close
Photo: iranwire and Mehr

چشم‌انداز سیاست‌‌های پزشکیان در قبال مهاجران افغانستانی

محمدقاسم عرفانی

مقدمه

پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات ۱۵ سرطان/تیر ریاست‌جمهوری ایران منجر به گردش نخبگان از طیف اصول‌گرا به اصلاح‌طلبان در جمهوری اسلامی گردیده و مدیریت داخلی و روابط خارجی ایران را تا حدودی تحت تأثیر قرار خواهد داد. مشکلات معیشتی مردم ایران در اثر تحریم‌های گسترده و چگونگی رسیدگی به این مهم محوری‌ترین مسأله‌ی دولت جدید محسوب می‌شود. مسعود پزشکیان که پیشینه‌ی رهبری وزارت بهداشت ایران در دوره‌ی دوم ریاست‌جمهوری سیدمحمد خاتمی (۱۳۸۰-۱۳۸۴) و پنج دوره نمایندگی مجلس ایران را در کارنامه‌ی خود دارد، رییس‌جمهور اصلاح‌طلب محسوب می‌شود و بر ضرورت مذاکره برای حل معضل تحریم و بهبود روابط با غرب در سیاست خارجی و تضمین آزادی‌های بیشتر اجتماعی در سیاست‌های فرهنگی و داخلی تأکید دارد.

در این میان یکی از پرسش‌ها برای مردم افغانستان و جامعه‌ی مهاجران افغانستانی ساکن ایران نحوه‌ی تعامل دولت جدید ایران با مهاجران افغانستانی است. بیش از چهاردهه است که مهاجران افغانستانی در ایران زندگی می‌کنند و در عرصه‌های اقتصادی، فرهنگی، علمی و حتا نظامی دوشادوش ایرانیان سهم گرفته‌اند. کارگران افغانستانی در مشاغل شاقه مشغول به کار هستند و در کنترل تورم نقش مهمی دارند؛ صاحبان صنایع، کارفرمایان، پیمان‌کاران، کشاورزان بزرگ و دامداران به دلایلی چون صداقت، کار باکیفیت و دست‌مزد پایین ترجیح می‌دهند که از نیروی کار افغانستانی استفاده کنند. لذا بخشی از نیروی کار ایرانی احساس می‌کنند که کارگران افغانستانی مانع اشتغال آنان هستند. هرازگاهی که به‌دلیل بی‌ثباتی در افغانستان عرضه‌ی نیروی کار افغانستانی در ایران تشدید می‌شود، دولت این کشور تلاش می‌کند که جذب بیش از حد نیروی کار افغانستانی را مهار کند ولی کارخانه‌داران و کارفرمایان در برابر اقدامات تنبیهی دولت مقاومت می‌کنند. تشدید مشکل معیشتی مردم ایران در پی تحریم‌ها، کاهش ارزش ریال و افزایش تورم در سال‌های اخیر، هم‌زمان با ورود موج جدیدی از مهاجران افغانستانی در پی بازگشت طالبان به قدرت در ۱۵ آگست ۲۰۲۱ و در مواردی، حضور گروهی شهروندان افغانستان با پوشش رایج کشور در اماکن تفریحی و عمومی ایران، موجب تشدید حساسیت‌ها و داغ شدن بحث چگونگی برخورد و کنترل شهروندان افغانستان در سطوح مختلف شده است. از این‌رو، یکی از مباحث مورد توجه رسانه‌ها و نامزدها در این دوره از مبارزات انتخاباتی ایران مسأله‌ی مهاجران افغانستانی بود.

 ارائه‌ی پاسخ به پرسش مطرح‌شده ایجاب می‌کند که نگاهی گذرا به دیدگاه‌های اعلامی و مقایسه‌ی نامزدها، از جمله مسعود پزشکیان، برنده‌ی این رقابت‌ها در جریان مبارزات انتخاباتی، رویکرد کلی اصلاح‌طلبان در این خصوص و ساختار قدرت در جمهوری اسلامی ایران داشته ‌باشم.

تحلیل ‌شعارهای انتخاباتی

در جریان کارزارهای انتخاباتی اخیر، نامزدهای ریاست‌جمهوری ایران برای جلب نظر مساعد شهروندان این کشور به هر ابزاری، از جمله بحث ساماندهی مهاجران افغانستانی متوسل شدند. این حجم از تماس با مسأله‌ی مهاجران در هیچ یکی از انتخابات‌های پیشین ایران سابقه نداشته است. ایران در دوره‌ی ریاست‌جمهوری سید ابراهیم رییسی، رییس‌جمهور پیشین‌اش، یکی از کشورهایی بود که بیشترین حجم مهاجر تازه‌وارد متواری از حکومت طالبان را پذیرا گردید. اما دیری نپایید که موجی از انتقادها و مهاجرهراسی در سطوح مختلف مطرح گردید و دولت ایران از یک طرف تلاش کرد مانع تشدید افغان‌هراسی شود و از جانب دیگر اقدام به اخراج وسیع مهاجران فاقد مجوز اقامت در ایران کرد و این روند همچنان ادامه دارد. در جریان مبارزات انتخاباتی اخیر ایران سه نامزد جدی، یعنی مسعود پزشکیان، سعید جلیلی و محمدباقر قالیباف به موضوع چگونگی مواجهه با مهاجران افغانستانی پرداختند. هرچند قالیباف و جلیلی از طیف اصول‌گرایان نمایندگی می‌کنند ولی در خصوص مهاجران افغانستانی دیدگاه‌های متفاوت با ادبیات متفاوت ابراز داشتند.

محمدباقر قالیباف، رییس مجلس ایران که در دور اول انتخابات از عرصه‌ی رقابت حذف گردید، نسبت به هر کاندیدای دیگر بیشترین تأکید را بر مسأله‌ی مهاجران داشت و تند‌ترین مواضع را ابراز کرد. وی در یک برنامه‌ی زنده‌ تلویزیونی اعلام کرد: «نکته‌ی مهم دیگر برای مردم ما بحث مربوط به اتباع بیگانه است. ماده‌ی ۸۶ برنامه‌ی من مربوط به این موضوع است؛ یک، انسداد کامل مرزهای شرقی با بودجه‌ای که در نظر گرفته شده است. دو، طرد اتباع غیرمجاز و سه، برنامه‌ریزی برای افراد مجاز که می‌توانند بمانند اما چون حوزه‌ی اشتغال یکی از موضوعات ما است باید برنامه‌ریزی شود.» آقای قالیباف همچنین در یک برنامه‌ی دیگر اعلام کرد: «اتباع غیرمجاز آسیب اجتماعی زیادی در کشور دارند ایجاد می‌کنند؛ در حوزه‌ی مواد مخدر، اشتغال و… باید مرز شرقی کشور در مرز افغانستان و پاکستان را به‌طور کامل دیوارکشی کنیم تا امنیت برقرار شود.» قالیباف در شبکه‌ی اجتماعی ایکس نیز نوشت: «چاره‌جویی قاطعانه برای حل مسأله‌ی چندبعدی اتباع بیگانه‌ی غیرمجاز از دغدغه‌های مهم مردم است. بی‌عملی در این خصوص به ابعاد امنیتی، اقتصادی و اجتماعی آن دامن می‌زند. بر این موضوع اشراف کامل داشته و داریم و در دولت بعد نگرانی‌های مردم را رفع خواهیم کرد.»

سعید جلیلی در موردی با ادبیات متفاوت اظهار داشت: «ما دو ملت با هم آمیخته هستیم و روابط عاطفی و دوستانه داریم اما در عرصه‌ی حقوق و قانون آن لطافت شعر و ادبیات را ندارد و دچار جزمیت است اما هنر حکمرانان باید این باشد آن لطافت را به حقوق و قانون حاکم کنند، چه در عرصه‌ی تقنین و چه اجرا؛ در عرصه‌های مختلف خون این دو ملت باهم ریخته شده؛ در دفاع مقدس برخی اتباع افغان داوطلبانه آمدند و شهید شدند و در دفاع از حرم هم همین‌طور بودند. باید این مناسبات و قوانین به لطافت و ظرافت‌های عاطفی دو کشور نزدیک شود. اگرچه کارهایی شده، از جمله در تحصیل افغانستانی‌ها اما باید بازهم درباره‌ی این مقوله کار کرد.» جلیل  برخلاف قالیباف با اشاره به پیوندهای عاطفی دو ملت و یادآوری نقش مهاجران ساکن ایران در جنگ ایران و عراق و جنگ سوریه علیه داعش، به ضرورت هنر مدیریت مبنی بر اجرای قوانین با عنایت به این سوابق یاد کرد. این در حالی است که در دیدگاه قالیباف شاهد کاربرد اتباع بیگانه و طرد آنانی هستیم که مجوز اقامتی‌شان به اتمام رسیده است.  

مسعود پزشکیان، نهمین رییس‌جمهور ایران، دیگر نامزدی بود که به موضوع شهروندان افغانستانی ساکن ایران پرداخت:

«دولت من ان‌شاءالله سه اقدام همزمان را در رابطه با مهاجرین افغانستانی پیش می‌برد:

۱. انسداد کامل مرزها و جلوگیری از مهاجرت بیشتر که مسئولیت محوری با وزارت کشور خواهد بود.

۲. ساماندهی مهاجرین موجود. نباید انکار کرد که تعداد زیادی از برادران افغان نقش مؤثری در اقتصاد ایران دارند یا در جنگ تحمیلی و… فداکاری کرده‌اند ولی حضور آن‌ها در ایران باید ساماندهی شده و با انضباط باشد (وظیفه‌ی وزارت کشور و وزارت اطلاعات).

۳. مذاکره با کشورهای اروپایی برای پذیرش بخشی از مهاجرین (و یا حداقل تقبل هزینه‌های حضور آن‌ها در ایران). غرب باید مسئولیت آنچه در افغانستان انجام داده و منجر به مهاجرت میلیون‌ها افغانستانی شده است را بپذیرد. دلیلی ندارد که مردم ایران هزینه‌ی سیاست‌های غلط دیگران را بپردازند.»

وی در یک مصاحبه‌‌ی دیگر در پاسخ به خبرنگاری که نظر او را در مورد اتباع به قول خودشان بیگانه پرسید، پاسخ داد: «…بخش‌اش اسنداد است که جلوگیری کنیم از این‌هایی که می‌آیند و از طرف دیگر آن‌هایی هم که داخل کشور است باید کاری کنیم که حداقل هزینه‌اش را از سازمان‌های بین‌المللی …از آن طرف آن بقیه‌ای هم در زمان جنگ [ایران و عراق] کمک کردند باید کاری کنیم که ساماندهی بشوند.» پزشکیان در یک برنامه‌ی دیگر تلویزیونی در پاسخ به سؤالی مربوط به اتباع خارجی می‌گوید: «این یک نگاه ویژه می‌خواد و کار کارشناسی می‌خواد و حتما باید توجه شود…»

همان‌طوری‌که ملاحظه می‌شود در دیدگاه پزشکیان اذعان به نقش مؤثر مهاجران افغانستانی ساکن ایران دیده می‌شود و همکاری با دولت و ملت ایران در دوره‌ی جنگ ایران و عراق را هم فراموش نکرده است. با این وجود بر ضرورت ساماندهی امور مهاجران تأکید دارد و در این راستا به‌رغم این‌که جزئیات برنامه‌ی خود را به بعد موکل کرده است اما سه راهکار انسداد مرز، عدم تصریح به اخراج مهاجران داخل ایران و بسترسازی برای انتقال مهاجران افغانستانی به اروپا و یا دریافت هزینه بابت اقامت آنان در ایران از سوی سازمان‌های بین‌المللی دیده می‌شود.

رویکرد کلی اصلاح‌طلبان و ساختار قدرت در ایران

علاوه بر موضع‌گیری‌های تبلیغات پزشکیان، نوع نگاه طیف اصلاح‌طلبان به مهاجران افغانستانی نیز بر سیاست‌های مهاجرتی وی تأثیرگذار خواهند بود. از آن‌جایی که اصلاح‌طلبان نگاه بازتر به مسائل دارند و به هنجارها و قواعد بین‌المللی توجه بیشتری نشان می‌دهند، انتظار می‌رود در قبال مهاجران نیز به کنوانسیون‌ها و قوانین بین‌المللی مهاجرت و حقوق مهاجران توجه بیشتری نشان دهند. با این وجود تجربه‌ی دولت‌های اصلاحات در گذشته به رهبری سیدمحمد خاتمی و حسن روحانی حکایت از آن دارد که اصلاح‌طلبان نیز در مدیریت و ساماندهی جامعه‌ی مهاجران -آن‌گونه که هم دغدغه‌های جامعه‌ی میزبان رفع شود و هم حقوق و کرامت انسانی مهاجران در نظر گرفته شود- موفق نبوده‌اند. اما ادبیات رایج در ایران در قبال مهاجران افغانستانی را که می‌تواند زمینه‌ساز مهاجرستیزی با همدلی باشد، نمی‌توان در دو جناح اصول‌گرا و اصلاح‌طلب تفکیک آشکار کرد. روزنامه جمهوری اسلامی مربوط به اصلاح‌طالبان در تابستان ۱۴۰۲ عنوان «جنوب تهران در اشغال افغان‌ها! این، یک موضوع کاملا امنیتی است» را تیتر نخست خود قرار داد. از طرف دیگر معمولا رهبران اصلاح‌طلب از تعابیر همدلانه‌تری نسبت به مهاجران افغانستانی یاد کرده‌اند. با این وجود ساختار قدرت در جمهوری اسلامی به‌گونه‌ای است که ریاست‌جمهوری در مسائل کلان، از جمله سیاست‌های مهاجرتی در چارچوب اصول کلی نظام و دیدگاه رهبر مذهبی این کشور باید حرکت کند. اما در نحوه‌ی اجرا و خلق ادبیات و گفتمان قوه مجریه، از جمله پولیس، وزارت‌خانه‌های آموزش و پرورش، وزارت کشور، وزارت علوم تحقیقات و فناوری، بانک‌ها و دیگر ارگان‌های ذیربط تأثیر قابل توجهی دارند. به‌عنوان مثال، آیت‌الله علی خامنه‌ای در سال ۱۳۹۴ دستور داد:

«هیچ کودک افغانستانی، حتی مهاجرینی که به‌صورت غیرقانونی و بی‌مدرک در ایران حضور دارند، نباید از تحصیل بازبمانند و همه‌ی آن‌ها باید در مدارس ایرانی ثبت‌نام شوند.» اما تطبیق چنین دستوری در عمل نیازمند همکاری بخش‌های اجرایی است. هم‌اکنون تعداد زیادی از کودک، حتا از خانواده‌هایی که مجوز اقامتی کوتاه‌مدت و یا از ولایتی غیر از محل سکونت خود را دارند نیز از تحصیل محروم هستند؛ چون بخش‌نامه‌های وزارت‌ آموزش و پرورش سخت‌گیرانه است. 

جمع‌بندی

در جمع‌بندی می‌توان گفت که رویکرد ریاست‌جمهوری ایران که رهبری بخش‌های اجرایی را دارد بر نحوه‌ی تعامل با جامعه‌ی مهاجران بسیار تأثیرگذار است. مهاجران افغانستانی دارای اقامت قانونی و طولانی‌مدت در ایران نیز در برخورداری از حقوق اولیه مثل سیمکارت، کارت بانکی، گواهی‌نامه‌ی رانندگی و تحصیل فرزندان با محدودیت‌ها و گاه چالش‌های جدی و برخوردهای سلیقه‌ای مواجه هستند. نگاه منصفانه ایجاب می‌کند که پذیرایی ایران از میلیون‌ها شهروند افغانستان را درحالی‌که مردم ایران با مشکل شدید اقتصادی مواجه هستند، جامعه‌ی مهاجر درک کند و از طرف دیگر جامعه‌ی میزبان و دولت ایران نیز نقش مثبت جامعه‌ی مهاجران در اقتصاد ایران را درک کنند. در دیدگاه مسعود پزشکیان حداقل سخن از طرد و تعبیر اتباع بیگانه نیست و راهکارهایی از قبیل جلب منابع و تسهیل انتقال مهاجران به کشورهای اروپایی دیده می‌شود. از این‌رو، می‌توان تا حدی نسبت به ترسیم افق بهتر خوش‌بین بود تا ضمن توجه به دغدغه‌های مردم ایران، کرامت انسانی مهاجران با عنایت به مشترکات فرهنگی و تاریخی، همکاری‌های متقابل و قوانین بین‌المللی مهاجرت رعایت شود.