چهار سال پیش، زمانی که جنرال فیض حمید، رییس وقت سازمان استخبارات پاکستان، در لابی هوتل «سرینا کابل» با لبخند پیالهی قهوهای را به نشانهی پیروزی بالا برد، چهرهی او نماد شادی جنرالان پاکستانی بود که سقوط کابل را تحقق رویای دیرینهی خود، یعنی تبدیل افغانستان به «عمق استراتژیک» اسلامآباد، میدانستند. آنان باور داشتند که سرمایهگذاری طولانیمدتشان بر طالبان به نتیجه رسیده است. هم حکومت مورد حمایت غرب در افغانستان فروپاشید و هم نیروهای ناتو و امریکا خاک این کشور را ترک کردند.
اما همان پیالهی قهوه امروز برای ارتش پاکستان طعم دیگری دارد. چهار سال پس از آن صحنه، ارتش پاکستان برای نخستینبار جسارت آن را به خود داد که کابل، پایتخت افغانستان را پنجشنبهشب (۱۷ میزان) هدف حملهی هوایی قرار دهد. همزمان، جنگندههای پاکستانی بخشهایی از ولایت پکتیکا را نیز بمباران کردند. در چهار سال گذشته، یعنی از زمان تسلط دوبارهی طالبان بر افغانستان، پاکستان به کشوری بدل شده است که هرگاه اراده کند، در هر نقطهای از خاک افغانستان دست به حمله میزند. در دوران حکومت پیشین افغانستان، ارتش پاکستان تنها در مناطق مرزی شرق کشور دست به گلولهباران توپخانهای و راکتی میزد، اما حالا در سایه حاکمیت طالبان، بارها حریم هوایی افغانستان را نقض کرده و این بار دامنهی حملات خود را تا قلب کابل گسترش داده است.
به گزارش رسانههای پاکستانی، هدف این حملهی هوایی، نورولی محسود، رهبر تحریک طالبان پاکستان (تیتیپی) بود، اما او از این حمله جان سالم به در برد. مقامهای طالبان حضور رهبران، فرماندهان و اعضای تیتیپی در افغانستان را همواره رد کردهاند، در حالی که اسلامآباد مدعی است که این گروه در مناطق مختلف افغانستان پناه گرفته است. «تحریک طالبان پاکستان» در سال ۲۰۰۷ میلادی تأسیس شد و رهبری آن هم اکنون در دست نورولی محسود قرار دارد.
در واکنش به این حملات، زلمی خلیلزاد، نمایندهی پیشین امریکا در امور صلح افغانستان، در حساب ایکس خود نوشت که حملهی پاکستان به کابل ظاهرا ناکام بوده است. او گفت: «ظاهرا فردی که قرار بود هدف قرار گیرد، اصلا در کابل حضور نداشت. اسلامآباد در گام بعدی ممکن است چه کاری انجام دهد؟ حملات بیشتر؟ طیارههای پاکستانی بر فراز کابل پرواز کرده و دیوار صوتی را شکستهاند.»
این حمله، آنهم در قلب پایتخت افغانستان، طالبان را در افکار عمومی بهشدت زیر فشار قرار داده است. بسیاری از ناظران بر این باور اند که طالبان بهدلیل رابطهی تاریخیشان با دستگاه نظامی و استخباراتی پاکستان که از زمان شکلگیری تحریک طالبان در نیمهی دوم دههی نود میلادی تا کنون ادامه دارد، در برابر چنین تعرضهایی ناتوان اند.
در زمان وقوع و پس از این حملات، طالبان با کنترل شدید جریان اطلاعرسانی، اجازه ندادند اطلاعات دقیق به رسانهها درز کند. فضای سرکوبشده و اختناقآلود رسانهای در افغانستان سبب شده است که حتا رویدادهایی چون حملهی هوایی به محل اقامت ایمن الظواهری، رهبر شبکه القاعده در منطقهی دیپلماتنشین کابل، نیز با سکوت خبری یا پوشش محدود مواجه شود.
اما طالبان شنبهشب (۱۹ میزان) ادعا کردند که از چندین موضع در قندهار، هلمند، زابل، ننگرهار و پکتیا بهگونهی تلافیجویانه خاک پاکستان را هدف حمله قرار دادهاند. طالبان مدعی شدند که چندین پاسگاه نظامیان پاکستانی را در نوار مرزی تصرف کرده و بخشی از تسلیحات و تجهیزات آنان را بهدست آوردهاند. طالبان در ویدیوهایی که منتشر کردند، نشان دادند که جنگجویانشان با تانکهای هاموی ساخت امریکا به سمت مواضع پاکستانی شلیک میکنند. هرچند این گروه گفته است که این تصاویر مربوط به درگیریهای اخیر است، اما در گذشته نیز بارها ویدیوهای «جعلی» در چنین مواردی منتشر کرده است.
در پی این حملات، محسن نقوی، وزیر داخلهی پاکستان، واکنش تندی نشان داد. او این حملات را محکوم کرد و هشدار داد که اسلامآباد در برابر افغانستان همانگونه پاسخ خواهد داد که در برابر هند میدهد. او گفت: «بازی آتش و خونی که افغانستان آغاز کرده است، شباهتهایی به بازی دشمن دیرینهی ما دارد.» او افزود که چنین حملاتی «نقض آشکار قوانین بینالمللی» است و پاکستان به آن «پاسخ مناسب» خواهد داد.

حملهی هوایی پاکستان در پکتیکا/طلوعنیوز
تداوم ایدئولوژی جهاد
پس از رویکارآمدن طالبان، شماری از نیروهای ایدئولوژیک این گروه که از کودکی و در سالیان طولانی زیر آموزشهای اعتقادی قرار گرفتهاند و رویای «رسیدن به بهشت» را در سر میپروراندند، اینک در جستوجوی میدان دیگری برای تحقق «جهاد» هستند. این جنگجویان آماده اند تا در برابر تحقق «نظام مبتنی بر شریعت» جان دهند؛ باور و ساختاری که سالها به آنان القا شده بود و اکنون زمینهای برای جذب شان به نزاعهای فراتر از مرزها فراهم میکند.
با حاکمیت مجدد طالبان بر افغانستان، موج شورشگری در پاکستان، بهویژه در ایالتهای هممرز با افغانستان افزایش یافته است. تحریک طالبان پاکستان (تیتیپی) اغلب در مناطق قبایلی مرزی فعال است و گزارشها حاکی از مشارکت شماری از نیروهای طالبان در صفوف تیتیپی در داخل پاکستان است. در پاسخ به افزایش تقاضای جنگجویان طالبان برای اعزام به درگیریها در خاک پاکستان، حدود دو سال پیش دارالافتای مرکزی طالبان فتوا صادر کرد که جنگجویان این گروه برای جنگ به بیرون از افغانستان نروند. بااینحال، ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان، همان زمان تأکید کرد که اعزام به نبرد خارج از افغانستان نیازمند فرمان صریح «امیرالمؤمنین» است.
این اظهارنظر مجاهد حامل پیامی مهم بود: فتوای منع اعزام جنگجویان، صادره از سوی دارالافتای مرکزی، نسخهای از تصمیم رهبر این گروه نیست و در صورت لزوم، «امیر» میتواند حکم متفاوتی صادر کند. به این ترتیب، امکان بازنگری فتوایی و تبدیل تصمیم به یک فرمان رهبر، همچنان بر جای خود باقی میماند.
روابط تاریخی میان تیتیپی و طالبان زمانی تقویت شد که گروه طالبان علیه حکومت پیشین افغانستان و متحدان غربیاش، یعنی امریکا و ناتو میجنگیدند؛ در آن مقطع، بخشی از فرماندهان و نیروهای تیتیپی در کنار طالبان در افغانستان میجنگیدند. اما پس از بازگشت طالبان به قدرت و اعلام پایان «اشغال» بهزعم خود، و نیز اجرای تندروانهی شریعت، تیتیپی تمام توان و تمرکز خود را معطوف به پاکستان و بهویژه مناطق قبایلی کرده است تا نسخهای از «امارت طالبانی» را در این مناطق پیاده کند.
فشارهای پیدرپی تیتیپی و گروههایی مانند «ارتش آزادیبخش بلوچستان» توان و ادعاهای بلندِ ارتش و سازمان استخبارات پاکستان را که زمانی در سطح منطقه «وزن و نفوذی» چشمگیر داشتند، به چالش کشیده است. در شرایط کنونی، اسلامآباد با محدودیتهای مالی و بحران اقتصادی روبهرو است و بنابراین، ظرفیت راهاندازی عملیات گستردهی پاکسازی و سرکوب را ندارد؛ موضوعی که به قدرتیابی و استمرار عملیات گروههای شورشی در مرزها دامن زده است.

فروپاشی رویای پاکستان
آنچه اینروزها در افغانستان رخ میدهد، نشان میدهد که این کشور نهتنها به «عمق استراتژیک» پاکستان بدل نشده بلکه بهگفتهی مقامهای پاکستانی، به مرکز فعالیت و عملیات تحریک طالبان پاکستان (تیتیپی) تبدیل شده است. زمانی که طالبان در ۱۵ آگست ۲۰۲۱ وارد ارگ ریاستجمهوری شدند و نظام جمهوری سقوط کرد، عمران خان، نخستوزیر وقت پاکستان، در واکنش با شوق گفت: «افغانها زنجیر و بند بردگی را شکستهاند.» این اظهارنظر در آن زمان با انتقادهای گسترده روبهرو شد، اما در عین حال نشانهای از رضایت عمیق در چهرهی سیاسیون و جنرالان ارتش پاکستان بود.
دولت عمران خان در آن مقطع حساب ویژهای بر طالبان باز کرد. امید اسلامآباد این بود که با استفاده از نفوذ طالبان افغانستان، بتواند تحریک طالبان پاکستان (تیتیپی) را مهار کند و این گروه را از ادامهی جنگطلبی باز دارد. به همین هدف، چندین دور گفتوگو میان فرماندهان تیتیپی و مقامهای پاکستانی با میانجیگری سراجالدین حقانی، وزیر داخلهی طالبان و رهبر شبکه حقانی، در ولایتهای شرقی افغانستان برگزار شد. این مذاکرات در نهایت به آتشبس کوتاهمدت انجامید، اما پس از چند ماه تیتیپی اعلام کرد که دولت پاکستان به تعهداتش پابند نمانده و ازسرگیری حملات را اعلام کرد.
رسانههای پاکستانی گزارش دادهاند که تیتیپی از ارتش پاکستان خواسته بود کنترل مناطق قبایلی را به این گروه واگذار کند و نیروهای دولتی را از آنجا بیرون بکشد. این خواسته از سوی دولت پاکستان رد شد و در نتیجه، تیتیپی با بهرهگیری از تاکتیکهای طالبان در جنگ افغانستان، از جمله حملات مسلحانه، گروگانگیری، بمبگذاری و عملیات انتحاری جنگ خود را علیه ارتش پاکستان از سر گرفت.
اکنون، همان طالبانی که روزی اسلامآباد آنان را برگ برندهی خود در معادلهی افغانستان میدانست، به پناهگاه و «الهامبخش» گروهی بدل شدهاند که امنیت داخلی پاکستان را با تهدیدی مداوم روبهرو کرده است.

نیروهای طالبان این عکس از ملا یعقوب، وزیر دفاع طالبان را منتشر و ادعا کردند که جنگ با پاکستان را رهبری میکند/طالبان
طالبان و نزدیکی با هند
حکومت پاکستان به صراحت ادعا میکند که شورشگری و جنگ تحریک طالبان پاکستان (تیتیپی) که از سوی مقامهای این کشور با عنوان «فتنهی خوارج» یاد میشود، با حمایت هند، رقیب دیرینهی این کشور، هدایت میشود.
خواجه آصف، وزیر دفاع پاکستان، که پس از سقوط نظام جمهوری افغانستان از حاکمیت مجدد طالبان استقبال کرده بود، اکنون به یکی از منتقدان جدی آنان بدل شده است. او روز جمعه (۱۸ میزان) در حساب ایکس خود با دفاع از حملات پاکستان به خاک افغانستان نوشت: «اگر خوارج از خاک افغانستان به سرزمین مقدس بیایند و خون بریزند، و اگر پاکستان مجبور شود برای حساب این خون وارد خاک افغانستان شود، این حق ما است. کابل تا کنون نتوانسته هیچ تضمینی در این زمینه بدهد که خاک آنان توسط شرارتهای مورد حمایت هند علیه ما استفاده نشود.»
این اظهارات در حالی مطرح شد که تنها یک روز پیش از آن، جنگندههای پاکستانی کابل و پکتیکا را هدف حملهی هوایی قرار داده بودند؛ همزمان، امیرخان متقی، وزیر خارجهی طالبان، برای نخستینبار پس از بازگشت طالبان به قدرت، در سفر رسمی به هند رفت. او در دهلی نو مورد استقبال مقامهای وزارت خارجهی هند قرار گرفت و دهلی نیز اعلام کرد که قصد دارد فعالیت سفارت خود در کابل را پس از بیش از چهار سال از سر بگیرد.

سمت راست وزیر خارجهی هند و سمت چپ امیرخان متقی/وزرات خارجه طالبان
پاکستان در آغاز حاکمیت طالبان تصور میکرد که این گروه، در روابط منطقهای خود، حساسیتهای اسلامآباد نسبت به هند را در نظر خواهد گرفت؛ اما در ماههای اخیر، دستگاه دیپلماسی طالبان آشکارا بهسوی هند گرایش یافته است. رهبران طالبان باور دارند که گسترش روابط سیاسی و اقتصادی با دهلی نو میتواند بهعنوان ابزار فشار بر پاکستان عمل کند. چنین سیاستی در دوران نظام جمهوری پیشین نیز آزموده شده بود و یکی از دلایل تداوم حمایت پاکستان از طالبان در آن زمان به شمار میرفت.
نزدیکی روزافزون طالبان با هند، زنگ خطر را در میان جنرالان و سیاستمداران پاکستانی به صدا درآورده است. آنان نگران اند که طالبان با همسویی با دهلی نو، از گروههایی چون تحریک طالبان پاکستان (تیتیپی) و دیگر گروههای تندرو بهعنوان اهرم فشار علیه اسلامآباد استفاده کنند. حضور بخشی از فرماندهان و جنگجویان تیتیپی در خاک افغانستان نیز این نگرانی را دوچندان کرده است.
در همین سفر، امیرخان متقی به پاکستان هشدار داد که توانایی «افغانها» را دستکم نگیرد و از سرنوشت اتحاد جماهیر شوروی، امریکا و ناتو در افغانستان عبرت بگیرد. او گفت: «ما این عمل پاکستان را نادرست میدانیم. مشکلات را نمیتوان به این شکل حل کرد… ما درِ مذاکره را باز نگه داشتهایم. آنان باید مشکل خود را خودشان حل کنند.» این موضعگیری صریح متقی نهتنها بازتابدهندهی چرخش تدریجی سیاست خارجی طالبان بهسوی هند است بلکه نشانهای از تنش عمیق میان طالبان و پاکستان به شمار میرود؛ رابطهای که روزی بر پایه همپیمانی استراتژیک بنا شده بود، اما اکنون با سوءظن، رقابت و تهدید متقابل گره خورده است.
این دگرگونی سریع در روابط طالبان و پاکستان، از پیالهی پیروزی تا حملهی هوایی در قلب کابل، بازتاب روشنی از فروپاشی رابطهای است که روزی بهعنوان شراکت استراتژیک از آن یاد میشد. اکنون افغانستان، که زمانی قرار بود سپر امنیتی پاکستان باشد، به میدان درگیری، تلافی و بیاعتمادی بدل شده است و پاکستان و طالبان یکدیگر را «ملامت و سرزنش» میکنند.