عبدالوحید گلرانی
مقدمه
در دنیای امروز، بهویژه در افغانستان، شبکههای اجتماعی به یکی از ابزارهای مهم ارتباطات و تعاملات اجتماعی تبدیل شده است. این فضاها به افراد و بهویژه زنان، این فرصت را میدهد تا نظرات و تجربیات خود را با دیگران به اشتراک بگذارند؛ اما همزمان با گسترش فضای مجازی، زنان افغانستان با افزایش قابل توجهی از آزار و اذیتهای جنسیتی در این بسترها مواجه شدهاند. بسیاری از این آزارها در قالب پیامهای خصوصی در پلتفرمهایی مانند فیسبوک انجام میشود که محتوای آنها اغلب شامل تهدیدات، بیاحترامیها و رفتارهای غیراخلاقی است که فشارهای روانی و اجتماعی زیادی بر زنان وارد میکند.
زنان افغانستان در سالهای اخیر بهطور چشمگیری از شبکههای اجتماعی برای مشارکت در فعالیتهای اجتماعی، سیاسی و روزمره استفاده کردهاند، اما همزمان با افزایش حضور آنان در این فضاها، آزارهای آنلاین نیز بیشتر شده است. بسیاری از زنان برای مقابله با این خشونتها، اقدام به افشای عمومی پیامهای آزاردهنده کردهاند. آنان با عمومیسازی این پیامها، سعی دارند نه تنها آزاردهندگان را به چالش بکشند، بلکه ساختارهای اجتماعی و فرهنگی حامی خشونتهای مجازی را نیز زیرسؤال ببرند.
این افشاگریها بهعنوان اقدام شجاعانه و مقاومتی در برابر خشونت آنلاین، به تغییر گفتمان اجتماعی دربارهی حقوق و نقش زنان در فضای دیجیتال کمک میکند. از منظر جامعهشناسی، این افشاگریها میتواند به تغییرات اجتماعی مهمی منجر شود، بهویژه در جامعهای مانند افغانستان که محافظهکار، مردسالار و زنستیز است. با افشای پیامهای خصوصی، زنان نه تنها با خشونتهای جنسیتی مقابله میکنند، بلکه تلاش میکنند هنجارهای جنسیتی و ساختارهای قدرت را تغییر دهند و جایگاه خود را در جامعه بازتعریف کنند.
از اینرو، مقالهی حاضر به بررسی افشای عمومی پیامهای اذیتکننده در فضای مجازی توسط زنان پرداخته است که بر چگونگی چالشبرانگیز بودن هنجارهای سنتی جنسیتی، تغییر در دینامیکهای قدرت اجتماعی و بازتعریف نقش زنان در جامعهی افغانستان تمرکز دارد. لازم به ذکر است که این مقاله بهعنوان یک بحث تخصصی عمیق در زمینهی جامعهشناسی ارائه نشده است؛ بهدلیل اینکه تحلیل مسائل اجتماعی، بهویژه در زمینههای حساس و پیچیده، نیازمند بررسیها و دقت همهجانبه است. بنابراین، تلاش شده است تا این موضوع در قالب یک نوشتهی کوتاه و مختصر بیان شود. به امید اینکه در آینده پژوهشهای بیشتری در این زمینه انجام گردد.
مفهوم افشاگری و زمینههای اجتماعی آن
افشاگری در اصطلاح جامعهشناسی به معنای عمومی کردن اطلاعات خصوصی یا پنهانشده است که اغلب بهمنظور ایجاد تغییر اجتماعی، درخواست عدالت یا تأکید بر قدرت فردی صورت میگیرد. جامعهشناسان مدتها است که افشاگری را از زوایای مختلفی مانند جامعهشناسی اسرار، روابط قدرت و سیاستهای اشتراکگذاری اطلاعات بررسی کردهاند. افشاگری یک عمل خنثا نیست؛ این عمل اغلب با تصمیمهای حسابشده در مورد خطرات، شهرت، استفادهی شخصی و با احتمال انتقامگیری همراه است. ولی برای گروههای فراموششدهی زنان در جوامع محافظهکار مانند افغانستان، افشاگری میتواند هم بهعنوان شکلی از مقاومت و هم ابزاری برای به چالش کشیدن هنجارهای سرکوبگرانه عمل کند. برای زنان، افشای عمومی پیامهای آزاردهندهای که از سوی مردان دریافت میکنند، اهمیت فرهنگی عمیقی دارد. چون جامعهی افغانستان با نگاه سنتی بیشتر بر حفظ حریم خصوصی و رعایت آداب و رسوم خانوادگی تأکید میکند که نقشهای جنسیتی سختگیرانهای را بر هر دو طرف مرد و زن تحمیل میکند.
فضای دیجیتال فرصتهای جدید برای زنان جهت ابراز نظر و تحکیم ارتباط با دیگران ایجاد کرده است؛ اما از جانب دیگر زمینهی گستردهای برای اذیت آنان است. در اینصورت افشای پیامهای آزاردهنده و اشخاص آن بهوسیلهی کاربران فضای اجتماعی، بهویژه زنان نه تنها به چالش کشیدن اذیتکنندگان فردی است، بلکه ساختارهای اجتماعی را که حمایتکنندهی چنین رفتارهای نامناسب انسانی است، نیز به چالش میکشد.
با تکیه بر نظریههای جامعهشناسی میتوان جامعه را به درک عمیقتر از پیآمدهای افشاگری و چالشهایی که زنان افغانستان با آنها مواجه اند، کمک کرد. یکی از این نظریهها، نظریه «قدرت» میشل فوکو است که به تحلیل ساختارهای قدرت و چگونگی کارکرد آن در جامعه میپردازد. براساس دیدگاه فوکو، قدرت نه تنها بهعنوان یک نیروی سرکوبگر، بلکه بهعنوان یک سازوکار تولید دانش و حقیقت عمل میکند. در زمینهی افشاگریهای زنان، این نظریه نشان میدهد که چگونه قدرتهای اجتماعی میتواند روایتهای خاصی را دربارهی هویت زنان و تجربههای آنان شکل دهد. با توجه به آن و به نگاه من، افشای پیامهای آزاردهنده بهعنوان یک عمل مقاومت، میتواند به تضعیف این ساختارهای قدرت و تغییر در روایتهای غالب دربارهی زنان منجر شود و «فرهنگ سکوت» را در نظام اجتماعی-سنتی افغانستان به چالش بکشد. فرهنگی که در آن زنان بهدلیل ترس از عواقب اجتماعی و فرهنگی و… از بیان تجربههای آزاردهندهی خودشان ناتوان هستند.
از سوی دیگر، نظریههای دیگری هم مانند نظریه فمینیستی تأکید میکند که با ایجاد فرصت برای بیان تجربهها و دیدگاههای زنان، میتوان به تضعیف ساختارهای پدرسالارانهی نظامهای اجتماعی بسته کمک کرد و برای زنان قدرت بیشتر بخشید تا خواستههای خودشان را بازتاب دهند. این نظریهها با تأکید بر اهمیت همبستگی میان زنان و ایجاد یک شبکهی حمایتی در برابر آزارهای جنسیتی میپردازند که در نهایت به تغییرات مثبت باورها و افکار سنتی جامعهی افغانستان میانجامد.
زنان و فضای دیجیتال
ظهور شبکههای اجتماعی فرصتهای جدیدی برای زنان افغانستان بهوجود آورده است تا صدای خود را در جامعهای بهشدت پدرسالار و مردانه مطرح کنند. شبکههای اجتماعی برای زنان فضای نسبتا امن فراهم کرده است که در فعالیتهای آموزشی، خودبیانی و حتا مبارزات اجتماعی شرکت کنند و از موانع سنتی و اندیشههای جنسیتی زنستیز تا در عالم عینی و فیزیکی اندکی عبور کنند. با آن هم جامعهی عقبنگر افغانستان آزادی زنان را هدف قرار داده و سبب آزار و اذیت آنان در فضای مجازی میگردد، تا آنان را وادار به پذیرش سنتهای دور از تمدن انسانی در جامعه کند و یا به خواستههای نامعقول آنان پاسخ مثبت دهد؛ اما برای بسیاری از زنان، تجربهی آزارهای آنلاین در پلتفرمهایی مانند فیسبوک و اینستاگرام و دیگر وسایل ارتباط جمعی به امری عادی تبدیل شده است. پیامهایی که زنان دریافت میکنند، اغلب شامل پیشنهادات جنسی و درخواستهای غیراخلاقی، الفاظ توهینآمیز، تهدید به خشونت و تلاشهایی برای تضعیف حضور عمومی آنان است. در واکنش به این وضعیت، تعداد فزایندهای از زنان شروع به افشای عمومی این پیامها و معرفی اشخاص آن در فضای مجازی کردهاند و با انتشار تصاویر صفحههای پیامها در صفحات شخصی خود، به آزارهای آنلاین پاسخ میدهند. این عمل چند هدف را دنبال میکند: افشای رفتارهای آزاردهنده، شناسایی و شرمساری آزاردهندگان و آگاهسازی عموم از شیوع آزارهای آنلاینی.
افشای عمومی و دینامیکهای جنسیتی قدرت
افشای عمومی درخواستها و پیامهای خصوصی آزاردهنده و اشخاص آن در فضای مجازی از جانب زنان افغانستان، نشاندهندهی یک چالش مستقیم برای دینامیکهای قدرت جنسیتی است که جامعه را شکل میدهد. در جامعهی سنتی افغانستان، از زنان انتظار میرود که در محیط عمومی رفتار متواضعانه و محافظهکارانه داشته باشند و هرگونه انحراف از این هنجارها میتواند منجر به طرد اجتماعی آنان یا حتا بدتر از آن شود. بنابراین، من فکر میکنم زنان با افشای عمومی پیامهای آزاردهندهای که از سوی مردان دریافت میکنند، نه تنها آزارهای آنلاین را به چالش میکشند، بلکه انتظارات فرهنگی که آنان را به سکوت وادار میکند را نیز زیرسؤال میبرند. این روش از دیدگاه جامعهشناسی افشاگری، در واقع یک شکلی از بازپسگیری قدرت است. چون زنان تلاش میکنند که کنترل روایت پیرامون تجربیات آنلاین خود را در دست بگیرند و بهجای اینکه گیرندههای منفعل آزارهای آنلاین باشند، بهطور فعالانه با افشای عمومی آزارها، بر عاملان آن فشار میآورند و در نتیجه سبب تغییر نگاه سنتی-اجتماعی جامعه میشوند. این تغییر در دینامیکهای قدرت از اهمیت بالایی برخوردار است؛ چرا که نقشهای سنتی مردان و زنان را در جامعه به چالش میکشد. در افغانستان مردانی که درگیر آزار آنلاین هستند، معمولا به این فرض تکیه میکنند که رفتار آنان مخفی باقی میماند و زنان از ترس واکنشهای اجتماعی جرأت سخن گفتن را ندارند. از اینرو، افشای پیامهای آزاردهنده، بهویژه درخواستهای جنسی از جانب زنان سبب شکستن این تابو و این فرهنگ ناپسند اجتماعی میگردد. با شکستن سکوت، زنان تعادل قدرت را برهم میزنند و جامعه را به مواجهه با مشکل آزار برای مقاومت و جلوگیری مجبور میکنند.
خطرات افشاگری
با وجود اینکه افشاگری عمومی به زنان امکان بازپسگیری قدرت خود را میدهد، اما آنان را با خطرات قابل توجهی نیز روبهرو میکند. تصمیم به افشای پیامهای خصوصی میتواند منجر به انتقامگیری از سوی آزاردهندگان و حتا از سوی جامعه شود و آزار و اذیت زنان را گستردهتر بسازد. در جامعهی محافظهکار افغانستان، زنانی که علیه آزارها سخن میگویند، ممکن است به بیعفتی یا نقض آداب اجتماعی متهم شوند و فشارهای اجتماعی برای پیروی از هنجارهای سنتی جنسیتی میتواند افشای عمومی قدرت مردانه را به چالش جدی تبدیل کند، حتا در مواردی که زنان به وضوح قربانی آزار بودهاند.
از جانب دیگر، انتقامگیری میتواند به اشکال مختلف بروز کند؛ از جمله افزایش آزارهای آنلاین، تهدید به خشونت فیزیکی و آسیب به شهرت زنان. در برخی موارد، زنانی که آزارها را افشا میکنند، به تحریککنندهی آزارها متهم میشوند؛ به این معنا که بهدلیل فعالیتهای آنلاین خود مسئولیت این آزارها را بر عهده دارند. این قربانیانگاری پاسخی رایج به زنانی است که هنجارهای پدرسالارانه را به چالش میکشند و مسئولیت آزار را از عامل به قربانی منتقل میکند.
تأثیر افشاگری بر گفتمان عمومی
با وجود خطرات، افشای عمومی آزارهای آنلاین توسط زنان تأثیر عمیقی بر گفتمان عمومی اجتماعی در افغانستان و حتا در سطح بینالمللی داشته است. با افشای گستردهی آزارهای آنلاین، زنان باعث شدهاند که بحثهایی دربارهی خشونتهای جنسیتی در فضای دیجیتال شکل بگیرد. این بحث، بهویژه در کشوری مانند افغانستان که اغلب حقوق زنان در حاشیه قرار میگیرد، از اهمیت بالایی برخوردار است. افشای عمومی این پیامها همچنین باعث ایجاد همبستگی بین زنان شده است. آنان با به اشتراک گذاشتن تجربیات خود، یک جریان روایتگر جمعی شکل داده و در مقابل چالشهای آزاردهندهی فضای مجازی و سنتهای ناپسند و باورهای خرافاتی جامعه ایستادگی مینمایند. این اقدام جمعی ابزار قدرتمندی برای آگاهیرسانی است و روی نظامها و نهادهای اجتماعی تأثیر میگذارد. افشاگریها همچنان در جهتهای مختلف بهعنوان یک شکلی از کنشگری دیجیتال عمل میکند؛ جایی که منتشر کردن و شریک ساختن تجربیات شخصی به کاتالیزوری برای تحولات اجتماعی و فرهنگی تبدیل میشود.
نتیجهگیری
تحلیل افشاگریهای زنان در فضای دیجیتال نشان میدهد که این پدیده نقش مهم در تغییر باورهای سنتی و مقابله با خشونتهای مجازی در جامعهی افغانستان دارد. این افشاگریها نه تنها ابزاری برای مقاومت زنان در برابر خشونت آنلاین است، بلکه به چالش کشیدن ساختارهای قدرت و هنجارهای فرهنگی مردسالارانه را تسهیل میکند. از دیدگاه جامعهشناسی، این عمل به زنان کمک میکند تا هویت و نقش اجتماعی خود را بازتعریف کنند، هرچند با چالشهایی مانند انتقامگیری و قربانیانگاری نیز مواجه اند. بهطور کلی، افشاگری بهعنوان ابزاری مؤثر در ایجاد تغییرات اجتماعی و حمایت از حقوق زنان عمل کرده و میتواند به گفتمانهای جدید دربارهی خشونتهای جنسیتی منجر شود.