالیسی دولتشان از بازار حمایت میکنند، به همهی افغانها مشکوک اند و تقریبا هر بازدیدکنندهی بازار را از لحظهی ورود تا بازگشت زیر نظر دارند.
وی گفت: دکانهای ما را هر زمان که بخواهند تلاشی میکنند و کالایی را که از افغانستان میآوریم چندین بار تلاشی و اسکن میکنند.
پس از حملات تروریستی بر خاک تاجیکستان، نگرانیهای امنیتی در سراسر آسیای میانه افزایش یافته است. قرقیزستان، با وجود فاصلهی زیاد از مرز افغانستان، با اختصاص هزینههای هنگفت در حال ساخت دیوارهای فنسدار در مرز جنوبی خود با اوزبیکستان و تاجیکستان است. دو روز پیش، دگرجنرال کامچیبیگ تاشیف، رییس امنیت دولتی و معاون نخستوزیر این کشور، ضمن بازدید از روند کاری انسداد مرزی، دستور تسریع این روند را صادر کرد و قرار است تا سال ۲۰۲۶ تمامی مرزهای جنوبی این کشور مسدود شود. این تصمیم بهدلیل افزایش نگرانیهای امنیتی در منطقه اتخاذ شده و هزینههای سنگینی را برای این کشور کوچک آسیای میانه در پی دارد.

قرقیزستان نیز افزایش افراطیت مذهبی را یکی از نگرانیهای جدی خود تلقی کرده و براساس گزارشهای معتبر، طی سالهای اخیر چندین نفر را به اتهام عضویت در گروههای تروریستی و ترویج افراطیت بازداشت و محاکمه کرده است. نیروهای امنیتی این کشور هرازگاهی، همانند اوزبیکستان، از شناسایی و بازداشت افرادی خبر میدهند که مدارس مذهبی مخفی ایجاد کرده و با محتوای رادیکال در تلاش ترویج افراطیت بودهاند.
با این همه، این کشور اخیرا در تلاش است تا با ایجاد روابط اقتصادی با طالبان، زمینهی تبادل اطلاعات امنیتی را نیز فراهم سازد و به نوعی در پی اجرای اقدامات پیشگیرانهی امنیتی است.
ترکمنستان یکی دیگر از کشورهای همسایهی آسیای میانه افغانستان است که در ظاهر، بهدلیل وضعیت حاکم بر سیستم اطلاعرسانی آن کشور، نگرانی جدی چندانی نشان نداده و اقدامات تازهای در سرحداتش دیده نمیشود. بااینحال، اطلاعات بهدستآمده از تصاویر ماهوارهای نشان میدهد که در امتداد مرز، برخی تأسیسات جدید امنیتی ساخته شده و این کشور در برخی مجالس مشترک منطقهای، نگرانیهای خود را دربارهی وضعیت موجود در افغانستان بهعنوان تهدید امنیتی برای کل منطقه ابراز کرده است.

در مجموع، حضور طالبان در افغانستان، برخلاف ادعاها و تعهداتشان در موافقتنامهی دوحه، نهتنها امنیت این کشور را تضمین نکرده بلکه به عاملی برای افزایش هزینههای امنیتی در سطح منطقه تبدیل شده است. طالبان با ناتوانی یا عدم اراده در مهار گروههای تروریستی، عملا افغانستان را به ابزاری برای فشار ژئوپولیتیک بدل کردهاند؛ ابزاری که از طریق آن به باجگیری سیاسی و اقتصادی از همسایگان میپردازند. تا زمانی که این وضعیت ادامه یابد، ادعای طالبان دربارهی تأمین امنیت منطقه چیزی جز شعار میانتهی نخواهد بود و کشورهای همسایه ناگزیر اند بهای سنگین آن را بپردازند.
تجربهی جهانی، از جمله اقدامات پاکستان در زمینهی انسداد مرزی، نشان داده است که اینگونه اقدامات در جلوگیری از نفوذ افراطیت به کشورهای دیگر هیچگونه مؤثریت نداشته و تنها ممکن است در زمینهی ورود فیزیکی افراد تا حدی مؤثر باشد. اما تجربهی پاکستان نشان میدهد که حتا در جلوگیری از ورود افراد نیز موفق نبوده است، زیرا بارها در رسانهها گزارشهایی از ورود افراد مسلح عضو گروههای تروریستی با عبور از دیوارها، فنسها و سیمهای خاردار ایجادشده در مرز افغانستان و پاکستان منتشر شده است.