close

زنان افغانستان در مواجهه با طالبان: روایت مقاومت و خشونت

مرور کتاب «صدای آزادی»

سارا عنان

پس از بازگشت طالبان به قدرت، زنان افغانستان با وجود محدودیت‌ها و سرکوب‌های گسترده، همچنان در تلاش برای حفظ حقوق خود حضور داشته‌اند. کتاب «صدای آزادی»، نوشته‌ی محمدآصف سلطان‌زاده و زینب انتظار، مجموعه‌ای از روایت‌های زنان در این دوره را گردآوری کرده است. این روایت‌ها زندگی زنان زیر محدودیت‌های طالبان، از ممنوعیت کار و آموزش تا بازداشت و شکنجه، و تلاش‌های آنان برای حفظ آزادی‌های بنیادین را نشان می‌دهد.

زنان در این روایت‌ها علاوه بر تجربه‌ی ستم، نقش فعالی در تلاش برای تغییر و حفظ امید در جامعه‌ی افغانستان ایفا می‌کنند. کتاب «صدای آزادی» سندی است از پایداری زنانی که با وجود مواجهه با خشونت و محدودیت‌ها، تلاش کرده‌اند صدای خود را حفظ کرده و امید به آینده‌ای متفاوت را منتقل کنند.

ایستادگی زنان

سلطان‌زاده در مقدمه‌ی کتاب اشاره می‌کند که زنان افغانستان بار مسئولیت‌هایی فراتر از خود را نیز بر دوش دارند. آنان نماینده‌ی مردانی هستند که امکان اعتراض علنی ندارند و در صورت حضور در خیابان، با خطر جدی مواجه می‌شوند. به‌گفته‌ی نویسنده، طالبان در مناطق مقاومت مانند پنجشیر، بلخاب، اندراب و بدخشان، مردان بسیاری را به‌عنوان یاغی کشته‌اند. در این شرایط، زنان با شهامت به نمایندگی از جامعه و مردان نیز از حقوق و آزادی‌ها سخن می‌گویند.

در روایت خاتول فرهود آمده است که زنان با برگزاری تظاهرات مسالمت‌آمیز تلاش کردند حقوق خود، از جمله حق کار را به طالبان یادآوری کنند و بر احترام به نیمی از جامعه تأکید داشته باشند. صابره امینی معتقد است که طالبان نسبت به زنان احساس ترس دارند و این امر در رفتار خشونت‌آمیز آنان مشهود است. هنگامی که تظاهرات زنان سرکوب می‌شد، دشنام‌های آنان نشان می‌داد که طالبان از حضور و ایستادگی زنان به وحشت افتاده‌اند. صابره با اشاره به تعامل خود با یکی از مولوی‌های طالب، می‌گوید زنان قدرتی دارند که می‌توانند حتا فرماندهان طالبان را در برابر وجدان دینی‌شان در تنگنا بگذارند.

ژولیا پارسی نیز می‌گوید تاریخ در سرزمین او تکرار می‌شود. تجربه‌ی ظهور مجدد طالبان بازگشت محدودیت‌ها و بدبختی‌ها را به همراه داشته است. او با این درک که «پایان شب سیه، صبح سپید است» همراه با زنان دیگر، جنبشی عدالت‌خواهانه‌ای به‌نام «جنبش خودجوش زنان معترض» را آغاز کرده است. این جنبش به‌دنبال تحقق خواسته‌های مهم زنان و مردان در جامعه است.

خشونت طالبان

چهار سال پس از بازگشت طالبان به قدرت، نگرانی و نارضایتی زنان و دختران نسبت به این گروه افزایش یافته است. رفتار طالبان عمدتا براساس خشونت و ارعاب گزارش شده و زندگی روزمره‌ی مردم، به‌ویژه زنان، تحت تأثیر محدودیت‌ها و تهدیدهای این گروه قرار گرفته است. نویسندگان کتاب «صدای آزادی» می‌گویند طالبان معمولا از روش ارعاب برای کنترل زنان استفاده می‌کنند، و نمونه‌هایی از شکنجه و قتل زنان نیز در بازداشتگاه‌ها و خارج از آن گزارش شده است.

در روایت پروانه ابراهیم‌خیل آمده است که اعتراض زنان به قوانین محدودکننده‌ی طالبان، مانع از اعمال فشار بیشتر بر آنان شده است و در صورت سکوت، ممکن است زنان برای هر اقدامی نیاز به اجازه‌ی مردان پیدا کنند.

خاتول فرهود تجربه‌ای از سرکوب تظاهرات زنان را چنین بازگو می‌کند: «در آن راهپیمایی، به‌دلیل هجوم نیروهای مسلح ناچار به فرار شدیم. در پیش هتل سرینا، گروه دیگری از طالبان به ما حمله کردند، گاز فلفل زدند و باتوم برقی به شانه‌ام اصابت کرد و باعث از دست رفتن تعادلم شد. درد ناشی از گاز فلفل مرا هوشیار نگه داشت، چرا که کودکی در درونم بود که باید زنده می‌ماند و او آخرین امید من و همسرم بود» (سلطان‌زاده و انتظار، ص ۱۹۹).

ناریه کوهستانی نیز از رفتار غیرانسانی طالبان هنگام جست‌وجوی خانه‌اش می‌گوید: «طالب مسلح به خواهر شش‌ماهه‌ام با قنداق تفنگ ضربه زد و گفت: “این چوچه یهود است”. کودک نمی‌توانست نفس بکشد و پدرکلانم او را محافظت کرد. طالبان با عصبانیت پدرکلانم را به دیوار کوبیدند و سپس چند نفره او را مورد ضرب‌وشتم قرار دادند. او خون‌ریزی داشت و به زندان کابل منتقل شد» (همان، ص ۱۰۱).

دردهای فردی، پندار و تنبیه جمعی

لینا احمدی در روایت خود می‌گوید که طالبان در دوره‌ی اول امارت‌شان، جان پدر او را گرفتند و سال‌ها رنج و دشواری را بر خانواده‌ی‌شان تحمیل کردند. به‌گفته‌ی لینا، طالبان از زمان ظهور تا کنون جرایم متعددی مرتکب شده‌اند، اما پس از بازگشت به قدرت، اعلام عفو عمومی کردند. برای لینا، هراس و سکوت مردم در برابر طالبان قابل درک است، زیرا آنان با گروهی بی‌رحم و خشونت‌گر روبه‌رو هستند.

ویدا عمری که پیش از بازگشت طالبان در وزارت داخله فعالیت می‌کرد، در اثر اعتراض توسط یکی از مولوی‌های طالب سیلی خورد و از کار اخراج شد. پس از آزاد شدن، او احساس کرد که اطرافیانش نسبت به او بیگانه شده‌اند و حتا همسرش درباره‌ی وضعیت او پرسشی نکرده است. ویدا متوجه شد که در نگاه جامعه، اسارت زنان نزد طالبان معنا و بار اجتماعی متفاوتی دارد و زنان اسیر معمولا با قضاوت‌های نادرست مواجه می‌شوند.

وحیده اکبری نیز تجربه مشابهی را بازگو می‌کند. او در جریان بازداشت به بازداشتگاه وزارت داخله منتقل شد و در چهار روز حضور در زندان، تنها یک روز غذا دریافت کرد. پس از آزادی، وحیده با دشواری‌های اجتماعی دیگری مواجه شد، زیرا مردم تصور می‌کردند که زنان بازداشت‌شده در زندان توسط طالبان مورد تجاوز قرار می‌گیرند. وحیده می‌گوید: «با من با ترحم برخورد می‌کردند، گویی قربانی شده‌ام. رفتار تحقیرآمیز مردم که با لایه‌ای از ترحم همراه بود، بر من سخت‌تر از شکنجه‌ی طالبان گذشت.»

تبعیض قومی

شیما صدیقی در روایت خود می‌گوید که مادرش برای نجات پدرش از زندان طالبان، به همراه مادرکلان پدری که پشتون و هم‌تبار با طالبان بود، به یکی از پایگاه‌های طالبان مراجعه کرد. مادرکلان با استفاده از نفوذ و زبان پشتوی فصیح توانست طالبان را متقاعد کند تا پدر شیما از زندان نیمروز آزاد شود. روز بعد پدر با موهای تراشیده و بدنی ضعیف و لاغر به خانه بازگشت (همان، ص ۷۷).

ویدا عمری نیز تجربه‌ای مشابه را شرح می‌دهد. او می‌گوید طالبان در زندان فشار می‌آوردند تا با آنان همکاری کند، زیرا مادرش پشتون بود. در مدت بازداشت، هیچ یک از اعضای خانواده از وضعیت ویدا اطلاعی نداشتند و تنها تصور می‌کردند که ناپدید شدن او با طالبان مرتبط است. مادر ویدا با استفاده از موقعیت قومی خود، پیگیری‌های مستمر انجام داد و نهایتا توانست رضایت طالبان را جلب و امکان آزادی او را فراهم کند.

ویدا درباره‌ی این تجربه می‌گوید: «مادرم پشتون بود و توانست رضایت طالبان را جلب کند، اما هزاران فرد دیگر که پشتون نبودند همچنان در زندان باقی ماندند. این امر به‌شدت ناعادلانه بود و من را مصمم‌تر کرد تا برای رفع این بی‌عدالتی، به مبارزه و مقاومت ادامه دهم» (همان، ص ۳۷۵).

اصلاح‌ناپذیری طالبان

محجوبه حبیبی، که پدرش عضو ارتش دولت پیشین بود و در کمین طالبان جان خود را از دست داد، معتقد است که امیدی به اصلاح طالبان وجود ندارد. به‌گفته‌ی او، طالبان اراده‌ای برای اصلاح ندارند و خود را عاری از خطا می‌دانند، در حالی که دیگران در نظر آنان تقصیرکار اند. اگر طالبان دست‌کم ضعف‌ها و خطاهای انسانی خود را می‌پذیرفتند، شرایط متفاوت می‌بود. او معتقد است که طالبان عمدتا برای ارعاب و دشمنی شکل گرفته‌اند و نه برای حکومت‌داری.

شیما صدیقی نیز باور دارد که تغییر و اصلاح طالبان امکان‌پذیر نیست. او تجربه‌ی درس خواندن نزد آموزگار خصوصی را در دوره‌ی اول حکومت طالبان دارد. او می‌گوید به یاد دارد که طالبان به خانه‌ی این آموزگار هجوم آوردند، کتاب‌های ریاضی و فارسی را جمع کردند و به‌جای آن سی‌پاره قرآن به شاگردان دادند. طالبان آموزگار و همچنان پدر شیما را نیز به‌دلیل عدم گزارش‌دهی بازداشت کردند.

ناریه کوهستانی نیز تجربه‌ای مشابه دارد و تأکید می‌کند که طالبان تغییر نکرده‌اند. او می‌گوید در زمانی که در بازداشت گروه طالبان بود، مشاهده کرد که یکی از فرماندهان طالبان ضمن ناسزاگویی به زنان بازداشت‌شده و اعتراض از نوع پوشش‌شان، از آنان می‌خواست تا با سربازان طالبان وصلت کنند. ناریه می‌گوید این رفتار و سخنان رکیک از فردی در آن مقام بعید بود، اما طالبان چنین عملکردی دارند و مخالفت زنان با حجاب افراطی را فحشا تلقی می‌کنند.

امید و مبارزه برای آینده

صابره امینی معتقد است که دستیابی به آزادی در افغانستان دشوار است، اما غیرممکن نیست. به‌گفته‌ی او، تنها راه تحقق زندگی آبرومندانه، مقاومت و مقابله با طالبان است. آزادی ممکن است دیر به‌دست آید، اما سرانجام فرا خواهد رسید؛ «آن صبح آزادی در پایان این شب جهل و ظلمت خواهد دمید. شب در هیچ سرزمینی ماندگار نبوده است؛ سپیده دمیده و با نور روز، تاریکی از بین می‌رود.»

ویدا عمری نیز بر اهمیت اراده‌ی فردی در شکل‌دهی به سرنوشت تأکید می‌کند. او می‌گوید تولد یک دختر در جامعه‌ای با فرهنگ سنتی که زنان و دختران در آن با محدودیت و خشونت مواجه‌اند، امری خارج از اختیار او بوده است. بااین‌حال، تجربه‌های شخصی او موجب شده تا مصمم‌تر از گذشته برای مبارزه و مقابله با بی‌عدالتی اقدام کند؛ «این بار ما هستیم که سرنوشت را برای طالبان رقم می‌زنیم.»

از اطلاعات روز حمایت کنید

در افغانستان، جایی‌ که آزادی‌ها سرکوب شده‌اند، اطلاعات روز به ایستادگی ادامه می‌دهد. ما مستقل هستیم و تنها برای مردم می‌نویسیم. مأموریت ما افشای فساد، بازتاب صدای سرکوب‌شدگان و تلاش برای آینده‌ای برابر و آزاد است.
حمایت شما ادامه این راه را ممکن می‌سازد. حتی کمکی کوچک یا همرسانی این پیام، گامی در دفاع از حقیقت و آزادی است.در کنار حقیقت بایستید. از اطلاعات روز حمایت کنید.

Donate QR Code

برای حمایت سریع و راحت با گوشی همراه خود، کافی است این کد را اسکن کنید.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *