close

درماندگی پاکستان در برابر یاران قدیم و رقیبان جدید

چرا پاکستان نگران است؟

شمشاد زلمی

گزارش‌ها می‌گویند که پاکستان برخی از مقام‌های پیشین حکومتی افغانستان و تعدادی از فعالان سیاسی را برای نشستی دعوت کرده است. این اقدام میان شهروندان افغانستان شایعات گسترده‌ای برانگیخته است (مبنی بر این‌که گویا پاکستان برای اعمال فشار در تعامل با طالبان، به گزینه‌ی دیگری نیز می‌اندیشد و این شاید آغاز یک روند تازه باشد). در همین حال عاصم منیر، لوی درستیز ارتش پاکستان در هفته‌های اخیر دو سفر به ایالات متحده داشته است. برخی تحلیل‌گران این دو موضوع را بی‌ارتباط نمی‌دانند و احتمال می‌دهند که در سیاست پاکستان در قبال طالبان تغییری به‌وجود آمده باشد. این نگرش تا اندازه‌ای درست به نظر می‌رسد؛ زیرا این نخستین‌بار است که پاکستان نشستی در سطح بلند با مخالفان سیاسی طالبان برگزار می‌کند و بدین‌گونه طالبان را به‌طور غیرمستقیم تهدید می‌کند که در برابر آنان گزینه‌ی دیگری نیز وجود دارد. اما این کار هم‌زمان نتایج نادرست برخی سیاست‌های چنددهه‌ی گذشته‌ی پاکستان را نیز آشکار می‌سازد؛ سیاست‌هایی که این کشور برای برخی اهداف پنهان و آشکار خود در پیش گرفته بود و در بسیاری از حوزه‌های منطقه‌ای از گروه‌های جهادی و مذهبی برای اهداف سیاسی‌اش استفاده می‌کرد. اکنون که گروه‌های مذهبی پرورش‌یافته به‌دست پاکستان خود به مخالفان دولت این کشور بدل شده‌اند و دردسری بزرگ برای آن ایجاد کرده‌اند، پاکستان در پی یافتن راهی مؤثر است که مسیر این جنگ را تغییر دهد.

گرچه طالبان حاکم بر افغانستان و پاکستان هنوز در برخی زمینه‌ها دوستان استراتژیک به شمار می‌آیند، اما طالبان به‌دلیل هویت مذهبی‌شان به ابزاری بدل شده‌اند که هم نزدیکی با آنان و هم فاصله گرفتن از آنان می‌تواند خطرناک باشد. با توجه به موج کنونی جنگ در پاکستان، می‌توان گفت که این کشور در چنین معمایی گرفتار شده است. هرچند پاکستان از راه‌های گوناگون بر طالبان فشار آورده تا از حمایت تحریک طالبان پاکستان (تی‌تی‌پی) دست بردارند، اما آنان -بر پایه‌ی ناتوانی خود و یا الزامات هویت مذهبی‌شان- تا کنون خواست پاکستان را نپذیرفته‌اند؛ بلکه برعکس، حملات طالبان پاکستانی در خاک پاکستان گسترش یافته، پیچیده‌تر شده و حضور و تحریک جنگ‌جویان این گروه در داخل کشور روزبه‌روز افزایش می‌یابد.

براساس شماری از گزارش‌ها، سال ۲۰۲۵ برای دولت پاکستان از نظر امنیتی سالی خونین است و تنها از ماه جنوری این سال تا ۱۱ مارچ، ۱۷۹ حمله در پاکستان صورت گرفته است. ۹۰ درصد این حملات در ایالت خیبرپختونخوا توسط طالبان پاکستانی انجام شده است. این آمار تنها در موارد اندکی ممکن است به‌دلیل فشارهای غیرنظامی کاهش یابد، اما به‌طور کلی با توجه به ارقام، رویدادهای ناامنی در پاکستان رو به افزایش است و این امر حاکمیت دولت پاکستان را در برخی مناطق ایالت خیبرپختونخوا به چالش کشیده است. همچنین ویدیوهایی از سوی طالبان پاکستانی منتشر شده‌اند که نشان می‌دهند نیروهای پاکستانی از برخی مناطق مجبور به عقب‌نشینی شده و پاسگاه‌ها و مراکز نظامی را به طالبان واگذار کرده‌اند. به همین دلیل، دولت پاکستان می‌خواهد در شماری از مناطق برای سرکوب طالبان عملیات گسترده‌ای آغاز کند، اما این عملیات از جهات گوناگون با چالش روبه‌رو است؛ نخستین چالش قانع‌سازی مردم محلی است. هم‌زمان از نظر نظامی و سیاسی نیز درباره‌ی موفقیت عملیات نگرانی‌های زیادی مطرح می‌شود.

اتن طالبان پاکستانی در خیبرپختونخوا بر سرک پروژه‌ی سی‌پیک. عکس: رسانه‌های اجتماعی

پاکستان در برخی مناطق خیبرپختونخوا، به‌ویژه وزیرستان‌ها پنج بار عملیات نظامی انجام داده است. گرچه این عملیات تا حدودی در سرکوب طالبان پاکستانی و دیگر جنگ‌جویان موفق بودند، اما خسارات گسترده‌ی جانی و مالی به غیرنظامیان نیز وارد کرده و مردم بسیاری را بی‌جا کرده‌اند. همچنین مدتی پس از این عملیات‌ها، بار دیگر گروه‌های جنگ‌جو، از جمله تحریک طالبان پاکستان، سر برآورده و منطقه را ناامن کرده‌اند. از همین‌رو، رفتار پاکستان با گروه‌های جنگ‌جو برای مردم پرسش‌برانگیز شده و آنان به‌طور کلی نسبت به این عملیات‌ها بدگمان‌ هستند. علاوه بر این، به‌دلیل برخی تعاملات تاریخی ارتش پاکستان با گروه‌های مذهبی-جنگ‌جو، به ارتش با دیده‌ی شک نگریسته می‌شود. از همین‌رو، یکی از شعارهای مشهور در پاکستان این است که «یہ جو دہشت گردی ہے، اس کے پیچھے وردی ہے»؛ یعنی پشت تروریسم دست ارتش است. به‌دلیل همین بی‌اعتباری و تردید مردم نسبت به رفتار و اراده‌ی ارتش، اکنون آغاز عملیات برای ارتش پاکستان دشوار شده و در هر منطقه مردم علیه عملیات نظامی تظاهرات می‌کنند.

در روزهای اخیر که حضور طالبان پاکستانی در منطقه‌ی باجور ایالت خیبرپختونخوا گسترده شد و در چندین نقطه نبردهای شدیدی میان آنان و نیروهای امنیتی پاکستان رخ داد، پاکستان اعلام کرد که در این منطقه عملیاتی راه‌اندازی خواهد کرد. اما در برابر این عملیات، در بسیاری از مناطق خیبرپختونخوا تظاهرات صورت گرفت و مخالفت گسترده‌ی مردمی ابراز شد. برای حل این مشکل، جرگه‌ای از بزرگان محلی باجور تشکیل شد و آنان میان طالبان و نیروهای امنیتی پاکستان میانجی‌گری کردند. این گفت‌وگوها هفت مرحله داشت و به‌طور کلی درخواست جرگه از هر دو طرف این بود که به جان و مال غیرنظامیان توجه کنند. آنان از طالبان خواسته بودند که به افغانستان بازگردند و اگر هم با نیروهای حکومتی می‌جنگند، این کار را در کوه‌ها انجام دهند نه در روستاها. اما تی‌تی‌پی بعدا در بیانیه‌ی رسمی این مذاکرات را رد کرد و بر ادامه‌ی جنگ تأکید نمود. هرچند نیروهای پاکستانی هنوز عملیات گسترده‌ای در منطقه آغاز نکرده و در برخی مناطق عملیات محدود انجام می‌دهند، اما به نظر می‌رسد حمایت مردمی و احزاب سیاسی را در سطح لازم برای عملیات‌های خود ندارند و این امر نهادهای امنیتی پاکستان را با چالش سیاسی دیگری -در کنار جنگ با طالبان- روبه‌رو کرده است.

چهره‌های تازه در مرحله‌ی جدید و راهبردهای نوین

هنگامی که طالبان پاکستانی در نوامبر ۲۰۲۲، پس از مذاکرات ناکام صلح با دولت پاکستان -که طالبان حاکم در کابل میانجی‌گری آن را برعهده داشتند- آتش‌بس خود را پایان دادند، موج گسترده‌ای از حملات این گروه در پاکستان آغاز شد که تا کنون نیز به‌شدت ادامه دارد و هر روز شمار آن و میزان تلفات ناشی از آن افزایش می‌یابد. در این میان، طالبان پاکستانی تغییرات گسترده‌ای در ساختار و تاکتیک‌های جنگی خود ایجاد کرده‌اند و این امر چالش‌های بیشتری برای دولت پاکستان به‌وجود آورده است.

هنگامی که در سال ۲۰۱۳ میلادی حکیم‌الله محسود، رهبر تحریک طالبان پاکستان و معاونش، مولانا ولی‌الرحمان، در حملات پهپادی ایالات متحده کشته شدند، ساختار داخلی این گروه به‌دلیل اختلافات بر سر رهبری بسیار تضعیف شد. سپس این گروه مولانا فضل‌الله را به‌عنوان رهبر خود برگزید، اما او نتوانست شاخه‌های پراکنده‌ی گروه را زیر یک رهبری گرد آورد. ولی رهبر کنونی این گروه، نورولی محسود، توانسته است اتحاد این گروه را نه‌تنها حفظ کند، بلکه گروه‌های کوچک‌تر در خیبرپختونخوا و حتا بلوچستان را قانع سازد که بخشی از تشکیلات این گروه شوند و او را به‌عنوان رهبرشان بپذیرند. به این ترتیب، در مرحله‌ی جدید طالبان پاکستانی توانسته‌اند نه‌تنها اتحاد خود را حفظ کنند، بلکه از راه تشکیلات تازه‌ امورشان را به‌گونه‌ی مؤثر پیش ببرند و در این مسیر تا حد زیادی از راهبرد طالبان افغانستان تقلید کرده‌اند.

هرچند گروه دیگری از طالبان پاکستانی، به رهبری حافظ گل بهادر، جدا از تحریک طالبان پاکستان (تی‌تی‌پی) فعالیت می‌کند، اما این گروه اخیرا همراه با دو گروه دیگر -لشکر اسلام و انقلاب اسلامی پاکستان- اتحادی تازه به‌نام اتحاد مجاهدین پاکستان (آی‌ام‌پی) اعلام کرده است. این اتحاد جدید پس از ظهور خود حملات پیچیده‌ی متعددی انجام داده است. با آن‌که تمرکز اصلی این گروه بر وزیرستان جنوبی است، اما تلاش می‌کند در مناطق دیگر و به‌ویژه پنجاب نیز گسترش یابد.

طالبان پاکستان (با لباس سفید و عمامه‌ی سیاه) با جنگ‌جویان خود در ننگرهار در سال ۲۰۲۱

مواد تبلیغاتی این گروه تازه بسیار پیشرفته است و از طریق شبکه‌های متعدد اجتماعی نشر می‌شود. به‌باور تحلیل‌گران، میان محتوای تبلیغاتی این گروه و القاعده، از نظر محتوای پیشرفته، شباهت‌های زیادی وجود دارد.

در روزهای اخیر، این گروه و همچنان «تی‌تی‌پی» ویدیوها و تصاویری از شماری از حملات خود منتشر کرده‌اند که نشان می‌دهد این گروه بر پاسگاه‌ها و موترهای نیروهای پاکستانی با استفاده از همان پهپادهای تجارتی که معمولا برای عکاسی به کار می‌روند، حمله می‌کنند. هرچند خسارت ناشی از این حملات کم خواهد بود، اما اثر روانی آن گسترده است زیرا جلوگیری از این حملات برای دولت پاکستان یک چالش بزرگ است. این تاکتیک تازه در میدان جنگ برتری‌ای به طالبان پاکستانی داده است. چون آنان برخلاف نیروهای حکومتی جای ثابت برای استقرار ندارند بلکه متحرک ‌اند، در حالی ‌که نیروهای حکومتی مجبور هستند در منطقه‌ی مشخص مستقر باشند که زیر آتش چنین حملاتی قرار می‌گیرند و جلوگیری از آن برای‌شان چالش بزرگی است.

از آن‌جا که بخش بزرگی از جنگ در خیبرپختونخوا را نیروهای شبه‌نظامی پاکستان (اف‌سی) و پولیس پیش می‌برند، طالبان پاکستانی تاکتیک خود را نسبت به گذشته -که با نفوذ در این نیروها از داخل حمله می‌کردند- کمی تغییر داده و اکنون این نیروها را تشویق می‌کنند که تسلیم شوند و از وظیفه دست بکشند. شایان ذکر است که این تاکتیک در افغانستان نیز توسط طالبان علیه نیروهای حکومت جمهوری به کار می‌رفت. براساس این تاکتیک، طالبان پاکستانی به نیروهای تسلیم‌شده وعده‌ی سلامت جانی می‌دهند و در عین حال با حملات مستقیم بر این نیروها فشار مداوم وارد می‌کنند. در این چارچوب، بیشتر اعضای این نیروها را در حالت انفرادی هدف قرار می‌دهند. مثلا، هنگامی که در رخصتی هستند، یا در مسیر خانه از وظیفه بازمی‌گردند و یا در زمان‌های مختلف دیگر، و این پیام را به آنان می‌رسانند که اگر وظیفه را ترک نکنند هیچ جا برای‌شان امن نخواهد بود.

دوراهی ایدئولوژی و سیاست

یکی از مسائل مهم در روابط میان پاکستان و طالبان، قطع رابطه و کمک طالبان افغانستان با طالبان پاکستانی است. در همین راستا تلاش‌های زیادی صورت گرفته است. طالبان حاکم افغانستان در چارچوب این فشارها حتا فتوایی صادر کرده‌اند که مشارکت در «جهاد» بیرون از افغانستان بدون فرمان امیر روا نیست. آنان جنگ در پاکستان را «جهاد دفاعی» دانسته‌اند و آن را یک مسأله‌ی داخلی پاکستان خوانده‌ و تصریح کرده‌اند که مشارکت در چنین «جهادی» نیازمند فرمان امیر است. به این ترتیب، طالبان می‌کوشند به‌جای توسل به زور مطلق، از لحاظ دینی پیروان، حامیان و جنگ‌جویان خود را قانع سازند که به جنگ در پاکستان نروند.

در همین راستا، اخیرا سیدالله سید، عضو کمیسیون اصلاحی طالبان، هنگام سخنرانی در یکی از مراکز آموزشی نظامی طالبان در کابل گفت که بیرون از افغانستان «جهاد» وجود ندارد و مردم نباید برای جنگ به آن‌جا بروند. شایان ذکر است که پیش‌تر محمدیعقوب مجاهد، وزیر دفاع طالبان نیز سخنان مشابهی بیان کرده و آن را امر رهبر طالبان، ملا هبت‌الله، دانسته بود. همچنان، مفتی عبدالرووف، یکی دیگر از چهره‌های مذهبی طالبان (که پیش از حاکمیت طالبان در شهر کویته ایالت بلوچستان پاکستان مدرسه داشت و اکنون عضو شورای علمای طالبان و فرد نزدیک به ملا هبت‌الله به شمار می‌رود) در یک پیام ویدیویی گفته بود که در پاکستان برای شهروندان افغانستان «جهاد» وجود ندارد زیرا آن جنگ دفاعی است. اما سخنان سیدالله در درون طالبان تحریک‌آمیز شد و دو نفر از مشهورترین رهبران مذهبی و مدرسان طالبان، شیخ سلطان‌محمد ثاقب و شیخ عبدالسمیع غزنوی، در برابر آن واکنش نشان دادند و این سخن را رد کردند. شیخ عبدالسمیع واکنشی تند نشان داد و گفت اگر «کتب علیکم الصیام» در هر جا و بدون فرمان و اجازه‌ی کسی معنای فرضیت روزه را دارد، پس «کتب علیکم القتال» هم مفهوم فرضیت «جهاد/جنگ» را می‌دهد و محدود به هیچ جغرافیا و فرمان کسی نیست. به همین دلیل او به اتهام «بی‌اطاعتی» زندانی شد و در برابر بازداشت وی واکنش‌های خشم‌آلودی میان طالبان در شبکه‌های اجتماعی به‌طور آشکار احساس می‌شود.

مدرسان مدرسه‌ی جهادی و شیخ‌های طالبان. از طرف راست: مفتی عبدالرووف، سلطان‌محمد ثاقب و عبدالسمیع غزنوی.

اما چنین به نظر می‌رسد که این سخنان و فتواها از سوی فرماندهان طالبان و برخی رهبران مذهبی تأثیری نداشته است، زیرا همچنان گزارش‌هایی از حضور طالبان افغانستانی در صفوف طالبان پاکستانی نشر می‌شود. درباره‌ی حضور طالبان پاکستانی در افغانستان نیز گاه‌گاهی گزارش‌هایی منتشر شده است. هرچند طالبان می‌کوشند برای این موضوع از منظر دینی راه‌حلی پیدا کنند و در جنگ میان طالبان پاکستانی و دولت پاکستان بی‌طرف بمانند، اما این کار برای‌شان دشوار است، زیرا نه می‌توانند از لحاظ مذهبی اعضای خود را قانع سازند و نه هم اعضای «تی‌تی‌پی» و دیگر گروه‌های جنگ‌جوی مستقر در افغانستان را از خاک خود بیرون کنند. چرا که این گروه‌ها در جنگ علیه جمهوریت شانه‌به‌شانه با طالبان جنگیده‌اند و اکنون نه‌تنها در میان طالبان نفوذ دارند، بلکه با استفاده از مشروعیت دینی خود می‌توانند از هر اقدامی علیه‌شان جلوگیری کنند.

طالبان اکنون در این معامله با دو چالش جدی روبه‌رو هستند: از یک‌سو در دوحه به ایالات متحده و کشورهای منطقه وعده داده‌اند که از خاک افغانستان تهدیدی علیه دیگر کشورها اجازه داده نخواهد شد، و از سوی دیگر در داخل میزبان گروه‌هایی از جمله «تی‌تی‌پی» هستند که فراتر از افغانستان اهداف دارند. اگر طالبان مطابق انتظار کشورهای منطقه علیه این گروه‌ها اقدام کنند و به‌ویژه به درخواست پاکستان رهبری «تی‌تی‌پی» در افغانستان را دست‌بسته به آن کشور تسلیم دهند، آنگاه بر کل هویت مذهبی و دینی خود خط می‌کشند؛ هویتی که اساس مشروعیت این گروه است و با استفاده از همین کارت هویتی هوادار می‌یابند و زنده می‌مانند. اما اگر به کشورهای منطقه پاسخ مثبت دهند، در داخل با خطر تحریک هواداران افراطی مذهبی خود روبه‌رو می‌شوند و از احساسات آنان می‌ترسند که شاید هدف بعدی‌شان خود طالبان باشند.

پاداش مالی پاکستان از طریق چین

پاکستان کوشید که این مسأله را نخست از راه‌های سنتی حل کند؛ علمای پاکستانی و برخی بزرگان محلی را به‌عنوان جرگه نزد طالبان فرستاد و در این موضوع همکاری و تسلیم طالبان پاکستانی را درخواست کرد. اما گفته می‌شود که علمای پاکستانی با واکنش تند رهبر طالبان، هبت‌الله آخوندزاده مواجه شدند. او آنان را متهم کرد که حکومت غیردینی در پاکستان را توجیه می‌کنند.

به نظر می‌رسد که پاکستان اکنون از این راه‌ها ناامید شده و می‌خواهد با استفاده از قدرت اقتصادی و سیاسی منطقه‌ای چین امتیازاتی به طالبان بدهد و از این طریق آنان را قانع کند که به‌ دستور پاکستان علیه گروه‌های تروریستی اقدام کنند. در همین چارچوب، گفته می‌شد که در نشست سه‌جانبه‌ی پاکستان، چین و طالبان در کابل، درباره‌ی شامل کردن افغانستان در پروژه‌ی سی‌پیک چین در پاکستان نیز گفت‌وگو شود. به نظر می‌رسد پاکستان و چین با دادن این امتیاز به طالبان می‌خواهند آنان را تشویق کنند که از گروه‌های تروریستی فاصله بگیرند و براساس منافع مشترک با کشورهای منطقه همکاری کنند.

اما به نظر می‌رسد که انتظار چنین چیزی از طالبان شاید انتظار واقع‌بینانه‌ای نباشد، زیرا این درخواست در واقع از طالبان می‌خواهد که کل هویت مذهبی خود را تغییر دهند. اکنون طالبان در افغانستان به‌طور گسترده روی مدارس سرمایه‌گذاری می‌کنند، زیرا می‌دانند منابع حمایت مستقیم‌شان در جامعه همین‌ها هستند و بدون آنان نمی‌توانند با دیگر مردم و گروه‌ها همکاری کنند. محتوای آموزشی موجود در نصاب مدارس پر از حمایت از همان «جهادهایی» است که برخی رهبران طالبان و کشورهای منطقه تلاش به توقف و محکومیت آنان دارند. اگر طالبان از هویت مذهبی خود فاصله بگیرند، این یک روند بسیار طولانی خواهد بود که آغاز آن از مراکز آموزشی‌شان یعنی مدارس خواهد بود. در این‌صورت، طالبان برای سیاست‌های گوناگون خود به استدلال سکولار/غیرمذهبی روی خواهند آورد- چیزی که از پیش با انتقادات سخت گروه‌های جهادی تندرو مانند داعش و حزب‌التحریر مواجه است. آن‌ها طالبان را متهم می‌کنند که در روابط خارجی خود به اصل دینی «ولاء و براء» توجه ندارند.

اگر طالبان از هویت مذهبی خود فاصله بگیرند، در حقیقت کل وجود خود را نفی کرده و دست به خودکشی جمعی می‌زنند. اگر هویت مذهبی موجود را حفظ کنند، تعامل با منطقه و جهان برای‌شان همانند اکنون دشوار و تداوم حکومت‌شان با تهدید روبه‌رو خواهد بود. طالبان هنوز بر سر همین دوراهی سرگردان‌ هستند و تا کنون تصمیم قاطع برای رفتن به هیچ‌یک از طرف‌ها را نگرفته‌اند و با همه‌ی طرف‌ها بازی وقت‌کشی می‌کنند. اما هرقدر که در اقدامات و قاطعیت خود زمان می‌خرند، زیان پاکستان بیشتر می‌شود. چنین به نظر می‌رسد که دولت پاکستان نیز در تعامل با طالبان و اعمال فشار بر آنان سرگردان است، زیرا این بار کارت مذهبی در دست پاکستان نیست، بلکه در دست گروه مذهبی‌ای است که خود در دامن پاکستان پرورش یافته است. کارت مذهبی‌ای که همیشه در بازی برای پاکستان برنده بود، این‌بار از دستش خارج شده است.

از اطلاعات روز حمایت کنید

در افغانستان، جایی‌ که آزادی‌ها سرکوب شده‌اند، اطلاعات روز به ایستادگی ادامه می‌دهد. ما مستقل هستیم و تنها برای مردم می‌نویسیم.مأموریت ما افشای فساد، بازتاب صدای سرکوب‌شدگان و تلاش برای آینده‌ای برابر و آزاد است.
حمایت شما ادامه این راه را ممکن می‌سازد. حتی کمک کوچک یا همرسانی این پیام، گامی در دفاع از حقیقت و آزادی است.در کنار حقیقت بایستید. از اطلاعات روز حمایت کنید.

Donate QR Code

برای حمایت سریع و راحت با گوشی همراه خود، کافی است این کد را اسکن کنید.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *