کشاورزان ولسوالی خاش بدخشان بامداد روز شنبه (۲۹ جوزا) سال روان را با ترس و اضطراب آغاز کردند. نیروهای مبارزه با مواد مخدر طالبان، که از مردم محلی نیستند و پشتونتبار اند، با رنجرها به مزارع مردم رسیدند و بدون هیچگونه هشدار قبلی به کشاورزان، عملیات تخریب مزارع خشخاش را آغاز کردند؛ مزارعی که تنها منبع درآمد صدها خانواده در این ولسوالی به شمار میروند.
منابع محلی در گفتوگو با روزنامه اطلاعات روز میگویند که در نخستین روز این عملیات، درگیری میان کشاورزان محلی و نیروهای طالبان رخ داد. بهگفتهی این منابع، در نتیجه این درگیری چهار کشاورز کشته و دستکم ۱۰ نفر دیگر زخمی شدند. آنان تأکید میکنند که کشاورزان هیچگونه سلاحی نداشتند، اما طالبان بهسوی آنان شلیک کردند. در ادامهی عملیات، در جریان ده روز، طالبان ۱۵ نفر دیگر را نیز کشتند و بیش از ۶۰ نفر دیگر را زخمی کردند. چنین برخورد خشنی با کشاورزان در ولسوالی خاش سابقه نداشته است.
پس از این رویداد خونین، طالبان به خانوادههای کشتهشدگان و زخمیان هشدار دادهاند که اطلاعاتی در مورد هویت و وضعیت شان را با خبرنگاران در میان نگذارند. آنان تهدید کردهاند که در صورت نقض این دستور، اعضای خانوادهها بازداشت خواهند شد. روزنامه اطلاعات روز برای تهیه این گزارش با چهار خانوادهی قربانیان گفتوگو کرده، اما بهدلیل نگرانیهای امنیتی، اطلاعات هویتی این خانوادهها را افشا نمیکند.
هارون (نام مستعار)، کشاورز ۴۶ ساله از مرکز ولسوالی خاش در گفتوگو با روزنامه اطلاعات روز میگوید که اقدام طالبان برای تخریب مزارع کوکنار و مقابله با معترضان، فراتر از یک عملیات عادی ضد مواد مخدر بوده است. بهگفتهی او، در روز پایانی تنشها، طالبان برای متفرق ساختن جمعیت معترض از چرخبال استفاده کردند. اما با بالا گرفتن اعتراضات مردم و پادرمیانی برخی اعضای طالبان بدخشانی، عملیات تخریب متوقف شد و نیروهای اعزامی طالبان ولسوالی خاش را ترک کردند.
هارون روایت میکند: «حدود ساعت پنج صبح بود که طالبان با اسکواتور و موترهای رنجر وارد منطقه شدند و مستقیما بهسوی زمینهای کوکنار رفتند. وقتی خواستم چیزی بگویم، مرا لتوکوب کردند و فرصت صحبت به من ندادند.»
این کشاورز میافزاید که بهدلیل فقر شدید و نبود فرصتهای شغلی در منطقه، مجبور شده بود بخشی از زمین پدریاش را به کشت خشخاش اختصاص دهد؛ «هیچ راه دیگری برای تأمین نفقه زن و دو فرزندم نداشتم. در اینجا نه کار است و نه کمک. خشخاش تنها چیزی بود که میتوانستم از آن نانی بهدست آورم. اما حالا طالبان بدون فراهمکردن هیچ بدیلی، همه چیز را تخریب کردند.»
هارون با اشاره به محرومیت شدید ولسوالی خاش توضیح میدهد که این منطقه یکی از مناطق دورافتاده، کوهستانی و فقیرنشین ولایت بدخشان است. او میگوید: «قیمت یک کیلوگرام تریاک حدود ۶۰۰۰ افغانی است و به همین دلیل بسیاری از باشندگان این ولسوالی به کشت خشخاش رو آوردهاند؛ چون منبع درآمد دیگری وجود ندارد.»
قدیر، مردی حدود ۶۰ ساله از روستای بوقلک پایین در ولسوالی خاش، بیشتر عمر خود را به کشاورزی سپری کرده است. او میگوید که برای نخستینبار در زندگیاش، بهدلیل فشار شدید اقتصادی، ناگزیر شد در یک قطعه زمین کوچک خشخاش کشت کند. قدیر میگوید: «دیگر هیچ راهی نمانده بود. نه کار است، نه کمک. طالبان هم به ما مردم کمکی نمیکنند.»
او با آگاهی از ممنوعیت کشت خشخاش از سوی طالبان، اما تحت فشار فقر، تصمیم به کشت آن گرفت. او در گفتوگو با روزنامه اطلاعات روز میگوید: «من کشاورزم، پیشتر گندم و جو میکاشتم، اما حاصلاتش نیازهای خانواده را رفع نمیکرد. من قاچاقبر نیستم، فقط دنبال لقمهنانی بودم. طالبان آمدند و بدون توجه به وضعیت ما، زمینم را تخریب کردند.»
قدیر که سرپرست یک خانوادهی ده نفره است، میگوید که چیزی برای خوردن در خانه ندارد؛ «برای کشت خشخاش ۵۰ هزار افغانی قرض گرفته بودم. حالا نه حاصل دارم، نه پولی که قرض را بپردازم. فقط ماندهام با شرمندگی در برابر قرضدهندگان و گرسنگی خانوادهام.»
روایت قدیر، تنها یکی از نمونههای وضعیت بحرانی صدها خانوادهای است که در ولسوالی خاش، در نبود شغل و درآمد، به کشت خشخاش رو آوردهاند؛ تصمیمی که برای بسیاری از آنان به قیمت جان، زندان یا فروپاشی کامل اقتصادی تمام شده است.

از کار دولتی تا مزارع خشخاش
عامر (مستعار)، مردی ۴۰ ساله و باشندهی ولسوالی خاش میگوید که پس از اخراج از یکی از ادارههای دولتی بدخشان توسط طالبان، برای تأمین معاش خانوادهاش به کشت خشخاش روی آورده است. او میافزاید که حالا دو سال میشود بیکار است و راه دیگری برای امرار معاش ندارد.
او در گفتوگو با روزنامه اطلاعات روز توضیح میدهد: «من با درآمد حاصل از کشت خشخاش، زندگی خود را میچراخاندم و مصارف پدر و مادر خود را میدادم. حالا که طالبان مزارع ما را تخریب کردند، ما کاملا بیسرنوشت و بینوا شدیم. هیچ راه دیگری برای زندگی نداریم. طالبان حتا بعد از آنکه مردم محل را در جریان اعتراضات کشتند، نه عذر خواستند، نه پیگیر دوسیه کشتهها شدند. نمایندگان طالبان آمدند و با فشار از مردم تعهد گرفتند که در امور کار دولتی مداخله نکنند. هیچکس برای خواستههای خانوادههای کشتهشده پاسخ نداد.»
او تصریح میکند که کشاورزان بارها از طالبان خواستند تا حداقل برای امسال اجازه دهند مزارع خشخاش باقی بماند، اما این درخواستها با بیاعتنایی کامل روبهرو شد. عامر میگوید: «طالبان با زورگویی و زور تفنگ، زمینهای ما را تخریب کردند. وقتی مردم مانع تخریب مزارع خشخاش شدند، طالبان آنان را لتوکوب کردند و با شلیک گلوله پاسخشان را دادند.»
عنایت (اسم مستعار)، باشندهی روستای شهران در مرکز ولسوالی خاش یکی از قربانیان مستقیم هجوم طالبان برای تخریب زمینهای تحت کشت خشخاش است. او میگوید که در جریان این حمله، یکی از اعضای خانوادهاش را از دست داده است.
عنایت روایت میکند: «وقتی طالبان برای تخریب مزارع خشخاش ما آمدند، یکی از اعضای خانوادهی من تلاش کرد مانع شود. طالبان ابتدا او را شدیدا لتوکوب کردند، اما وقتی عضو خانوادهی من خشمگین شد و با سنگ به یکی از طالبان زد، یکی از افراد این گروه مستقیما به سینهاش شلیک کرد و همانجا جان داد. پس از آن، که ما جنازهاش را به ولسوالی بردیم و اعتراض کردیم، کلانهایمان در جلسه با طالبان فیصله کردند که ما هیچگونه شکایت یا اعتراضی نداشته باشیم. ما مجبور شدیم سکوت کنیم.»
او با اشاره به وضعیت وخیم اقتصادی مردم خاش تأکید میکند که کشت خشخاش برای بسیاری از خانوادهها، تنها راه بقا بوده است:
«مردم از روی فقر و گرسنگی و نداشتن منابع درآمد، به کشت خشخاش روی آوردهاند، اما طالبان زمینهایشان را تخریب کردند و کشاورزان را به گلوله بستند. ما هیچ چیزی برای خوردن نداریم. تنها داراییمان همین یک پارچه زمین بود که خشخاش کاشتیم تا شاید از آن لقمهنانی پیدا شود. حالی در خانههای ما نه گندم هست، نه آرد. حتا نان خشک هم به سختی پیدا میشود. فعلا طالبان از منطقه رفتند و کموبیش خشخاش مانده، اما چیزی برای فروش حاصل نمیشود.»
واکنش طالبان
در همین حال، یک منبع محلی طالبان در خاش میگوید که پس از درگیریها، شماری از مقامهای محلی این گروه از وظایف شان برکنار و افراد جدیدی جایگزین شدهاند. بااینحال، این منبع از ارائهی جزئیات بیشتر خودداری میکند. او میگوید صلاحالدین سالار، یکی از فرماندهان محلی طالبان، برخلاف نیروهای پشتونتبار، از موضع کشاورزان حمایت کرده است.
این منبع میافزاید: «صلاحالدین سالار در نشستهای غیرعلنی از برخورد خشن و تبعیضآمیز نیروهای طالبان ابراز نارضایتی دارد و به همین دلیل، از مردم محل پشتیبانی میکند. هدف سالار از این حمایت، حفظ نفوذ و تثبیت جایگاهش در معادلات قدرت در سطح بدخشان و در ساختار اداری طالبان است.»
بدخشان حوزه نفوذ قاری فصیحالدین فطرت، رییس ستاد ارتش طالبان است. اما او نیز نتوانسته کشاورزان را از کشت خشخاش باز دارد؛ موضوعی که سبب شده طالبان پشتونتبار مستقیم وارد عمل شوند.
یکی از منابع معتبر از دفتر قاری فصیحالدین فطرت به روزنامه اطلاعات روز میگوید: «وقتی قاری فصیحالدین طی یک سال نتوانست مانع کشت خشخاش در مناطق بدخشان شود و مردم نیز به فرمان او اعتنا نکردند، رهبری طالبان تصمیم گرفت که او را از سمت ریاست قوای مسلح این گروه کنار بگذارد و در یکی از وزارتخانهها مقرر کند.»
این منبع افزود که درگیری میان طالبان و کشاورزان در نهایت با پادرمیانی قاری فصیحالدین پایان یافته است و او به کشاورزان اطمینان داده که نیروهای طالبان پشتونتبار دوباره به مزارع خشخاششان هجوم نخواهند آورد.
در واکنش به این تحولات، مولوی محمدایوب خالد، والی طالبان در بدخشان، در گفتوگو با بخش پشتوی بیبیسی تأیید کرده است که ممکن است نیروهای این گروه برای متفرق ساختن معترضان دست به شلیک زده باشند. او گفته است: «وقتی که مردم تظاهرات میکنند، بالای موترهای مجاهدین هجوم میآورند. در صحرا گاز اشکآور و امکانات اطفائیه وجود ندارد. برای متفرقکردنشان شاید شلیک شده باشد؛ البته ارقام دقیق در دست نیست.»
والی طالبان در بدخشان همچنین تأکید کرده است که اکنون وضعیت در ولسوالی خاش کنترل شده و آرام است.
همزمان، یک منبع دیگر از میان طالبان در فرماندهی امنیهی خاش میگوید که پس از درگیریها، قاری نجیبالله راغستانی، آمر جنایی فرماندهی پولیس ولسوالی شهر بزرگ، بهعنوان آمر جنایی فرماندهی پولیس ولسوالی خاش و گلاحمد شاهین بهعنوان فرمانده پولیس این ولسوالی گماشته شدهاند.