ناروی از میان کشورهای اروپایی یگانه کشوری بود که طی ۲۰ سال نظام جمهوریت علاوه بر حضور نظامی در افغانستان تلاش نمود تا با طالبان روابط مخفی/غیررسمی (Backup Channel) ایجاد نماید. این روابط از پناهندگی دادن به افراد و مقامهای سابق طالبان گرفته تا فراهمسازی زمینهی سفر، تشریفات و دادن تریبون به تروریستان تحت پیگرد امریکا و شورای امنیت سازمان ملل متحد را شامل میشود. این کشور کوچک اما مؤثر بهگفتهی جان ایگلند (Jon Egeland)، دیپلمات و وزیر خارجهی اسبق ناروی، در یک قرن اخیر نقش مهم را در تسهیل مذاکرات میان طرفهای منازعه در مناطق مختلف جهان بازی کرده است. با وجود اینکه ناروی در بسیاری از منازعات جهانی نقش بیطرف را بازی کرده است، اما در مذاکرات صلح افغانستان اینگونه نبوده است. علاوه بر ناکامی این کشور، حتا بیطرفیاش در منازعهی افغانستان با سؤال جدی مواجه است. از آنجایی که من در زمان مأموریتام بهحیث دیپلمات افغانستان در ناروی نیز شاهد روابط مخفی و امتیازدهیهای سخاوتمندانهی این کشور به گروه طالبان بودم، سعی میکنم تا با استفاده از چشمدیدها و بعضی از منابع قابل اعتبار دلایل این رابطه را توضیح دهم.
متحد ریزنقش امریکا در بنبستها
ناروی بهدلیل داشتن مرز مشترک با روسیه، شدیدا آسیبپذیر و وابسته به حمایت امریکا و ناتو است. به همین دلیل ناروی از اولین کشورهایی بود که به پیمان اتلانتیک شمالی پیوست و همچنین یکی از متحدان عمدهی امریکا بود که در ائتلاف جهانی علیه تروریسم در افغانستان و عراق سهم گرفت. هرچند دولت ناروی بهصورت رسمی سیاست خارجیاش را بر پایهی دیپلماسی صلح، توسعه و ثبات بینالمللی تعریف میکند، اما این کشور عضو مهم پیمان اتلانتیک شمالی (ناتو) است و نیروهای امریکایی در مناطق مرزی این کشور با روسیه حضور و پایگاه دارند. علاوه بر آن، حضور نیروهای نظامی این کشور در قالب ناتو در افغانستان و عراق، بیطرفی این کشور را شدیدا لطمه زده است. در اکثر مواردی که این کشور در زمینهسازی مذاکرت صلح نقش داشته است، امریکا یا علاقهمند دخالت در آن منازعات نبوده و یا پیروزیاش در آن منازعات به بنبست مواجه گردیده که درست در چنین مواقع این کشور با حمایت پشتپردهی امریکا بهعنوان یک کشور بیطرف وارد میانجیگری گردیده است. ناروی در تسهیل مذکرات میان طرفهای منازعه چون اسرائیل و فلسطین، کلمبیا، سریلانکاه، وینزوئیلا و بسیاری از مناقشات دیگر در جهان، سهم فعال داشته است. ورود این کشور بهحیث میانجی در منازعهی افغانستان نیز بدون جواز امریکا بعید به نظر میرسد. بر همین اساس دولت ناروی در تسهیل مذاکرات مستقیم میان امریکا و طالبان و بازشدن دفتر این گروه در قطر نقش مهم داشت.
روابط مخفی با طالبان
شاه ناروی در نوامبر ۲۰۱۴ با صدور یک فرمان، کمیسیون مستقل تحقیق را دربارهی نقش ناروی در افغانستان که بین سالهای ۲۰۰۱ الی ۲۰۱۴ را دربرمیگیرد، ایجاد نمود. این کمیسیون پس از دو سال تحقیق، گزارش نهایی خود را در سال ۲۰۱۶ نشر نمود که یک فصل مهم آن در مورد نقش ناروی در فرآیند مذاکرات صلح با طالبان اختصاص یافته و معلومات مهم را در رابطه به فعالیتهای پشت پردهی صلح میان طالبان-امریکا-دولت افغانستان فاش ساخته است. براساس این گزارش، ناروی مانند ایران، چین، پاکستان و بعضی کشورهای دیگر علاوه بر حمایت رسمی از دولت افغانستان، تلاش داشته است تا روابط پنهانیاش را با طالبان نیز ایجاد نماید. احتمالا این روابط در اوایل با واسطهی استخبارات پاکستان (آیاسآی) برقرار گردیده است. ناروی و پاکستان بهطور سنتی روابط نزدیک و دوستانه دارند. ناروی از جمله اولین کشورهایی بود که پاکستان را پس از جدایی از هند به رسمیت شناخت. قابل ذکر است که شهروندانی با ریشهی پاکستانی سومین اقلیت بزرگ ناروی را تشکیل میدهند. همچنان نیروهای امنیتی هر دو کشور باهم ارتباط و هماهنگی نزدیک امنیتی و استخباراتی در ابعاد مختلف را ایجاد کردهاند.
روزنامه نیویارکتایمز در ماه دسامبر ۲۰۱۶ برای اولینبار با نشر گزارش مفصل و مصاحبه با یک دیپلمات نارویژی وجود روابط پنهانی میان ناروی و طالبان را فاش ساخت. در این گزارش آقای ایلف آرنه ریمسلین (Alf Arne Ramslien)، دیپلمات قبلی نارویژی در پاکستان فاش میسازد که وی چگونه زمینهی مذاکرات مستقیم طالبان با مقامهای افغانستان را تسهیل نموده است. آقای ریمسلین به زبان اردو و پشتو تسلط دارد. او سالها با خانوادهاش در پاکستان زندگی کرده و در جهت تقارب و تساهل مذهبی میان مسیحیان و مسلمانان در آن کشور تلاش نموده است. او با مراکز مذهبی دیوبندی روابط دوستانه و گسترده داشته است و به همین دلیل مورد اعتماد طالبان قرار گرفته است. آقای ریمسلین براساس این گزارش ادعا نموده است که او برای اولینبار با افراد گروه طالبان در سال ۲۰۰۷ ارتباط ایجاد نموده و شخصا با ملا عمر که در آن زمان بهشدت بیمار بوده نیز ملاقات مستقیم داشته است؛ هرچند که طالبان این موضوع را رد کردهاند. براساس همین گزارش، اولین دور مذاکرات در سال ۲۰۰۸ بهصورت پنهانی در اسلو میان مقامهای طالبان و دولت افغانستان صورت گرفت که درست در همان زمان در نتیجهی حمله بر نزدیکان یک مقام طالبان، این مذاکرات نیمهتمام گذاشته شده و بعدا در سال ۲۰۰۹ که قرار بود دور دوم مذاکرات مستقیم میان ملا برادر و دولت افغانستان صورت بگیرد، استخبارات پاکستان ملا برادر را دستگیر و در نتیجه روند مذاکرات میان طالبان و دولت افغانستان با دخالت پاکستان مختل شد.
ناروی حتا قبل از سال ۲۰۰۷ نیز با بعضی از سران طالبان روابط مخفی داشته است. بهطور نمونه، این کشور به کمک استخبارات انگلیس، وزیر صحت عامهی اسبق طالبان بهنام مولوی عبدالرئوف را بهعنوان پناهنده در ناروی انتقال داده بود. در آن زمان این شخص معلومات مهمی را راجع به این گروه در اختیار استخبارات انگلیس و ناروی قرار داده بود. مولوی عبدالرئوف بعدا بهدلیل خشونت خانگی و ایجاد یک مرکز آموزشی افراطگرایی، از ناروی اخراج گردید.
استاندارد دوگانهی غربیها در برخورد با طالبان
ناروی خودش را مهد صلح، حقوق بشر و آزادی میداند اما یک رژیم استبدادی و ضدحقوق بشری را در افغانستان عادیسازی میکند. رژیم طالبان نه تنها که مشروعیت ندارد بلکه سران و اعضای این گروه به ابتداییترین ارزشهای انسان امروزی پابندی ندارند. کشتار و شکنجهی مخالفان، عدم برخورداری زنان از ابتداییترین حق انسانیشان، فشار و ظلم بر اقلیتهای قومی و مذهبی از درشتترین و سیاهترین کارنامهی چندین سال این گروه بهشمار میروند، اما این در حالی است که ناروی باوجود این همه ظلم و وحشتآفرینی این گروه، چندین نشست را در ناروی با اشتراک نمایندههای طالبان و حامیان این گروه برگزار نمود. اکثر افرادی که در این نشستها بهعنوان مخالفان یا نمایندههای جامعهی مدنی دعوت گردیدهاند، بهصورت دستچین از میان طرفداران و یا کسانی انتخاب گردیدهاند که موضع نرم در قبال این گروه دارند. زنان، اقلیتها و جریانهای دیگر مخالف طالب، عمدا از این روندها کنار گذاشته شدهاند. اگر به لیست افراد و نامهایی که برای مذاکرات در نشستهای متعدد ناروی دعوت گردیدهاند، نگاه کنیم اکثرا کسانی هستند که به نحوی با طالبان وابستگیهای قومی، عاطفی و زبانی دارند- هرچند که تعداد انگشتشمار افراد مخالف طالب بهصورت سمبولیک نیز دعوت میشوند. با وجود بینتیجه بودن این نشستها، دولت ناروی تلاش دارد تا براساس منافع خود، این گروه را بهعنوان حکومت بالقوه (De Facto) مشروعیت دهد. باوجود روابط خصمانهی طالبان و علیالخصوص اشغال سفارت ناروی توسط طالبان که احتمالا تنها سفارت غربی بود که طالبان وارد آن شده و با تخریب بعضی اموال آن، عکس یادگاری نیز گرفتند، اما ناروی اندکی بعد سفارت خود را دوباره در کابل فعال ساخت و نمایندهی ناروی بهصورت مرتب با مقامهای طالبان ملاقات میکند و عکسهای یادگاری میگیرد. یکی از مهمترین دلیلی که ناروی تلاش مینماید تا حکومت طالبان تقویت گردد، جلوگیری از سرازیرشدن پناهجویان افغانستان بهسوی مرزهای اروپا است. رسیدن به ناروی که برای بسیاری از مهاجران افغانستانی یک هدف عمده است، همواره برای مقامهای نارویژی یک چالش مهم بوده است. این کشور برخلاف کشورهای دیگر اروپایی، باوجود داشتن سرزمین وسیع و ثروت فراوان، سیاست بسیار سختگیرانهای را در قبال مهاجران اتخاذ کرده است. روی این ملحوظ اکثر کشورهای اروپایی تلاش دارند تا با نظام طالبانی با تمام وحشیگری و رفتار ناشایستاش وارد تعامل گردند و از هرجومرج و بحران مهاجرت جلوگیری کنند. این احتمالا یکی از مهمترین دلایلی است که دولت ناروی از مرز یک میانجیگر بیطرف فراتررفته است و عملا برای مشروعیتبخشی ناعادلترین و خشنترین گروه حاکم در جهان، تلاش میکند.
نقض گستردهی حقوق زنان و چشمپوشی ناروی
کمیسیون تحقیقات دولت ناروی برای افغانستان در فصل ۹ صفحهی ۱۶۰ خویش ادعا نموده است که همپذیری مذهبی، حقوق بشر و نقش زنان در جامعهی افغانستان از مسائل اساسی مذاکرات ناروی با طرفهای منازعه در افغانستان بوده و داشتن چنین دیدگاه اخلاقی را زیربنای تعامل صلح این کشور قلمداد کرده است. اما برخلاف آن، در همین گزارش آورده شده است که دیدگاه طالبان نسبت به حقوق زنان همیشه مبهم بوده است. براساس این گزارش، طالبان یکبار با پذیریش نشستن دور یک میز با زنان افغانستان، آن را عمل تاکتیکی خوانده که صرف در جهت سفیدنماییشان استفاده کرده است. درحالیکه دولت ناروی در این گزارش پذیرفته است که موضع طالبان در قبال مسائل اساسی مانند حقوق بشر و حقوق زنان گنگ است؛ اما این کشور با نادیدهگرفتن آن، پیوسته برای مشروعیتبخشی طالبان کمپین کرده است. ناروی اولین کشوری بود که پای هیأت طالبان را در اروپا باز نمود و طی ۲۰ سال گذشته، جریانهای متعددی را مانند جریان کویته (Quetta Track) و قطر (Qatar Track) در همکاری با بعضی کشورهای دیگر بهوجود آورد و بالاخره با لابی و کمپین وسیع، موفق شد تا در قطر اولین دفتر این گروه را باز نماید. روند مذاکرات صلح با طالبان نشان میدهد که این گروه، کوچکترین انعطافپذیری را در مقابل خواستهای خود نشان نداده است؛ اما برعکس کشورهای غربی و امریکا، بهصورت یکجانبه تمام خواستهای طالبان را پذیرفتهاند و نتیجه این شده است که یک گروه تروریستی و وحشی بر سرنوشت میلیونها نفر مردم عادی افغانستان حاکم گردد.
همانطور که قابل پیشبینی بود، بعد از پیروزی طالبان زنان افغانستان از تمام ساختارهای سیاسی و اجتماعی افغانستان حذف گردیدند، تساهل مذهبی با کوچ دستهجمعی سیکها و هندوها از افغانستان و حذف مذهب اهل تشیع از میان رفت و تمام دستآوردهای سیاسی و مدنی مردم افغانستان برباد شد. اما با این وجود، دولت ناروی و بسیاری از کشورهای غربی و همسایه همچنان با برگزاری نشستها و ملاقاتهای علنی و مخفی، سعی دارند به این گروه جنایتکار مشروعیت خلق کنند.