close

فرار از دالر؛ تلاش طالبان برای دور زدن تحریم‌های غرب

فرزاد شریف

هم‌زمان با بحران اقتصادی که این روزها دامن‌گیر طالبان است، این گروه می‌خواهد استفاده از دالر را در مبادلات تجاری با چین و روسیه کنار بگذارند. نورالدین عزیزی، سرپرست وزارت صنعت و تجارت گروه طالبان، در گفت‌وگو با رویترز اعلام کرده است که گفت‌وگوهایی میان افغانستان، روسیه و چین آغاز شده تا در معاملات تجاری میان این کشورها، به‌جای دالر، از ارزهای ملی مانند افغانی، روبل و یوان استفاده شود.

به‌گفته‌ی او، این گفت‌وگوها هنوز در مراحل ابتدایی قرار دارد، اما در صورت نهایی شدن، می‌تواند به کاهش وابستگی افغانستان به دالر و گشایش مسیرهای تازه‌ای در تجارت خارجی منجر شود. عزیزی همچنین از تمایل روسیه و چین برای «تقویت تجارت بدون دالر» سخن گفته و آن را در راستای تغییرات اقتصادی در نظم جهانی دانسته است.

نورالدین عزیزی، سرپرست وزارت صنعت و تجارت گروه طالبان

بااین‌حال، تا کنون هیچ منبع رسمی از سوی دولت‌های روسیه یا چین، این مذاکرات را تأیید نکرده‌اند و همچنان جزئیاتی درباره‌ی چارچوب حقوقی، حجم معاملات یا زمان‌بندی این طرح در دسترس نیست. اعلام این طرح از سوی گروهی که هنوز مشروعیت بین‌المللی ندارد، در نوع خود قابل توجه است؛ به‌ویژه در شرایطی که  حکومت طالبان به‌دلیل تحریم‌های بین‌المللی، عدم دسترسی به سیستم بانکی جهانی و محدود بودن ذخایر ارزی دالری، با فشارهای سنگینی روبه‌رو است. طالبان از بدو به قدرت رسیدن تا کنون به‌خاطر عدم دسترسی مستقیم به ارز دالر تحت فشار شدیدی قرار داشته است.

از ۱۴۰۰ تا کنون؛ چگونه طالبان بازار ارز را کنترل می‌کردند؟

پس از سقوط حکومت جمهوری در ماه اسد ۱۴۰۰ (آگست ۲۰۲۱) و تسلط گروه طالبان بر افغانستان، اقتصاد کشور با یک شوک عمیق روبه‌رو شد. امریکا از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱ میلادی حدود ۱۴۵ میلیارد دالر به اقتصاد افغانستان تزریق کرد که این خودش اقتصاد افغانستان را دالریزه کرده‌ است. همچنان بعد از ۲۰۲۱ مقدار پول تخصیص‌ داده‌شده‌ی امریکا به افغانستان ۲۱.۶ میلیارد دالر اعلام شده است.

در همان ماه‌های نخست سقوط نظام جمهوری، ارزش افغانی به‌ سرعت سقوط کرد و دالر امریکا به شکل بی‌سابقه‌ای گران شد. در برخی روزها، قیمت هر دالر از مرز ۱۲۵ افغانی نیز گذشت. دلیل این بحران روشن بود: تقاضا برای دالر در بازار بالا رفته بود، اما عرضه‌ی آن به‌شدت کاهش یافته بود.

وقتی طالبان به قدرت رسیدند، بسیاری از کمک‌های بین‌المللی که عمدتا به‌صورت دالر وارد کشور می‌شدند، قطع شدند. بانک مرکزی افغانستان (د افغانستان بانک) دیگر نتوانست از طریق نظام مالی بین‌المللی، دالر وارد کشور کند. همچنین دارایی‌های افغانستان که در بانک‌های امریکا و اروپا نگهداری می‌شدند، به‌دلیل عدم مشروعیت طالبان، مسدود شدند. این یعنی عرضه‌ی دالر کم شد، اما نیاز به آن در بازار همچنان بالا بود. چون بیشتر واردات، قیمت‌گذاری کالاها و حتا معاملات بزرگ در افغانستان، توسط دالر انجام می‌شود.

در چنین وضعیتی، ارزش افغانی در برابر دالر به‌شدت پایین آمد، چون مردم، تاجران و شرکت‌ها می‌خواستند دالر بخرند، اما دالری در بازار نبود. برای مقابله با این وضعیت، طالبان از مکانیسم تزریق دالر به بازار استفاده کردند. این تزریق به‌صورت «لیلام دالر» یا «حراج ارز» انجام می‌شد؛ یعنی بانک مرکزی در هر چند هفته، مقدار مشخصی دالر را وارد بازار می‌کرد و به صرافان مجاز می‌فروخت. هدف از این کار، بالا بردن عرضه‌ی دالر در بازار و ایجاد تعادل با تقاضا بود تا قیمت دالر پایین بیاید و افغانی تقویت شود.

این مکانیسم توانست تا اندازه‌ای ارزش افغانی را حفظ کند. در ماه‌های بعد، نرخ دالر به‌صورت نسبی تثبیت شد و به حدود ۸۰ تا ۹۰ افغانی کاهش یافت. اما این ثبات، بهای سنگینی داشت: طالبان مجبور بودند از ذخایر ارزی کشور، که مقدار آن محدود و دسترسی به آن دشوار است، برای تزریق دالر استفاده کنند.

ذخایر ارزی یعنی مقدار پول خارجی (مثل دالر، یورو، پوند و…) که بانک مرکزی بیشتر کشورها، و غالبا به‌صورت دالر، نگهداری می‌کند تا در زمان نیاز از آن برای حفظ ثبات مالی و اقتصادی استفاده کند. این ذخایر در گذشته از کمک‌های بین‌المللی، صادرات، و تجارت خارجی تأمین می‌شد. اما در وضعیت پساسقوط جمهوریت، به‌دلیل تحریم‌ها و محدودیت‌های بانکی، این ذخایر کاهش یافته و روند تأمین آن نیز دشوار است.

بنابراین، هر باری که طالبان دالر تزریق می‌کردند، بخشی از این منابع کاهش می‌یافت. به‌ زبان ساده، طالبان برای جلوگیری از سقوط بیشتر افغانی، مجبور بودند «از ذخیره‌ی خانه خرج کنند». اما وقتی درِ ورودی خانه بسته باشد و هیچ پولی وارد نشود، دیر یا زود این ذخیره هم تمام خواهد شد.

از این‌رو دالریزه بودن اقتصاد افغانستان، فشارهای ناشی از کمبود دالر، معاملات کالاهای وارداتی، دشواری تجارت خارجی به سبب استفاده از دالر و نگرانی از کاهش ذخایر ارزی، طالبان را به فکر جایگزینی برای دالر انداخته است. همین موضوع، یکی از انگیزه‌های اصلی آنان برای گفت‌وگو با روسیه و چین برای استفاده از پول‌های محلی در تجارت است؛ طرحی که فعلا در حد ادعا باقی مانده و عملی شدنش با تردیدهایی روبه‌رو است.

 چرا دالر  اهمیت جهانی دارد؟

برای درک این‌که چرا دالر امریکا در تجارت جهانی، نظام بانکی جهان و حتا زندگی روزمره‌ی مردم افغانستان نقش اساسی دارد، باید به عقب برگردیم: به سال ۱۹۴۴، به شهری کوچک به‌نام برتون‌وودز در امریکا. در اوج جنگ جهانی دوم، نمایندگان ۴۴ کشور جهان گردهم آمدند تا درباره‌ی نظم مالی جهانی پس از جنگ تصمیم بگیرند. نتیجه‌ی این نشست، پیمانی بود به‌نام پیمان برتون‌وودز. هدف این پیمان، ایجاد ثبات در نظام پولی جهانی بود. چون پیش از آن، ارزها دچار نوسان‌های شدید می‌شدند و اقتصاد کشورها بی‌ثبات بود.

طبق این توافق، دالر امریکا به‌عنوان تنها پولی انتخاب شد که ارزش آن مستقیما با طلا سنجیده می‌شد. یک اونس طلا معادل ۳۵ دالر تعیین شد. سایر ارزهای دنیا هم ارزش خود را در مقایسه با دالر مشخص می‌کردند. به‌ عبارت دیگر، دالر تبدیل به معیار سنجش ارزش سایر پول‌های دنیا شد.

امریکا از این سیستم سود زیادی برد، چون بزرگ‌ترین ذخایر طلای جهان (دو-سوم طلای جهان) را به‌دلیل فروش اسلحه و صادرات عظیم خود داشت و بعد از جنگ، تنها اقتصادی بود که از جنگ جهانی آسیب ندیده بود. به همین دلیل، اعتماد جهانی به دالر افزایش یافت و آن را تبدیل به پول ذخیره جهانی کرد.

اما این نظم پایدار نماند. در دهه‌ی ۱۹۶۰، هزینه‌های امریکا برای جنگ ویتنام بالا رفت و چاپ دالر بدون پشتوانه زیاد شد. کشورهای دیگر، به‌ویژه فرانسه، نگران شدند و خواستار تبدیل دالرهای خود به طلا شدند. این درخواست‌ها به‌ حدی بالا رفت که امریکا احساس خطر کرد.

در سال ۱۹۷۱، رییس‌جمهور وقت امریکا، ریچارد نیکسون، به‌طور یک‌جانبه اعلام کرد که امریکا دیگر دالرها را به طلا تبدیل نمی‌کند. این تصمیم، به «شوک نیکسون» معروف شد و عملا پایان نظام برتون‌وودز بود. از آن پس، ارزش پول کشورها دیگر به طلا وابسته نبود، بلکه بر اساس «عرضه و تقاضا» در بازار ارز تعیین می‌شد. هرچه یک کشور صادرات بیشتر، اقتصاد قوی‌تر، ثبات سیاسی و اعتماد جهانی بالاتری داشته باشد، پولش قوی‌تر می‌شود.

ریچارد نیکسون، رییس‌جمهور وقت امریکا / Wikipedia

دالر پس از پیمان برتون‌وودز؛ چرا هنوز پادشاه است؟

با وجود پایان یافتن وابستگی ارزش دالر و ارزهای دیگر به طلا، دالر همچنان قدرتمندترین ارز جهان باقی ماند. به‌دلیل این‌که اقتصاد امریکا بزرگ‌ترین اقتصاد جهان است و بسیاری از شرکت‌ها و بانک‌های بین‌المللی در این کشور فعالیت می‌کنند. بازار مالی امریکا بزرگ، شفاف و امن است. بسیاری از سرمایه‌گذاران به‌دلیل اعتماد به قوانین و ثبات این کشور، سرمایه‌های خود را به شکل دالر نگه می‌دارند. نفت، گاز، طلا و بیشتر کالاهای اساسی در بازارهای جهانی با دالر قیمت‌گذاری می‌شوند. امریکا سیستم بانکی جهانی (سوئیفت) را کنترل می‌کند، از طریق سوئیفت (شبکه تبادل بین‌بانکی) تحریم‌های مالی را نیز در دست خود دارد. بر همین اساس، بیش از ۶۰ درصد ذخایر ارزی کشورهای جهان به دالر است، و بیش از ۸۰ درصد تجارت جهانی حداقل یک‌طرف آن با دالر انجام می‌شود.

نقش دالر در ساختار اقتصادی افغانستان

در افغانستان نیز، دالر یکی از ستون‌های اصلی نظام مالی است. از خرید کالاهای وارداتی گرفته تا قیمت‌گذاری اجناس در بازار، از معاملات کلان در کابل تا حواله‌های مهاجران، همه‌ جا دالر حضور دارد. حتا بانک مرکزی افغانستان برای تعیین نرخ رسمی افغانی از نرخ دالر استفاده می‌کند. تاجران، شرکت‌ها و حتا مردم عادی، دارایی خود را به دالر محاسبه می‌کنند. بسیاری از اجناس وارداتی مانند نفت، آرد، دارو، تکنولوژی و مواد غذایی با دالر خریداری می‌شوند. اگر دالر گران شود، قیمت این کالاها نیز بالا می‌رود.

دالر نه‌تنها یک ارز خارجی، بلکه بخشی از زیربنای اقتصاد افغانستان است. به‌خصوص در دوران جمهوریت دالر نقش خود را در اقتصاد افغانستان بیشتر از پیش تثبیت کرد. تجربه هم نشان داده که هرگونه نوسان در آن، به‌طور مستقیم زندگی مردم را تحت تأثیر قرار می‌دهد. در همین چارچوب است که تلاش طالبان برای کنار گذاشتن دالر در تجارت با چین و روسیه، نه‌تنها تصمیمی اقتصادی، بلکه حرکتی بسیار پیچیده، حساس و مهم است که نیازمند نهادهای مالی قدرتمند، زیرساخت بانکی مدرن، توافق‌های دو یا چندجانبه، و مهم‌تر از همه اعتماد بین‌المللی است؛ چیزی که هنوز رژیم طالبان فاقد آن است.

از زمان تسلط دوباره‌ی طالبان بر افغانستان در آگست ۲۰۲۱، یکی از بزرگ‌ترین چالش‌هایی که این گروه با آن روبه‌رو شد، نه صرفا مقاومت سیاسی یا بحران انسانی، بلکه ناتوانی در مدیریت مناسبات مالی جهانی و وابستگی به دالر امریکا بود؛ ارزی که نه‌تنها ستون تجارت بین‌المللی است، بلکه یکی از ابزارهای اصلی فشار ایالات متحده نیز محسوب می‌شود.

سهم دالر در تجارت خارجی

افغانستان کشوری وارداتی است. از آرد و روغن گرفته تا دارو، ابزار ساختمانی، سوخت، مواد اولیه و حتا برخی مواد غذایی، بیشتر این اقلام از کشورهای همسایه یا آسیایی خریداری می‌شوند و تقریبا همه با دالر پرداخت می‌شود. طالبان اما از چند جهت با مشکل روبه‌رو هستند:

  • منابع رسمی دسترسی و مستقیم دالر (مانند کمک‌های خارجی و دسترسی به ذخایر ارزی در بانک‌های خارجی) قطع شده‌اند.
  • بانک مرکزی افغانستان به‌دلیل تحریم، به‌رسمیت شناخته نشدن طالبان و عدم دسترسی به سیستم سوئیفت نمی‌تواند معاملات رسمی و انتقال پول بین‌المللی انجام دهد.
  • در نبود منابع تهیه ارزی کافی، تهیه دالر برای واردات سخت شده است، بنابراین قیمت دالر در بازار بالا می‌رود، افغانی تضعیف می‌شود، و قیمت کالاهای وارداتی افزایش می‌یابد. یعنی دالر در واقع، به گلوگاه نفس‌گیر تجارت خارجی افغانستان تحت کنترل طالبان بدل شده است.
  • انتقال رسمی دالر بین بانک‌های افغانستان و دیگر کشورها غیرممکن یا بسیار دشوار شده است.
  • شرکت‌ها و بانک‌های بین‌المللی از ترس نقض تحریم‌ها، حاضر نیستند با بانک‌های افغانستان (تحت حاکمیت طالبان) کار کنند.
  • حواله‌های دالر از خارج به افغانستان کاهش یافته و به مسیرهای غیررسمی، مانند حواله‌جات غیرقانونی یا سیستم‌های سنتی مثل «حواله»، منتقل شده‌اند.

انسداد ذخایر ارزی افغانستان؛ فشاری بر طالبان

پس از سقوط کابل، ایالات متحده امریکا حدود ۹.۵ میلیارد دالر ذخایر ارزی افغانستان را مسدود کرد. این پول در بانک فدرال نیویورک و برخی نهادهای مالی دیگر نگهداری می‌شود. اگر این پول‌ها که باید در اختیار بانک مرکزی افغانستان تحت کنترل طالبان می‌بود در مواقع بحران برای تثبیت پول ملی و حمایت از واردات استفاده می‌شد، اما حالا منجمد شده‌اند. در نتیجه طالبان برای تأمین دالر و تزریق آن به بازار داخلی باید به منابع محدود داخلی یا کمک‌های غیررسمی متوسل شوند. همچنان از نگاه ناظران اقتصادی، بعد از تقریبا چهار سال حکومت رژیم طالبان ذخایر نقدی دالر در داخل کشور کاهش یافته، و تلاش برای ثبات ارزش افغانی هزینه‌بر و شکننده شده است. این وضعیت باعث شده است که گروه طالبان مجبور شوند از راه‌هایی چون گفت‌وگو با کشورهای غیرغربی (مثل چین و روسیه) برای استفاده از پول‌های ملی و کاهش اتکا به دالر کمک بگیرند.

اگر طالبان با روسیه و چین به توافق برسند چه می‌شود؟

ادعای اخیر حکومت طالبان مبنی بر گفت‌وگو با چین و روسیه برای کنار گذاشتن دالر در مبادلات تجاری و استفاده از ارزهای ملی، اگرچه هنوز نهایی نشده، اما نشان از چرخشی آشکار در نگاه اقتصادی این گروه دارد؛ حرکتی که هم می‌تواند برای طالبان تنفسی اقتصادی فراهم کند و هم افغانستان را در ریسک‌های تازه فرو ببرد.

براساس معلومات اداره‌ی احصائیه و معلومات طالبان، افغانستان سالانه حدود ۳۰۰ میلیون دالر با روسیه و نزدیک به یک میلیارد دالر با چین مبادله تجاری دارد. عمده واردات شامل نفت، گاز، مواد اولیه صنعتی، و کالاهای مصرفی ارزان‌قیمت است. حال اگر این مبادلات به‌جای دالر، با روبل روسی یا یوان چینی انجام شود، باعث کاهش نیاز به دالر برای این دو بازار بزرگ، سهولت پرداخت در شرایط تحریم‌های بانکی و تشویق به گسترش روابط اقتصادی دوجانبه در چارچوب پولی غیرغربی می‌شود. این حرکت به ثبات نسبی در بازار دالر افغانستان کمک می‌کند، زیرا نیاز مستقیم به دالر کاهش یافته و تقاضا برای آن تا حدی کم خواهد شد.

اما واقعیت نظام اقتصادی افغانستان این است که چین و روسیه تنها بخشی از تجارت خارجی افغانستان را تشکیل می‌دهند. افغانستان با پاکستان، ایران، هند، امارات، ترکیه، آسیای میانه و حتا برخی کشورهای اروپایی نیز واردات و صادرات دارد. این کشورها عمدتا با دالر یا یورو کار می‌کنند. بنابراین، حتا اگر طالبان بتوانند مبادلات با روسیه و چین را از دالر جدا کنند، نیاز به دالر در دیگر عرصه‌های تجاری باقی خواهد ماند. به‌ویژه با پاکستان، شریک تجاری و ترانزیتی کلیدی افغانستان، همچنان معاملات را با دالر انجام می‌دهد.

این حرکت طالبان همچنان باعث کاهش فشار بر ذخایر ارزی داخلی می‌شود چون طالبان کم‌تر نیاز به تأمین دالر برای مبادلات با چین و روسیه خواهند داشت. با حذف دالر از چرخه‌ی پرداخت، برخی محدودیت‌های بانکی غرب در چارچوب معامله با چین و روسیه ممکن است بی‌اثر شود. در مهم‌ترین نکته، این رویکرد طالبان باعث تقویت نسبی ارز افغانی می‎‌شود. چون استفاده از آن به‌عنوان ارز مبادلاتی در داخل کشور افزایش می‌یابد و تقاضا برای دالر در بازار داخلی کاهش می‌یابد.

نمونه‌های مشابه جهانی قراردادهای دوجانبه

افغانستان تنها کشوری نیست که تلاش دارد وابستگی‌اش به دالر را کاهش دهد. در سال‌های اخیر، کشورهایی از امریکای لاتین تا آسیا، در سایه تحریم‌ها، رقابت‌های ژئوپولیتیکی و بی‌ثباتی‌های بازارهای بین‌المللی، به‌دنبال راه‌هایی برای دور زدن دالر در معاملات خارجی خود بوده‌اند.

در سال ۲۰۲۳، چین و برازیل توافق کردند که بخشی از مبادلات تجاری خود را به‌جای دالر، با یوان چین و رئال برزیل انجام دهند. این تصمیم در راستای کاهش هزینه‌های تبادل ارزی و کاستن از وابستگی به دالر اتخاذ شد. اگرچه این سیاست در کوتاه‌مدت موفق به تسهیل برخی معاملات شد، اما در بلندمدت نتوانست دالر را به‌طور کامل کنار بزند. بسیاری از شرکت‌های بین‌المللی در این کشورها همچنان دالر را به‌عنوان ارز مطمئن‌تر ترجیح می‌دهند و زیرساخت‌های مالی برای تسویه با ارزهای محلی، هنوز در حال توسعه‌اند.

در پی تحریم‌های غرب علیه روسیه، دهلی و مسکو بخشی از مبادلات نفتی خود را با روبل و روپیه انجام دادند. اما این تجربه نیز با چالش‌هایی همراه شد. نوسانات ارزی، نبود نرخ تبدیل ثابت و مسائل حسابداری دوگانه باعث شدند روند معاملات کند یا در مواردی متوقف شود. این تجربه نشان داد که برای کنار گذاشتن دالر، تنها اراده‌ی سیاسی کافی نیست؛ نیاز به زیرساخت‌های مالی دقیق و قابل اعتماد نیز وجود دارد.

ایران هم، به‌ویژه در دوران تحریم‌های شدید، تلاش کرده از طریق یوان چین یا ارزهای ثالث، دالر را در تجارت بین‌المللی کنار بگذارد. که در برخی موارد، این سیاست تا حدی موفق بوده و امکان دسترسی محدود به بازارهای جهانی را برای دو کشور فراهم کرده است.

اجرای الگوی دور زدن تحریم‌ها

در همین حال، برخی تحلیل‌گران اقتصادی نسبت به رویکرد طالبان برای عبور از دالر و استفاده از روبل روسیه یا یوان چین در معاملات ابراز تردید می‌کنند. به‌گفته‌ی یکی از کارشناسان اقتصادی در کابل، «فرار از دالر به معنای رهایی از بحران اقتصادی نیست؛ بلکه صرفا جابه‌جایی از یک وابستگی به وابستگی دیگر است.» او می‌افزاید تا زمانی‌ که تولید داخلی در افغانستان به‌شدت پایین است، فقر، بیکاری و وابستگی به واردات بالا است، تغییر ارز در مبادلات خارجی تنها تغییر در شکل ظاهری مسأله خواهد بود، نه حل ریشه‌ای آن.

به‌باور این کارشناس، دالر، روبل یا یوان، همگی ابزارهای خارجی‌ اند که وقتی بر زیرساخت اقتصادی ناپایدار و صادرات صفر سوار می‌شوند، نمی‌توانند نقش نجات‌دهنده داشته باشند. «بدون رشد اقتصادی، توسعه بازار داخلی و بازسازی ظرفیت تولید، هر ارزی که به‌جای دالر بیاید، در نهایت تبدیل به یک ابزار فشار تازه می‌شود؛ فقط با کشوری متفاوت. این‌که وزیر طالبان می‌گوید اقتصاد افغانستان رشد می‌کند یک مغالطه برای مردم است. طالبان با این توافق فقط تحریمی که بر خودشان است را دور می‌زنند.» به‌گفته‌ی این کارشناس، افغانستان در موقعیت و زمان فعلی، نه قدرت چانه‌زنی اقتصادی دارد و نه توان مدیریت مستقل مالی. و حذف دالر به خودی خود به معنای استقلال اقتصادی نیست.

او همچنان می‌افزاید: «از سوی دیگر، تداوم چنین همکاری‌هایی با طالبان از سوی کشورها، ممکن است پی‌آمدهای غیرمستقیمی نیز داشته باشد: تقویت بیشتر یک رژیم منزوی و فاقد شفافیت، فرار از پاسخ‌گویی بین‌المللی، و تثبیت نظم سیاسی‌ که بر پایه انحصار، سرکوب و حذف مخالفان و ضعیفان و اقلیت‌ها بنا شده است.»

طالبان به‌دلیل تحریم‌های بین‌المللی، عدم دسترسی به سیستم بانکی جهانی و محدود بودن ذخایر ارزی دالری، با فشارهای سنگینی روبه‌رو هستند. این فشار در سه‌ونیم سال گذشته بارها مردم را وحشت‌زده و نگران کرده است. راه‌حلی که طالبان برای این کاهش فشارها سنجیده‌اند به نظر تحلیل‌گران «دور زدن تحریم‌های جهانی» است نه بهبود وضعیت اقتصادی مردم.