close

اتحاد ناپایدار؛ آیا همکاری امریکا و طالبان در مبارزه با داعش خراسان به نفع امنیت جهانی است؟

نویسند: بسم الله تابان

[یادداشت اطلاعات روز: اطلاعات روز دیدگاه‌های مختلف در مورد مسائل گوناگون جامعه‌ی افغانستان را بازتاب می‌دهد. این دیدگاه‌ها لزوما منعکس‌کننده‌ی نظر و موضع اطلاعات روز و گردانندگان آن نیستند. اطلاعات روز فقط مجالی برای بیان دیدگاه‌ها فراهم می‌کند و درباره‌ی دیدگاه‌های وارده نفیا و اثباتا موضع‌گیری نمی‌کند. تمام دیدگاه‌های بیان‌شده در مقالات و یادداشت‌ها و صحت‌وسقم ادعاهای مطرح‌شده به خود نویسندگان مربوط است. اطلاعات روز از نقد دیدگاه‌های منتشرشده در بخش مقالات وارده نیز استقبال می‌کند]

با سقوط دولت جمهوری اسلامی افغانستان در آگست ۲۰۲۱، افغانستان عملا به یک سیاه‌چال امنیتی و حیاط خلوت برای گروه‌های تروریستی منطقه‌ای و بین‌المللی تبدیل شده است. این گروه‌ها در بیش از دودهه‌ی گذشته، به دلایل مختلف، از جمله حفظ جغرافیا برای بقای خود هم‌پا با طالبان در برخی ولایت‎های جنوبی افغانستان و خیبرپختونخوا پاکستان، با نیروهای نظامی ناتو، افغانستان و پاکستان در جنگ بودند. اکنون نیز طالبان به‌عنوان چتر بزرگی برای این گروه‌ها در افغانستان زمینه‌های آموزش، اکمالات لجستیکی، اسناد تابعیت و سفر و استفاده از منابع عایداتی ملی را فراهم می‌سازد.

القاعده به‌عنوان مهم‌ترین هم‌پیمان ایدئولوژیک طالبان و حتا فراتر از آن به‌عنوان شریک مهم قافله‌ی ملاکراسی طالبان، از فضای به‌وجودآمده بیشترین استفاده را می‌برد. طبق گزارش‌های معتبر، این گروه سهم بزرگی در سود استخراج معادن دارد، چندین مرکز آموزشی تحت نام مدارس دینی در اختیار دارد، برای بخش زیادی از اعضای خارجی این گروه سند تابعیت و پاسپورت افغانستانی توزیع شده، شهرک‌های مسکونی برای اعضای این گروه در حال ساخت است و برخی از چهره‌های مشهور افغان-القاعده در مناصب دولتی تعیین شده‌اند.

گروه‌های تروریستی دیگر مانند تی‌تی‌پی، لشکر طیبه، جیش محمد، سپاه صحابه، جنبش اسلامی ترکستان شرقی-ایغورها، جنبش اسلامی ازبیکستان، انصارالله تاجیکستان، جیش‌العدل و زیرمجموعه‌های این گروه‌ها نیز به‌عنوان بازوان ایدئولوژیک طالبان در افغانستان به‌طور آزادانه فعالیت می‌نمایند. این گروه‌ها در رده‌های مختلف فکری و نظامی طالبان نفوذ داشته و جدایی آن‌ها از طالبان و برعکس، دشوارتر از جدایی آب از شیر است.

در این میان گروه تروریستی داعش خراسان، که همانند سایر گروه‌های تروریستی مستقر در افغانستان با قدرت‌گیری طالبان فرصت حیات دوباره را بدست آورده، هر روزه با کمک‌های مستقیم و غیرمستقیم اعضای طالبان و زمینه‌های فکری، که گروه‌هایی مانند جمعیت اصلاح، حزب‌التحریر و خود طالبان در دودهه‌ی گذشته آماده نموده‌اند، در حال رشد است و اکنون به گروهی تبدیل شده که می‌تواند تقریبا در کل دنیا تهدیداتی را متوجه منافع کشورها و ارزش‌های زندگی مسالمت‌آمیز بشری نماید.

این گروه با وجود این‌که بعضا در مخالفت با طالبان قرار داشته و دستگاه تبلیغاتی آن طالبان را گروه دست‌نشانده و مزدور کشورهای غرب می‌داند، اما شناخت و مطالعه‌ای که من از داعش خراسان و طالبان دارم، کم‌ترین تفاوت را می‌توان در میان روایت این دو گروه یافت. بخش‌های مهم روایت هر دو یکی است، منابعی که این روایات را خلق نموده و دشمنی که برای خود تعریف کرده و تقسیم‌بندی‌ای که میان خودی و غیرخودی نموده‌اند، کاملا مشابه است. در دوونیم سال گذشته تعداد قابل توجهی از اعضای طالبان بنا به دلایل مختلف، از جمله اخراج از صفوف این گروه توسط کمیسیون تصفیه، کاهش کنترل بر تجارت و کشت مواد مخدر و شکست رقابت در دسترسی به منابع عایداتی و قدرت باعث شده تا با داعش خراسان یک‌جا شوند.

قبلا نیز بخش قابل توجهی از اعضای طالبان را کسانی تشکیل می‌دادند که مأموریت و شغل اصلی آنان جرایم سازمان‌یافته مانند تولید، پروسس و ترافیک مواد مخدر و اختطاف بود. طالبان به‌خاطر استفاده از قدرت تخریبی و پول آنان را در صفوف خود حفظ نموده بود و هر دو از وجود همدیگر سود می‌بردند. طالبان محلات تولید و پروسس و همچنین مسیر قاچاق را ناامن می‌ساختند تا فضای امن برای این تجارت به‌وجود آید و در بدل آن سهم قابل توجهی از درآمد آن بدست می‌آوردند. اکنون که طالبان به نحوی قدرت عمومی را در اختیار دارند، با یک فرمان دروغین ممنوعیت کشت مواد مخدر نوع خشخاش، به‌طور یک‌دست مدیریت این تجارت (سنتی و صنعتی) را در اختیار داشته و تاجران که قبلا در سایه‌ی طالبان فعالیت داشتند، آسیب دیده و برای معامله مشابه به داعش خراسان پناه‌ جسته‌اند.

همچنین وابستگی اعضای داعش خراسان به طالبان این فرصت را برای آنان مهیا ساخته تا در امنیتی‌ترین مکان‌های طالبان نفوذ نموده و اهداف را اجرا نمایند. کشتن مولوی مزمل، والی پرطمطراق طالبان در بلخ که نزدیکی زیادی با شاخه‌ی قندهاری‌ها داشت، کشتن معاون والی بدخشان و همچنین فرمانده پولیس طالبان برای بغلان که در مراسم فاتحه‌خوانی معاون کشته‌شده‌ی طالبان برای ولایت بدخشان شرکت نموده بود و هر دو به نحوی با فصیح‌الدین و از طریق وی با شاخه‌ی قندهاری‌ها رابطه داشتند، انفجار بمب در داخل مسجد وزارت داخله‌ی طالبان، کشتن افراطی‌ترین و نزدیک‌ترین ملا به طالبان (شیخ رحیم‌الله حقانی) -اگرچه کشته‌شدن سید عبدالغفار مشهور به ملاپیرآغا، یکی از فرماندهان بی‌رحم طالبان در یک حادثه‌ی ترافیکی در زابل عنوان شد، اما برخی منابع می‌گویند راننده‌ی وی از جانب داعش خراسان استخدام شده بود- نمونه‌هایی از استفاده‌ی داعش خراسان از این وابستگی‌ها می‌باشد.

همین اکنون نیز با توجه به منفکی‌های دسته‌جمعی افراد از برخی قطعات و جزوتام‌های طالبان، خصوصا از بخش وزارت داخله‌ی این گروه به بهانه‌ی ارتباط با داعش خراسان نشان می‌دهد که حضور داعش خراسان در میان طالبان گسترده و غیرقابل کنترل است. رهبران رده‌بالا و متوسط طالبان در برخی نهادها، از جمله وزارت داخله به بهانه‌ی تهدیدات نفوذ داعش خراسان و خلاف دستور ملا هبت‌الله که استخدام اقارب‌شان را منع نموده است، اجازه یافته‌اند تا افرادی که به‌باور آنان مورد اعتمادشان هستند را به‌عنوان محافظ، سکرتر و مسئولان دفتر خود استخدام نمایند.

با توجه به آنچه گفته شد، اخیرا خبرهایی مبنی بر همکاری استخبارات امریکا با طالبان علنی شده است. اگرچه این همکاری حتا از همان روزهای سقوط به نحوی قابل حس بود. امریکا افغانستان را با توجه به منافعش نمی‌تواند یا به ‌درستی نمی‌خواهد، تبدیل به میدانی نماید که در آن رقبای قدرتمندش مانند روسیه و چین جولان دهند.

برخلاف آنچه طالبان مدعی است که داعش خراسان در افغانستان وجود ندارد و هیچ تهدیدی برای منطقه و جهان از افغانستان متصور نیست، روزبه‌روز به وقایعی، از جمله حمله‌ی چندین‌باره به داخل خاک ایران، حملات راکتی به ازبیکستان و تاجیکستان، قدرت‌گیری تی‌تی‌پی برای اجرای حملات‌شان در پاکستان، حمله در مسکو و اعزام صدها نفر از اعضای داعش خراسان در پوشش پناه‌جو به ایالات متحده امریکا واقعیت‌هایی است که آنچه طالبان می‌گویند را نادرست ثابت می‌سازد.

اکنون که ایالات متحده امریکا به نحوی خواسته این همکاری را علنی بسازد، سناریوهای جدی از تهدیدات امنیتی به‌نام داعش خراسان در افغانستان و جهان متصور است. امریکا نیازمند مدیریت ذهنیت عمومی در داخل است تا بتواند ذهنیت آشفته و بدبین نسبت به خروج نیروهای امریکایی از افغانستان و پی‌آمدهای ناشی از آن را به نحوی قانع سازد که اگر اقدام نکند، حادثه‌ای بزرگ‌تر از ۱۱ سپتامبر در خاک امریکا اتفاق خواهد افتاد. اما اصل ماجرا حضور در میدان است که نباید بازیگران آن تنها چین و روسیه باشند. از جانب دیگر، طالبان نیز بعد از آن همه انکار برای فروش این کالای مرغوب (داعش خراسان) در سیاست جهانی باید کیفیت آن را بالا ببرند. این‌جا است که برای ازسرگیری این معامله باید منتظر تهدیدات جدی‌تر تروریستی بر مردم افغانستان، به‌ویژه علیه هزاره‌ها، شیعیان و سایر گروه‌هایی که از جانب طالبان و داعش خراسان دشمن تلقی می‌شوند و کشورهای جهان، بود.

البته ممکن است این تهدیدات تا تحقق معامله میان امریکا و طالبان، کم‌ترین آسیب را برای منافع مستقیم امریکا به‌بار آورد، اما سؤال این است که آیا واقعا همان‌گونه که در نشست سوم دوحه شاهد بودیم، تمامی ارزش‌های مدرن بشری قربانی پی‌هم رقابت قدرت‌های جهانی می‌شوند و امریکا آن شعار بلندبالای مبارزه با تروریسم خود را به مبارزه با تروریسم بد کاهش می‌دهد؟ این در حالی است که حداقل در شش ماه اخیر صدای القاعده بلندتر از داعش خراسان در زمینه‌ی هدف قرار دادن منافع کشورهای غربی است. القاعده به پیروان خود جواز کشتن را در جریان المپیک پاریس داده و اخیرا در اعلامیه‌ای، امریکا و کشورهای غربی را تهدید به حمله‌ای به مراتب بزرگ‌تر از حمله‌ی ۱۱ سپتامبر نموده است. پس چطور ممکن است که امریکا همه‌ی این را نادیده گرفته و مبارزه با داعش خراسان را در اولویت خود قرار دهد؟

در نتیجه باید اذعان داشت که با توجه به گستردگی و عمق روایت رادیکال گروه‌های تروریستی مانند طالبان، القاعده و داعش خراسان در لایه‌های مختلف اجتماعی افغانستان و برخی کشورهای منطقه، دسترسی و سرعت غیرقابل تصور تکنولوژی، مهاجرت گسترده‌ی غیرقانونی، ارز دیجیتال، تجارت پرسود مواد مخدر و در نهایت رقابت قدرت‌های جهانی در استفاده از این گروه‌ها برای تأمین اهداف‌شان، محدود کردن مبارزه با گروه‌های تروریستی به یک جغرافیا و توسط یک دولت کاری است بس دشوار.

این مشکل بین‌المللی نیازمند صداقت و مبارزه‌ی مشترک بین‌المللی بوده و نیت برای استفاده‌ی ابزاری از این گروه‌ها از جانب برخی کشورهای جهان، در واقع هیزم انداختن به آتشی است که روزی دامنگر خودشان نیز خواهد شد. همچنان اعتماد به حرف طالبان برای مبارزه با داعش خراسان و یا هر گروه تروریستی دیگر، آنقدر ساده‌انگارانه است که چوپانی برای محافظت از رمه‌ی خود گرگ استخدام نماید.

[یادداشت اطلاعات روز: اطلاعات روز دیدگاه‌های مختلف در مورد مسائل گوناگون جامعه‌ی افغانستان را بازتاب می‌دهد. این دیدگاه‌ها لزوما منعکس‌کننده‌ی نظر و موضع اطلاعات روز و گردانندگان آن نیستند. اطلاعات روز فقط مجالی برای بیان دیدگاه‌ها فراهم می‌کند و درباره‌ی دیدگاه‌های وارده نفیا و اثباتا موضع‌گیری نمی‌کند. تمام دیدگاه‌های بیان‌شده در مقالات و یادداشت‌ها و صحت‌وسقم ادعاهای مطرح‌شده به خود نویسندگان مربوط است. اطلاعات روز از نقد دیدگاه‌های منتشرشده در بخش مقالات وارده نیز استقبال می‌کند]