اگر بهیاد تان مانده باشد بهتاریخ ۱۶ نوامبر ۲۰۲۳ یکی از مقامهای طالبان به اسم عبدالباری عمر، رییس اداره دوا و غذای «امارت اسلامی طالبان» در شهر کلن آلمان با شماری از طالبانِ مقیم آلمان دیدار و حتا برای آنان سخنرانی کرد. اگر هم بهیاد تان نمانده باشد، شما مقصر نیستید. چون حجم اتفاقات بد روزگار به حدی است که آدم یادش میرود طالبان دیروز چند نفر را تیرباران کردهاند.
حالا که بهیاد تان آمد، شاید بپرسید که خُب امر خذمت باشه ما در خذمت باشیم؟ عرضم به حضور که بلا همیشه به یکبارگی نازل نمیشود. گاهی وقتا یک نطفهی حرام شکل میگیرد و مدتها میگذرد تا این نطفه به غول و بلا تبدیل شود و سپس تعدادی آدم بیگناه را ببلعد و صلواتی هم برای شادی درگذشتگان نثار کند.
اگر اجازه دهید یکراست سر اصل مطلب میروم. گپ این است که وقتی این مقام طالبان از هالند کش کرده تا کلن به دیدار یاران و هواداران برود، همینطور که برای یک شکم قابلی یا یک قابلمه آشک نرفته، حتما برنامههایی و صحبتهایی داشته. حالا که از آن زمان ماهها میگذرد، تازه متوجه میشویم که مجاهدان «امارت اسلامی» در آلمان دست به چاقو برده و پولیسی را کشته و زخمیانی هم برجا گذاشته. میگویید چه ربط دارد؟ عجب سادهاید بخدا. مسلم است که امکان ندارد یک طالب با موهای ژولیده و واسکت عرقزدهاش از کابل تکت کند و به آلمان برود و دست به ترور بزند. راه درستش این است که عبدالباریای به دیدار یاران برود و به یاران نقشه راه نشان بدهد و ماهها بعد باغی به آب داده شود. میگویید نه اینطور نیست، چون سودی برای طالبان ندارد؟ بازهم عجب سادهاید. به پدر فاطمه زهرا سلامالله علیها! اگر قار نشوید شرحش این است:
طالبان عاشق کشتار و حذف و نابودی هستند. از وقتی اشرف غنی شان قدرت را به حقانی و برادران تحویل داد، میلیونها نفر از افغانستان آواره شدند. هزاران نفر این آوارهها در آلمان هستند که طالب نیستند هیچ که عملا علیه طالبان هم هستند. پس باید شری بخیزد که همین آوارهها و مخالفان طالبان از آلمان برگردانده شوند به کابل تا طالبان دانه دانه آنان را دستگیر و تیرباران کنند. پس یکی از راهها که قار دولت آلمان را بالا بیارد این است که یکی از طالبان مقیم آلمان با چاقو به جان مردم آلمان حمله کند. مشابه این کار در افغانستان انتحار است که طالبان و گلبدین آن را حملهی استشهادی میخوانند. گپ اصلی این است که به هر طریقی شده دولتهای میزبان را مجبور به برگشتاندن آوارههای افغانستانی کنند.
نشد؟ واااا دیو بزند مرا که هیچ وقت نمیتوانم منظورم را واضح بیان کنم. این ضعف و ناتوانی را مجبور با خود بهگور ببرم. اما آدمیزاد تا دم مرگ امیدوار است، امیدوار به اینکه بالآخره یکی پیدا شود که وی را درک کند. گپش را بفهمد. منم مجبور از نهایت امیدواری استفاده کنم. ای کاش میتوانستم به دولتهای مثل آلمان بفهمانم که همهی آنانی که شما از کابل و مزار و هرات و… به حساب حقوق بشر به کشور تان آوردید، آدمهای درست و حسابی نیستند. تعدادی از آنان مجاهدان «امارت اسلامی» هستند که برای حملات استشهادی مقیم شدهاند. حمله بر تجمع ضداسلامی و آن زن نگونبخت در آلمان آخرین حمله نخواهد بود. مجاهدان بهدنبال فرصت خواهند بود، کافی است این دو حمله نتایج دلخواهی برای «امارت» در پی داشته باشند.
خُب دیگر، قبول میکنم که منظور و مطلب را رسانده نتوانستم. من بروم پی یک لقمه نان خشک برای شب و فردا صبحم. یک عادت بد ما مردم این است که اگر نان نخوریم میمیریم. شما هم اگر میتوانید مواظب طالبان مقیم در آلمان باشید.