نویسنده: علی رضایی
پس زمینهی تاریخی مارینتال
دهکدهی کوچک مارینتال، که در فاصلهی سه مایلی جنوبشرقی وین قرار دارد، در اوایل دههی ۱۹۳۰ با بحرانی عمیق و بیسابقه مواجه شد. ورشکستگی کارخانهی نساجی، که پیشتر بهعنوان کارخانهی نخریسی شناخته میشد، در سال ۱۹۲۹ به نابودی تعداد زیادی از مشاغل انجامید و تنها یکپنجم از خانوارها توانستند به فعالیتهای اقتصادی خود ادامه دهند. این بحران اقتصادی بهگونهای بود که بیش از سهچهارم خانوادهها به حمایتهای مالی دولت وابسته شدند و عواقب اجتماعی و روانی عمیقی را بهدنبال داشت. اتو بائر، رهبر سوسیال دموکراتهای اتریش، برای نخستینبار توجه پژوهشگران را به «مطالعهی بیکاری در مارینتال» جلب کرد.
این تحقیق که توسط ماری جاهودا و تیماش انجام شد، به یکی از مطالعات برجسته در زمینهی تأثیرات بیکاری بر جامعه تبدیل گردید. این تیم به دقت وضعیت اقتصادی، اجتماعی و روانی مارینتال را در مرکز تحقیقات اقتصادی وین بررسی کرد. نتایج این تحقیق نشاندهندهی کاهش فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و بروز اختلالات روانی و شخصیتی در افراد بیکار بود. در این شرایط، آمار جرم و جنایت افزایش یافته و تعداد معتادان به مواد مخدر و مشروبات الکلی بهشدت رو به فزونی گذاشت. خشونتهای خانوادگی و اجتماعی به طرز نگرانکنندهای افزایش یافت و اخلاقیات جامعه بهشدت آسیب دید. سالنهای تئاتر، که زمانی محل تجمع مردم بودند، به فراموشی سپرده شدند و پیگیری اخبار از طریق روزنامهها بهشدت کاهش یافت.
ماری جاهودا در کمال ناباوری متوجه شد که افراد بیکار، با وجود عدم فعالیتهای سنگین، احساس «خستگی» میکنند. زمانی که پژوهشگران از آنان خواستند در کارهای داوطلبانه شرکت کنند، اکثرشان بهدلیل احساس خستگی از انجام این کار امتناع و اعلام کردند که به استراحت نیاز دارند. این نتایج با تصور رایج مبنی بر اینکه بیکاران انرژی بالایی دارند و ممکن است دست به خرابکاری بزنند، در تناقض است.

بیکاری تنها بر معیشت خانوادهها تأثیر منفی نمیگذارد بلکه روابط اجتماعی و روانی افراد را نیز بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد. تنش و ناامیدی در میان افراد و خانوادهها افزایش مییابد و روابط اجتماعی، بهویژه بین زنان و جوانان، که آسیبپذیرتر هستند، بهشدت تضعیف میشود. این قشر نیاز مبرمی به حمایت اجتماعی احساس میکردند.
مطالعات مارینتال نشان میدهد که بیکاری گسترده پیآمدهای روانی عمیق و جدی به همراه دارد. مردان ساعات طولانی بیهدف در خیابانها پرسه میزدند و زنان، بهویژه مادران، با پر کردن روز خود با کارهای خانه و مراقبت از کودکان، خواستار بازگشت به کار و مشاغل اقتصادی بودند تا امنیت و استقلال خود را بازیابند. این تجربهی تاریخی به جوامع امروز درس مهمی میدهد: بحران اقتصادی و بیکاری تنها به مسألهی درآمد محدود نمیشود بلکه سلامت روانی و انسجام اجتماعی را نیز تهدید میکند.
اگر نهادهای اجتماعی و سیاسی در مارینتال به موقع عمل میکردند، میتوانستند با ایجاد فعالیتهای جایگزین و تدوین نقشه راه مؤثر، چرخهی بازخورد منفی را متوقف کنند. این اصل برای سازمانها نیز صدق میکند؛ تابآوری تنها از طریق افزایش منابع مالی بهدست نمیآید بلکه به شناسایی فرهنگ سازمانی و سرمایهی اجتماعی و نیروی بشری آگاه و متعهد وابسته است. ماجرای مارینتال بهعنوان هشدار تاریخی نشان میدهد که سیستمها بدون طراحی مناسب در برابر بحرانها فرو میریزند. این تجربیات میتوانند به مدیران امروزی درسهایی دربارهی تابآوری و ایجاد فرصتهای جدید در بحرانها بیاموزند.
وضعیت مهاجران افغانستانی در بازار کار سویدن
امروزه، برخی از مهاجران افغانستانی (بهخصوص میانسالان) در کشورهای غربی، بهویژه سویدن، با چالشهای مشابهی دستوپنجه نرم میکنند. بررسی تحقیق مارینتال میتواند به ما در درک این واقعیت یاری رساند که پیآمدهای بیکاری و مشکلات روحی، روانی و اجتماعی نباید ما را زمینگیر کند بلکه با درک این پیآمدها، باید تعادل خود را در زندگی حفظ کنیم.
در دودههی اخیر، سویدن بهعنوان مقصدی برای پناهجویان افغانستانی شناخته شده است که نظر به آمار ارائهشده تا سال ۲۰۲۴ حدود 68 هزار و ۱۶۴ نفر افغانستانی در سویدن زندگی میکنند. اما بسیاری از این مهاجران، بهویژه زنان و افراد میانسال، با موانع جدی در ورود به بازار کار مواجهاند. ناتوانی در تسلط بر زبان سویدنی، فقدان مدارک تحصیلی معتبر از کشور مبدأ و تفاوتهای کار سنتی افغانستان با مشاغل مورد نیاز در سویدن، از جمله چالشهایی هستند که این گروه با آنها دستوپنجه نرم میکند. طی چند سال اخیر برخی از پناهجویان بهدلیل طولانی بودن فرآیند پناهندگی، حتا به افکار خودکشی مبتلا شده و تعدادی جان خود را از دست دادهاند که واقعا غمانگیز است.
با وجود این چالشها، روند اشتغال مردان افغانستانی در سالهای اخیر بهبود یافته و تقریبا به سطح مردان سویدنی رسیده است. اما زنان افغانستانی هنوز با نرخ اشتغال پایینتری مواجهاند. اکثریت افغانستانیها در شغلهای مانند مراقبتهای اجتماعی، بهداشت، خدمات اجتماعی، فروشگاه و مشاغل خدماتی نظیر تجارت و هتلداری مشغول به کار هستند.
افغانستانیهای مقیم سویدن بهعنوان جوانترین گروه مهاجران شناخته میشوند و میانگین سنی آنان حدود ۲۷ سال است. تحقیقات متعدد نشان میدهد که این جوانان بهعنوان موفقترین قشر مهاجر در سویدن شناخته میشوند، زیرا هم به درآمدهای بالایی دست یافتهاند و هم توانستهاند به خوبی در جامعه ادغام شوند. بهدلیل جوان بودن این جمعیت و تلاش مستمر آنان، مردان افغانستانی به طرز قابلتوجهی در بازار کار فعالتر از همتایان سویدنی خود هستند. براساس آمارهای ارائهشده از سوی مرکز تحقیقات آمار سویدن (SCB)، حضور مردان افغانستانی در بازار کار بهطور میانگین ۱.۹ درصد بیشتر از مردان سویدنی است. این نتایج به خوبی نشاندهندهی تأثیر مثبت و چشمگیر مردان افغانستانی در اقتصاد سویدن است.
نرخ بیکاری در سویدن پس از اسپانیا و فنلند در سطح اروپا در جایگاه سوم قرار دارد و نرخ بیکاری جوانان بین ۱۵ تا ۲۴ سال، پس از رومانی، در مقام دوم قرار دارد. طبق آمار منتشرشده در ماه آگست سال جاری، حدود 485 هزار و ۹۰۰ نفر در سویدن بیکار هستند که این رقم معادل ۸.۴ درصد از نیروی کار سویدن است. یکی از عوامل بیکاری در جامعهی سویدن حاکمیت احزاب راستگرا است که بر مالکیت خصوصی تمرکز دارند و این خصوصیسازی معمولا باعث افزایش بیکاری در یک کشور میشود.
موانع و پیآمدهای اجتماعی
مهاجران افغانستانی در سویدن با مجموعهای از موانع فرهنگی، اجتماعی و روانی روبهرو هستند که تأثیرات ژرفی بر زندگی روزمرهی آنان بر جای میگذارد.
تفاوتهای فرهنگی یکی از نخستین چالشهایی است که مهاجران با آن مواجه میشوند. بسیاری از آنان در برخورد با جامعهی میزبان، با پیشداوریها و تبعیضهای نژادی روبهرو میگردند؛ پدیدهای که احساس بیگانگی و انزوا را در میانشان تقویت میکند. قدرتگیری جریانهای مهاجرستیز و گسترش اسلامهراسی نیز این وضعیت را دشوارتر ساخته و به تضعیف هویت فرهنگی و اجتماعی آنان انجامیده است.
از سوی دیگر، نامها و نشانههای فرهنگیای که مهاجران از سرزمین خود به همراه آوردهاند، گاه به ابزاری برای قضاوت ناعادلانه بدل میشود. نامهای شرقی، بهجای آنکه بازتابی از پیشینهی فرهنگی باشند، در برخی موقعیتها موجب تبعیض در فرآیندهای استخدام یا تعاملات اجتماعی میگردند و بهصورت پنهان، مسیر ادغام در جامعهی جدید را دشوار میسازند.
افزون بر این، خاطرات تلخ جنگ، آوارگی و فروپاشی اجتماعی در افغانستان، زخمهای روانی عمیقی بر بسیاری از مهاجران، بهویژه زنان و جوانان برجای گذاشته است. احساس خستگی، ناامیدی و فشارهای روانی ناشی از گذشتهی دردناک، توان آنان را در سازگاری با محیط جدید کاهش میدهد و روند ادغام اجتماعی و اقتصادیشان را کند میکند.
در مجموع، مهاجران افغانستانی در سویدن با مجموعهای از تبعیضهای آشکار و پنهان، فشارهای روانی و موانع ساختاری روبهرو هستند. برای کاستن از این دشواریها، حمایتهای اجتماعی و فرهنگی هدفمند ضروری است؛ از جمله برگزاری برنامههای آموزشی، ارائهی مشاوره در رابطه به قوانین کشور سویدن و فراهمکردن فرصتهای مشارکت اجتماعی و سیاسی. این اقدامات میتواند زمینهساز ادغام پایدار مهاجران در جامعهی سویدنی و ارتقای کیفیت زندگی آنان گردد.
سویدن و ادغام مهاجران در بازار کار
در سویدن، دورههای آموزش مهارتهای شغلی بخش مهمی از سیاستهای ادغام مهاجران به شمار میآیند. این دورهها معمولا تا ۲۴ ماه پس از ورود افراد ادامه دارند و هدف شان فراهمکردن شرایطی است که مهاجران بتوانند هرچه سریعتر و پایدارتر وارد بازار کار شوند.
در کنار برنامههای دولتی، انجمنها و سازمانهای غیرانتفاعی و داوطلبانه نیز نقش مؤثری ایفا میکنند. آنها با ارائهی مشاورههای شغلی و روانشناختی و برگزاری دورههای آموزشی فنی و حرفهای، تواناییهای مهاجران را با نیازهای بازار کار هماهنگ میسازند. برای نمونه، «اتحادیه صلصال» بهعنوان یکی از بزرگترین سازمانهای افغانستانیتبار در سویدن، افزون بر برگزاری جشنوارههای شعر و دمبوره، با شهرداری اوپسالا همکاری دارد و پروژههایی را در حمایت از جامعهی خارجیتبار اجرا میکند.
تجربیات گذشته نشان داده است که حمایتهای اقتصادی و اجتماعی گسترده، کلید عبور از بحرانها است. چنان که در پژوهش مارینتال نیز دیده شد، خانوادههایی که از پشتیبانی برخوردار بودند فشار روانی کمتری را تجربه کردند. بنابراین، بهرهگیری از بستههای حمایتی شهرداریها و سازمانها برای همهی مهاجران، گامی ضروری در مسیر ادغام و ورود به بازار کار به شمار میآید.
یکی از راههای مؤثر برای تقویت این فرآیند، حضور و فعالیت در انجمنها است. سویدن را «کشور انجمنها» مینامند؛ کشوری که هر شهروندش بهطور میانگین عضو چند انجمن است. شرکت در این فعالیتها فرصتهایی ارزشمند فراهم میکند، از جمله گسترش شبکهی ارتباطی، حضور در دورهها و سمینارهای آموزشی، و تقویت مهارتهای مدیریتی و اجتماعی.
فعالیت در انجمنها به ایجاد پیوندهای اجتماعی میانجامد و همین روابط، نقش تعیینکننده در یافتن کار دارد. پژوهشها نشان میدهد که ۴۰ تا ۶۰ درصد مشاغل از طریق ارتباطات شخصی بهدست میآید. بااینحال، بخشی از افغانستانیها تمایل اندکی به شرکت در فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی نشان میدهند، که این امر میتواند شانس آنان را حتا در یافتن شغل کاهش دهد. برای بهبود وضعیت فردی و جمعی، لازم است مهاجران افغانستانی با بهرهگیری از فرصتهای موجود و گسترش روابط اجتماعی، مسیر ادغام در جامعهی سویدنی را فعالانهتر طی کنند.
نتیجهگیری
تحقیقات مارینتال در دههی ۱۹۳۰ به روشنی نشان داد که بیکاری چگونه میتواند بنیانهای اقتصادی و اجتماعی را درهم بشکند. ورشکستگی یک کارخانه، زنجیرهای از پیآمدها همچون افزایش جرم، اعتیاد و فروپاشی اخلاقی را در پی داشت. این تجربهی تاریخی اهمیت حیاتی حمایتهای اقتصادی و اجتماعی را در دوران بحران آشکار میسازد.
این درسها برای مهاجران افغانستانی در کشورهای غربی، بهویژه در سویدن نیز صدق میکند. آنانی که از پیآمدهای جنگ، سقوط دولت و جدایی از خانوادههای خود آسیب دیدهاند، با چالشهایی چون موانع زبانی، فرهنگی و احساسی روبهرو هستند. احساس ناامیدی، انزوا و فشار روانی در میان بسیاری از آنان قابل مشاهده است. نبود امکان دیدار با بستگان، بحرانهای عاطفی را تشدید کرده و نیاز به توجه به سلامت روان و پیوندهای اجتماعی را دوچندان ساخته است.
از اینرو، پرداختن به نیازهای اساسی مهاجران، بهویژه حمایتهای اجتماعی، اقتصادی و روانی ضرورت انکارناپذیر است. با برنامهریزی دقیق و اقدامهای هدفمند میتوان هم ادغام اجتماعی را تقویت کرد و هم از پیآمدهای بیکاری و انزوا کاست.
این مقاله دعوتی است به اقدام و مسئولیت جمعی؛ یادآوری اینکه جامعهای پایدار زمانی شکل میگیرد که هیچکس در حاشیهی حمایت و فرصت رها نشود.
منابع:
1- https://rohamsepehrtaban.ir/%D8%AE%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87-%D8%A8%DB%8C%DA%A9%D8%A7%D8%B1/
2- https://rohamsepehrtaban.ir/%D8%AE%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87-%D8%A8%DB%8C%DA%A9%D8%A7%D8%B1/
3- https://www.nationalekonomi.se/artikel/migranter-fran-afghanistan-pa-den-svenska-arbetsmarknaden/
4- https://www.nationalekonomi.se/artikel/migranter-fran-afghanistan-pa-den-svenska-arbetsmarknaden/
5- https://www.arbetaren.se/2015/01/31/misaren-i-marienthal/
6- https://publicera.kb.se/smt/article/view/42455/31574
https://www.forskning.se/2017/01/25/ensamkommande-fran-afghanistan-klarar-sig-bast/7-