هیأتهای خارجیای که به افغانستان سفر میکنند، برای بالا بردن اثرگذاری دیدارهایشان ناگزیر اند با هر دو جناح حکومت طالبان بهصورت جداگانه ملاقات کنند. اختلاف میان جناح جنوبی طالبان (با محوریت ملا هبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان) و جناح مشرقی این گروه (به رهبری سراجالدین حقانی) که در گذشته بیشتر بهعنوان یک شایعهی بیاساس توسط سخنگویان حکومت طالبان رد میشد، اکنون در نزد دولتهای دیگر دنیا بهعنوان یک واقعیت سیاسی در نظر گرفته میشود.
نمونهی روشنی از این موضع خارجیها را میتوان در دیدار هیأت چینی در کابل مشاهده کرد. روز چهارشنبه (۲۹ اسد) وانگ یی، وزیر خارجهی چین که بهمنظور شرکت در ششمین نشست سهجانبهی وزیران خارجهی پاکستان، چین و طالبان به کابل آمده بود، ابتدا با ملا محمدحسن آخوند و سپس با سراجالدین حقانی دیدار کرد. وزارت داخلهی طالبان در اطلاعیهای اعلام کرد که در این نشست میان وانگ یی و سراجالدین حقانی دربارهی امنیت مشترک مرزی، هماهنگی نیروهای مرزی و مبارزه با مواد مخدر گفتوگو شده است. بااینحال، جزئیات بیشتری از محتوای این نشست منتشر نشد.
در دیدارهای مقامهای خارجی، جایگاه جداگانهای برای سراجالدین حقانی در نظر گرفته میشود. هیأتهای خارجی ابتدا به ارگ ریاستجمهوری رفته و با ملا محمدحسن آخوند، نخستوزیر طالبان، دیدار میکنند. در صورت غیابت او، این مقامها با ملا عبدالغنی برادر، معاون اقتصادی نخستوزیر طالبان، ملاقات دارند. پس از این مرحله، هیأتها راهی وزارت داخله میشوند تا با سراجالدین حقانی بهعنوان رهبر شبکه حقانی و محور طالبان مشرقی دیدار کنند.
چین و پاکستان در چارچوب پروژهی چند میلیارد دالری «کریدور اقتصادی چین و پاکستان» با چالشهای امنیتی جدی از سوی تحریک طالبان پاکستان (تیتیپی) و «ارتش آزادیبخش بلوچستان» روبهرو هستند. اسلامآباد از پکن خواسته است تا با فشار بر طالبان، این گروه را وادار کند حمایت خود از جنگجویان تیتیپی و دیگر گروههای ستیزهجو را متوقف کند. طالبان همواره هرگونه همکاری یا حضور این گروهها در افغانستان را رد کردهاند، اما شواهد نشان میدهد که شبکه حقانی و طالبان مشرقی روابط نزدیکی با جنگجویان تحریک طالبان پاکستانی دارند. به نظر میرسد که در این مورد همنوا شدن جناح قندهار با خواست پاکستان، حتا اگر این همنوایی قابل حصول باشد، به تنهایی کافی نیست و جناح مشرقی تحت رهبری حقانی نیز باید در این مورد تصمیم مستقل خود را اعلام کند.

قصر سپیدار و سهمخواهی شبکه حقانی
تا پیش از ترور خلیلالرحمان حقانی، وزیر وقت مهاجرین و عودتکنندگان طالبان و کاکای سراجالدین حقانی، در ماه قوس سال گذشته بهدست یک مهاجم انتحاری منسوب به داعش، هیأتهای خارجی معمولا به قصر سپیدار، محل اقامت مولوی عبدالکبیر، رفتوآمد داشتند. اما پس از آنکه مولوی عبدالکبیر به دستور رهبر طالبان از سمت معاون سیاسی نخستوزیر برکنار و بهعنوان وزیر مهاجرین و عودتکنندگان منصوب شد، حضور مقامهای خارجی در قصر سپیدار به شکل چشمگیری کاهش یافت. این تغییر در حالی رخ داد که براساس تقسیم قدرت در حکومت طالبان، قصر سپیدار و سمت معاونت سیاسی نخستوزیر از سهمیه شبکه حقانی به شمار میرفت.
مولوی عبدالکبیر که از چهرههای نزدیک به شبکه حقانی است، هرچند از سمت پیشین کنار گذاشته شد، اما قصر سپیدار را ترک نکرد. او به وزارت مهاجرین و عودتکنندگان نیز نرفته است و امور این وزارتخانه را همچنان از قصر سپیدار پیش میبرد. این اقدام نشاندهندهی آن است که شبکه حقانی تمایل ندارد با خروج از قصر سپیدار، این مکان سیاسی مهم و واجد اهمیت سمبولیک را به جناح رقیب، یعنی طالبان جنوبی به رهبری ملا هبتالله آخوندزاده واگذار کند.
شکاف درونی طالبان؛ از انکار تا واقعیت
هرچند حکومت طالبان همواره وجود اختلاف در میان رهبرانش را رد کرده است، اما نشانههایی از تنش درونی بارها دیده شده است. حدود شش ماه پیش، پس از سفر شیرمحمد عباس استانکزی، معاون وزارت خارجهی طالبان، به امارات متحده عربی، ذبیحالله مجاهد برای نخستینبار اذعان کرد که میان رهبران طالبان تفاوتهای فکری وجود دارد، اما تأکید کرد که این تفاوتها به معنای اختلاف جدی نیست.
بااینحال، اکنون که چهار سال از حاکمیت طالبان میگذرد، اختلاف و تنش میان رهبران این گروه، بهویژه میان جناح قندهار و طالبان مشرقی آشکارتر از گذشته شده است. این شکافها تنها در سطح داخلی باقی نمانده و بازتاب آن به سطح روابط خارجی طالبان نیز رسیده است. به همین دلیل کشورهای چین و پاکستان در سفرهای اخیر خود کوشیدهاند تا بهطور جداگانه با جناح قندهار در ارگ ریاستجمهوری و با طالبان مشرقی در وزارت داخله دیدار کنند.
طالبان پس از بازگشت به قدرت در افغانستان ادعا داشتند که همهی جناحها و شوراهای این گروه، از جمله شورای کویته، شورای هلمند، شورای مشهد و شبکه حقانی زیر چتر «امارت اسلامی طالبان» گرد آمدهاند. اما این ادعا به معنای انحلال شبکه حقانی نبوده است. شبکه حقانی به رهبری سراجالدین حقانی، از نخستین گروههای طالبان بود که در روز ۱۵ آگست، همزمان با سقوط کابل، وارد پایتخت شد و نهادهای مهم دولتی را به تصرف خود درآورد. سراجالدین حقانی از همان آغاز تلاش داشت تا نفوذ و صلاحیت بیشتری در ساختار حکومت طالبان بهدست آورد. او در میان هوادارانش به لقب «خلیفه» شناخته میشود و یکی از جدیترین رقیبان ملا هبتالله آخوندزاده است که طالبان از او بهعنوان «امیرالمؤمنین» یاد میکنند.

از فهرست سیاه تا نرمش در سیاست
در ماه حمل، پس از حدود سه ماه غیبت، سراجالدین حقانی بار دیگر به وزارت داخله بازگشت. او در این مدت به عربستان سعودی و امارات متحده عربی سفر کرده بود. منابع طالبان در آن زمان به اطلاعات روز گفته بودند که سراجالدین حقانی از مداخلهی جناح قندهار در امور وزارت داخله شکایت داشته و به نشانهی اعتراض، ساختمان وزارت را ترک کرده است.
در جریان غیبت او تحول مهمی رخ داد؛ وزارت خارجهی ایالات متحده امریکا در چارچوب برنامهی «پاداش برای عدالت» نام سراجالدین حقانی را از فهرست افراد تحت تعقیب حذف کرد. همزمان، ادارهی تحقیقات فدرال امریکا (افبیآی) نیز جایزه ده میلیون دالری برای بازداشت او بهعنوان «تروریست جهانی» را لغو کرد. این تغییرات باعث شد سراجالدین حقانی با اعتمادبهنفس بیشتری در صحنه ظاهر شود و رقابت خود با جناح قندهار را از موضعی قویتر ادامه دهد. لغو تعقیب قضایی از سوی امریکا همچنین مسیر تازهای در روابط خارجی طالبان گشود. کشورهای منطقه و فرامنطقه با دغدغهای کمتر از گذشته با جناح حقانی وارد تعامل شدند. در این مدت شبکه حقانی تلاش کرد از فرصت پیشآمده برای گسترش و تحکیم روابط خارجی بهرهبرداری کند و وزن خود را در تعاملات دیپلماتیک طالبان سنگینتر سازد.
تفاوت رویکرد میان دو جناح طالبان نیز بیشتر آشکار شد. برخلاف ملا هبتالله آخوندزاده که در تطبیق «شریعت اسلامی» سختگیرانه عمل میکند و انعطافی نشان نمیدهد، سراجالدین حقانی و شبکهی تحت رهبریاش چندین بار خواستار تعامل با غرب شدهاند. او حتا از مخالفان سیاسی طالبان دعوت کرده است که به افغانستان بازگردند. همین مواضع سبب شد برخی رسانههای انگلیسیزبان او را در تقابل با دیدگاههای ملا هبتالله آخوندزاده، بهویژه در زمینهی محدودیتهای اجتماعی و محرومیت زنان از آموزش و کار معرفی کنند. بااینحال، سراجالدین حقانی هیچگاه بهطور علنی و مستقیم از رهبر طالبان انتقاد نکرده و تنها بهصورت تلویحی، از انحصار قدرت و فشار بر مردم انتقاد کرده است.
با وجود این تغییر لحن، پیشینهی شبکه حقانی همچنان مورد انتقاد مردم و فعالان حقوق بشر است. این شبکه در دوران حکومت پیشین افغانستان «خونینترین و مرگبارترین» حملات انتحاری و انفجاری را علیه اهداف نظامی و غیرنظامی سازماندهی و اجرا کرده بود. اما اکنون، به نظر میرسد رهبران آن میکوشند با تغییر تصویر خود، گذشتهی خونین این شبکه را کمرنگ کرده و در سطح داخلی و خارجی خود را بهعنوان جناح اعتدالگرا معرفی کنند.

ساختار عمودی یا رقابت افقی؟
هرچند طالبان همواره تلاش کردهاند نشان دهند که ساختار قدرتشان عمودی است، به این معنا که تصمیمات از رهبر گرفته و تا پایینترین سطوح اجرا میشود و اطاعت از دستورهای رهبر بر همگان واجب است، اما تجربهی چهار سال گذشته خلاف این ادعا را آشکار کرده است. عملکرد حکومت نشان میدهد که سراجالدین حقانی همواره کوشیده است خود را بهعنوان چهرهای مقتدر معرفی کند و سبک خاصی از حکومتداری را به نمایش بگذارد. اگر تصمیمات جناح قندهار برای شبکه حقانی و شخص سراجالدین حقانی بدون چونوچرا قابل پذیرش بود، او به احتمال زیاد حاضر نمیشد بهطور مستقیم و مستقل، در نقش رقیب ارگ که تحت کنترل جناح قندهار است، با مقامهای خارجی دیدار کند. اما شتاب و پافشاری شبکه حقانی و شخص سراجالدین حقانی در برگزاری این دیدارها، گواهی روشن بر عمیقترشدن اختلافات میان جناح قندهار و طالبان مشرقی است. این رقابت نهتنها کاهش نیافته، بلکه با گذشت هر روز از عمر حاکمیت طالبان، شدت بیشتری گرفته است.