close
فارغان مدرسه «احسن العلوم» در ارگ/ منبع: ARG

مدرسه‌؛ از تلقین خشونت تا سهم‌گیری در جنگ قدرت

گزارشی درباره‌ی توسعه‌ی سرسام‌آور مدارس دینی در حاکمیت طالبان

پانزده سال پیش، اگر مدارس دینی موجود در آن زمان را در میان ۳۴ ولایت افغانستان تقسیم می‌کردید، به هر ولایت ۱۶ مدرسه می‌رسید. اما امروز، اگر چنان تقسیمی صورت بگیرد، هر ولایت  508 باب مدرسه‌ی دینی خواهد داشت؛ برای این‌که در حکومت طالبان تعداد مدارس دینی در یک جهش تند به ۱۷ هزار و ۳۰۰ باب افزایش یافته است. این نخستین‌بار در بیش از دودهه‌ است که تعداد مدارس دینی بر مکاتب دولتی پیشی می‌گیرد.

در سه سالی که از حاکمیت طالبان بر افغانستان می‌گذرد، این گروه به‌گونه‌ی گسترده دست به ایجاد مدارس دینی (با محوریت آموزه‌های دیوبندیه) زده است. طبق برآورد نهاد حفاظت از کودکان، تمرکز طالبان بر مدرسه‌سازی و بی‌توجهی به مکاتب و آموزش مدرن، نظام آموزشی عصری افغانستان را در خطر فروپاشی قرار داده است.

چرا طرح توسعه‌ی مدارس دینی برای طالبان فوریت دارد؟

پرورش فدایی‌ها و کنترل منازعه‌ی داخلی قدرت

مقام‌های طالبان از تصریح این نکته ابایی ندارند که نیروهای‌شان را برای حفاظت از ایدئولوژی رادیکال مذهبی خود پرورش می‌دهند و به کار می‌گیرند. نورالله منیر، سرپرست پیشین وزارت معارف طالبان که به‌تاریخ ۸ حوت سال ۱۴۰۰ در یک گردهمایی در بلخ سخنرانی می‌کرد، گفت که این گروه «کامیابی» خود را مدیون «فداکاری‌های مدارس و علما» می‌داند. در ماه عقرب سال گذشته، حبیب‌الله آغا، سرپرست فعلی وزارت معارف این گروه، در مراسم «امارت‌شناسی» در هرات با مخاطب‌قراردادن طلاب مدارس دینی گفت: «منحیث فرزندان صدیق کشور در راه تحقق آرمان‌های امارت اسلامی [طالبان]، از برنامه‌های مطروحه حمایت کرده و در این زمینه با تمام توان سهم فعال گیرید.» از زمان تشکیل گروه طالبان در سال ۱۹۹۴، مدارس دینی تا اکنون پایگاه اصلی سربازگیری و به‌ویژه پرورش جنگ‌جویان انتحاری این گروه بوده است. با سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱، رهبران این گروه که اکثرا دانش‌آموخته‌ی مدارس دیوبندی پاکستان، مانند «اکوره ختک» و «دارالعلوم حقانیه» بودند، به مناطق قبایلی پاکستان عقب‌نشی کردند. در آن‌جا، طالبان مجال یافتند تا علیه امریکا و دولت پیشین افغانستان، جنگ خود را از سر گیرند.

دارالعلوم دیوبند در سال ۱۸۶۷ در منطقه‌ی «دیوبند» شبه‌قاره‌ی هند ایجاد شد. در جریان مبارزات استقلال‌طلبانه در شبه‌قاره، دیوبندیه رشد یافت و پس از استقلال و جدایی پاکستان و سپس هند، در این دو کشور به حیات خود ادامه داد و تا جنوب افغانستان فعلی گسترش یافت. مدارس پاکستان از دهه‌ی ۱۹۸۰ به بعد، تبدیل به یکی از مراکز اصلی آموزش معارف اسلامی و پخش اندیشه و انگیزه‌های جهادمحور شدند. در آن دوره در پاکستان حدود هفت ‌هزار مدرسه ایجاد شدند. در این مدارس، گروه‌ها و افرادی که برای سرنگونی حکومت کمونیستی وقت افغانستان و اخراج نیروهای اتحاد جماهیر شوری می‌جنگیدند، آموزش می‌دیدند و تسلیح می‌شدند. به عنصر جهاد، بیش از هرچیزی در این مدارس اهمیت داده شد و به این ترتیب مدارس دیوبندیه به پایگاهی مهم برای تمام جهادگرایان جهان بدل شد. این مدارس خاستگاه گروه تندروی شناخته می‌شوند که امروز بر افغانستان حاکم شده است.

مولوی عبدالکبیر، معاون نخست‌وزیر طالبان در جمع فارغان مدرسه جهادی خوست/ منبع: ARG

آنچه هیچ یک از مقام طالبان درباره‌اش سخن روشنی نمی‌گوید، نقش نیروهای طالبان نه در پیشبرد ایدئولوژی کلی طالبان بلکه کارکردشان در منازعات داخلی قدرت در میان رهبران این گروه است. بررسی‌های روزنامه اطلاعات روز نشان می‌دهد که ملا هبت‌الله آخوندزاده، رهبر طالبان نسبت به رهبران دیگر این گروه نفوذ و کنترل بیشتری بر مدارس دینی این گروه دارد. در ولایاتی که افراد نزدیک به هبت‌الله آخوندزاده والی اند، تراکم و توزیع مدارس دینی نیز زیاد است. قندهار، هلمند، بدخشان و بلخ بیشترین تعداد مدارس را دارند. افزون بر آن‌ها، نصاب تعلیمی مدارس هم توسط هیأتی به ‌رهبری عبدالحکیم حقانی تهیه شده است. او از افراد نزدیک به هبت‌الله آخوندزاده است و نقل قولی منسوب به ملا برادر، معاون نخست‌وزیر طالبان است که گفته، هبت‌الله سایه‌ی عبدالحکیم است. متباقی اعضای کمیته هم توسط هبت‌الله تعیین شده‌اند.

محمد محق، پژوهشگر، معتقد است که توجه رهبر طالبان و عبدالحکیم حقانی به مدارس، ناشی از «جهان‌بینی» و تلاش آنان برای بسط‌دادن کنترل بر تمامی سطوح اجتماعی و تحکیم قدرت‌شان در ساختارهای دولتی است؛ «این‌ها [هبت‌الله و عبدالحکیم] از کهنه‌فکرترین اقشار طالبان اند… [و آنان] حلقه‌ی قدرتمندی اند که هسته‌ی اصلی طالبان را تشکیل می‌دهند. [ضمنا آنان] به مسائل مدرسه به این خاطر اولویت می‌دهند که اهداف بلندمدت خود را از همین راه می‌توانند تأمین کنند. یعنی می‌خواهند افراد سرسپرده به خود، تابع افکار و مطابق سلیقه‌ی خود پرورش دهند و آنان را در پست‌های مختلف دولتی بگمارند تا قدرت ساختارهای دولتی در دست یک جناج قرار گیرد. این جناح [در نهایت] مطیع کامل و فرمانبردار مطلق رهبر طالبان باشد.» به‌باور محمد محق، تمامی این تلاش‌های طالبان و به‌ویژه رهبر این گروه برای حفظ قدرت سیاسی است؛ «طالبان یک جریان به‌شدت پراگماتیست، قدرت‌پرست و منفعت‌گرا و مصلحت‌محور است.»

آمارها چه می‌گویند؟

مطابق آمار وزارت معارف گروه طالبان، دست‌کم ۱۷ هزار و ۳۰۰ باب مدرسه، دارالحفاظ و دارالعلوم رسمی در سراسر افغانستان فعال اند. از مجموع این ارقام که در ختم سال گذشته‌ی خورشیدی (۱۴۰۲) منتشر شده است، ۱۵ هزار و ۷۶۵ باب آن مدرسه، هزار و ۱۹۳ باب هم دارالحفاظ و ۳۴۹ باب دیگر آن دارالعلوم اند. ضمنا، ۳۰۲ باب این مراکز دینی، خصوصی و متباقی ۱۷ هزار و پنج باب آن دولتی اند. از مجموع مدارس دینی دولتی، ۱۲ هزار و ۳۰۷ باب آن تنها در جریان سال ۱۴۰۲ ایجاد شده است. افزون بر آن‌ها،  هبت‌الله آخوندزاده، رهبر طالبان هم‌زمان با آغاز سال تعلیمی ۱۴۰۱، حکم ایجاد «مدارس جهادی» را صادر کرد. در این حکم، برای هر ولایت یک مدرسه‌ی جهادی مدنظر گرفته شده است. این مدارس ظرفیت جذب طلبه تا هزار نفر را دارند. سه ماه پس از صدور حکم هبت‌الله آخوندزاده (جوزای ۱۴۰۱)، طالبان نخستین مدرسه را در منطقه‌ی «پلچرخی» در شرق شهر کابل تأسیس کردند. در آن هنگام، وزارت معارف این گروه، آن را بزرگ‌ترین مدرسه در سطح کشور خواند. در ختم این سال، مقام‌های طالبان در این وزارت اعلام کردند که در تمامی ولایات، یک مدرسه‌ی مرکزی جهادی ایجاد شده است.

قندهار، خاستگاه و مقر رهبری گروه طالبان با داشتن ‌هزار و ۶۸۶ باب مدرسه، دارالحفاظ و دارالعلوم، بیشترین مراکز تعلیمات اسلامی دولتی را دارد. پس از آن هلمند با داشتن هزار و ۲۳۷ باب، بدخشان با داشتن هزار و ۲۲۷ باب، بلخ با داشتن ۸۳۷ باب، کابل با داشتن ۸۲۷ باب و هرات با داشتن ۷۰۹ باب مرکز تعلیمات اسلامی در ردیف دوم تا ششم قرار دارند. اما کم‌ترین تعداد مدارس، دارالحفاظ و دارالعلوم طالبان در پنجشیر، محل شکل‌گیری «جبهه‌ مقاومت ملی افغانستان» به رهبری احمد مسعود موقعیت دارد. در این ولایت ۱۲۱ باب مرکز تعلیمات اسلامی فعال اند. پس از آن، دایکندی با داشتن ۱۶۵ باب و بامیان و کاپیسا هر کدام با داشتن ۱۷۵ باب مرکز تعلیمات اسلامی دولتی، کم‌ترین مراکز فعال تعلیمات اسلامی طالبان را دارند.

نهادهای تعلیمات اسلامی تعداد نهادهاشمار مجموعی  
دولتی  مدرسه۱۵۴۹۰ باب   ۱۷۰۳۲ باب
دارالحفاظ۱۱۹۳ باب
دارالعلوم۳۴۹ باب
خصوصیمدرسه۲۷۵ باب۳۰۲
دارالحفاظ۸ باب
دارالعلوم۱۹ باب
تعداد مراکز تعلیمات اسلامی در سال ۱۴۰۲

شمار مدارس، دارالحفاظ و دارالعلوم در سال ۱۴۰۱ به هزار و ۵۳ باب و در سال ۱۴۰۰ به هزار و ۳۸ باب می‌رسید. از جمع هزار و ۵۳ باب مرکز تعلیمات اسلامی در سال ۱۴۰۱، ۷۵۱ باب آن مدرسه، ۲۱۴ باب دارالحفاظ و ۸۸ باب دیگر آن دارالعلوم بوده‌اند. در سال ۱۴۰۰ نیز، ۷۳۴ باب مدرسه، ۲۱۴ باب دارالحفاظ و ۹۰ باب دارالعلوم در سراسر کشور وجود داشته‌اند. طالبان قبلا گفته بودند که در زمان جمهوریت نیز تا هزار و ۲۰۰ باب مرکز تعلیمات اسلامی دولتی فعال بودند. این ارقام نشان می‌دهد که شمار مراکز تعلیمات اسلامی به‌گونه‌ی مجموعی در سال ۱۴۰۲ نسبت به سال‌های قبل از آن و زمان جمهوریت، ۱۶.۵ برابر افزایش یافته است. میزان افزایش مراکز دینی در قندهار، ۲۹.۵ برابر، در هلمند، ۴۵.۵ برابر و در کابل هم ۱۴.۴۳ برابر بوده است. بر بنیاد آمار وزارت معارف طالبان، در سال ۱۴۰۱، کم‌ترین تعداد مدارس، دارالحفاظ و دارالعلوم در ولایت‌های دایکندی، زابل و نیمروز فعال بوده‌اند.

افزایش مدارس دینی در جریان دو سال اخیر، در تاریخ معارف افغانستان بی‌پیشینه است؛ طوری که رقم این مدارس از ۵۵۰ باب در سال ۱۳۸۸، به ۱۷ هزار و ۳۰۰ باب مدرسه‌ی دینی در سال ۱۴۰۲ افزایش یافته است. از سویی هم، برای نخستین‌بار، آمار مدارس دینی دولتی نسبت به مکاتب دولتی در جریان سال ۱۴۰۲، بلند رفته است. بربنیاد آمار وزارت معارف طالبان، در سال ۱۴۰۲، ۱۴ هزار و ۷۸۵ باب مکتب دولتی و دو هزار و ۶۶۷ باب مکتب خصوصی در افغانستان فعال بوده‌اند؛ این ارقام افزایش ۱۳.۰۵ درصدی مدارس دولتی نسبت به مکاتب دولتی را نشان می‌دهد. اما شمار مکاتب فعال خصوصی نسبت به مدارس خصوصی، ۸.۸۳ برابر است. با این هم، وزارت معارف طالبان سال گذشته اعلام کرد که شمار مکاتب فعال و غیرفعال افغانستان به ۱۸ هزار و ۱۰ باب می‌رسید. این رقم در سال ۱۴۰۱ هم ۱۸ هزار و ۱۰ باب و در سال ۱۴۰۰، ۱۷ هزار و ۷۸۰ باب مکتب بوده است؛ یعنی در جریان سال‌های ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ آمار مکاتب فعال در افغانستان ثابت باقی مانده است. قبل از شیوع ویروس کرونا در سال ۱۳۹۸ نیز شمار مکاتب در افغانستان حدود ۱۸ هزار باب اعلام شده بود. یک سال قبل از آن (۱۳۹۷) وزارت معارف اعلام کرد که دست‌کم هزار و ۸۰ باب مکتب به‌خاطر ناامنی و عمدتا تهدیدات طالبان غیرفعال اند. در سال ۱۳۹۸، این وزارت گفت که در نتیجه‌ی گفت‌وگو با طالبان، حدود ۵۰۰ باب آن را فعال کرده است. براساس آمار صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف)، ۲۵۸ باب مکتب در جریان سال ۲۰۲۰ (سال آموزشی ۱۳۹۹)، عمدتا توسط طالبان آسیب دیده و تعطیل شده بودند.‌

با این هم، این ارقام نشان می‌دهد که با تسلط طالبان، مکاتب بیشتری فعال نشده و دسترسی مردم به خدمات آموزشی افزایش نیافته است.

صدها هزار مرد، ده‌ها هزار زن

طالبان آمار مشخصی در مورد تعداد طلاب مدارس دینی تحت کنترل این گروه ارائه نمی‌کنند. اما در ماه اسد سال گذشته، کرامت‌الله آخوندزاده، معین تعلیمات اسلامی وزارت معارف طالبان گفت که در دست‌کم ‌هزار و ۱۴۲ باب مدرسه، دارالحفاظ و دارالعلوم، ۳۳۰ هزار و ۹۵۰ نفر طلبه، به‌شمول ۹۴ هزار و ۴۴۶ دختر (۲۸.۵۴ درصد) مصروف آموزش هستند. در آن هنگام او، شمار مجموعی مراکز آموزشی دینی را حدود ۱۴ هزار باب اعلام کرد. مطابق آمار این وزارت، تا پایان سال ۱۴۰۲، دست‌کم ۱۷ هزار و ۳۰۰ باب مدرسه، دارالحفاظ و دارالعلوم در سراسر افغانستان فعال بوده‌اند. با توجه به این ارقام، ۳۳۰ هزار و ۹۵۰ نفر طلبه تنها در ۶.۶ درصد این مدارس آموزش می‌دیده‌اند. طالبان هنوز ارقام طلاب متباقی ۹۳.۴ درصد مدارس دینی تحت کنترل این گروه را اعلام نکرده‌اند.

کرامت‌الله آخوندزاده همچنین گفته بود که به‌صورت مجموعی تا ماه اسد سال ۱۴۰۲، به ‌تعداد ۳۶ هزار و ۲۰۳ طلبه‌ی جدید در هزار و ۱۴۲ باب مرکز تعلیمات اسلامی جذب شده‌اند. از این میان، ۱۲هزار و ۸۰۸ طلبه (۳۵.۳۸ درصد) دختر هستند. آمار جدیدالشمولان مدارس دینی تحت کنترل طالبان هم تنها مربوط به ۶.۶ درصد این مدارس اند.

از سویی هم، معین تعلیمات اسلامی وزارت معارف طالبان شمار مجموعی دانش‌آموزان تعلیمات عمومی، تعلیمات اسلامی و نهادهای تربیه معلم را ده ‌میلیون و ۱۸۹ هزار و ۶۳۴ نفر در سال ۱۴۰۲ اعلام کرد. از مجموع این دانش‌آموزان و طلاب، چهار میلیون و ۲۴ هزار و ۵۷۴ (۳۹.۴۹ درصد) آن دختر هستند. مطابق آمار اداره‌ی احصائیه و معلومات طالبان، شمار دانش‌آموزان این مراکز تعلیمی در سال ۱۴۰۱، نُه میلیون و ۶۵۲ هزار و ۶۴۰ نفر، در سال ۱۴۰۰ به نُه میلیون و ۵۰۱ هزار و ۲۲۹ نفر و در سال ۱۳۹۸ (قبل از شیوع کرونا)، نُه میلیون و ۵۸۸ هزار و ۵۸۸ نفر می‌رسید. همچنین منابع در وزارت معارف می‌گویند که اکثر طلاب مدارس، دانش‌آموزان مکاتب هستند؛ درحالی‌که براساس گفته‌های آنان، مطابق قوانین و طرزالعمل‌های معارف، یک نفر نمی‌تواند هم‌زمان دو «نمبراساس» داشته باشد. با این هم، این ارقام نشان می‌دهد که پس از تسلط طالبان تغییرات چشم‌گیری در شمار دانش‌آموزان نهادهای آموزشی در افغانستان به ‌میان نیامده است. در فاصله‌ی زمانی ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲، شمار دانش‌آموزان ۰.۶ میلیون و اما براساس برآورد اداره‌ی احصائیه و معلومات، جمعیت کشور ۱.۳ میلیون نفر افزایش یافته است. در سال ۱۴۰۰ نفوس مجموعی افغانستان ۳۳.۶ میلیون و در سال ۱۴۰۲، ۳۴.۹ میلیون نفر برآورد شده است. افزون بر آن، قبل از تسلط این گروه، حدود ۳.۷ میلیون کودک در بین سنین هفت تا ۱۷ سالگی از آموزش محروم بودند. یونیسف در سال ۲۰۱۸ این رقم را نیمی از کودکان این گروه سنی خوانده و گفته بود که ناامنی و ادامه جنگ سبب محرومیت آنان از مکتب شده‌اند. ۶۰ درصد آنان، دختر بودند.

فارغان مدرسه جهادی طالبان در خوست/ منبع: ARG

طالبان از بدو به قدرت ‌رسیدن، هرچند با بازگشایی مکاتب پسرانه مخالفت نکردند، اما از آغاز مکاتب دختران بالاتر از صنف ششم جلوگیری کردند. افغانستان هم‌اکنون تنها کشوری است که دختران و زنان در آن از این حق اساسی محروم هستند. با آن هم، وزارت معارف این گروه گفته است که «هیچ محدودیت سنی» برای آموزش دختران در مدارس دینی وجود ندارد. منصوراحمد، سخن‌گوی این گروه در گفت‌وگو با آسوشیتدپرس اما افزوده است که دختران باید متناسب با شرایط سنی خود در صنف‌ها شرکت کنند.

آزمون‌پروردگی

آمار اداره‌ی احصائیه و معلومات تحت کنترل طالبان نشان می‌دهد که در جریان دو سال اول تسلط این گروه بر افغانستان (۱۴۰۰ و ۱۴۰۱)، ۲۵ هزار و ۱۷۷ نفر از مدارس دینی دولتی فارغ شده‌اند. آمار فارغان مدارس دینی در سال ۱۴۰۲ منتشر نشده است. اما وزارت‌های تحصیلات و معارف طالبان در ماه جدی این سال از حدود ۵۰ هزار طلبه‌ی مدارس دینی آزمون فراغت گرفتند. اشتراک‌کنندگان در درجات عالمیه، عالیه و خمسه امتحان دادند. براساس اعلام طالبان، به این افراد اسناد ماستری (کارشناسی ارشد)، لیسانس (کارشناسی) و بکلوریا داده می‌شود. سپس وزارت تحصیلات طالبان در ماه حوت سال گذشته، برای «ارزیابی اسناد» ۵۱ هزار نفر از فارغان مدارس دینی در مرحله‌ی عالمیه آزمون گرفت. به کامیابان این آزمون اسناد ماستری داده می‌شود. این ارقام نیز نشان‌دهنده‌ی فراغت چندبرابر طلبه‌های مدارس دینی اند. افزون بر این‌ها، این گروه از نیروهای خود در سطح کشور نیز تا اکنون در چند دور آزمون تثبیت سویه گرفته‌ است. این افراد در صنف‌های دهم تا دوزادهم مکتب شامل شده‌اند. رقم دقیق این افراد مشخص نشده است، اما براساس خبرنامه‌های وزارت معارف طالبان، تنها در جریان سال ۱۴۰۲، بیش از ۱۲ هزار و ۲۰۰ جنگ‌جوی این گروه شامل مکتب شده‌اند.

جلب آموزگار برای مدارس دینی

مطابق آمار اداره‌ی احصائیه و معلومات طالبان و وزارت معارف این گروه، هفت‌ هزار و ۶۹۸ نفر در مراکز تعلیمات اسلامی در سال ۱۴۰۱ آموزگار بوده‌اند. ۱۴۹ نفر دیگر هم در این مدارس به‌حیث کارمند اداری کار می‌کردند. در سال ۱۴۰۰، شمار این آموزگاران به هشت‌ هزار و ۲۱۷ نفر می‌رسید. در دو سال گذشته اما طالبان آمار آموزگاران مدارس دینی تحت کنترل این گروه را منتشر نکرده‌اند.

با این‌حال، در ماه سرطان سال گذشته، حبیب‌الله آغا، سرپرست وزارت معارف طالبان اعلام کرد که رهبر این گروه پیشنهاد ایجاد ۱۰۰ هزار بست آموزگاری برای مدارس دینی را منظور کرده است. در آن هنگام، او توضیحی در این مورد نداد. سپس وزارت معارف طالبان اعلام کرد که این بست‌ها برای مدارس دینی خصوصی اختصاص داده شده‌اند. در هنگام تقسیم این بست‌ها در ولایات، این وزارت گفت که ۱۰۰ هزار آموزگار در مدارس دولتی و خصوصی توسط طالبان مقرر می‌شوند. افزون بر آن، برای هر مدرسه‌ی جهادی طالبان، ۱۰ بست آموزگاری مدنظر گرفته شده است. آموزگاران شامل سه نفر شیوخ حدیث، سه نفر شیوخ موقوف علیه، سه نفر مدرس فنون و یک نفر مدرس دارالحفاظ می‌شوند. همچنان، در تشکیل هر یک از این مدارس، هشت کارمند؛ شامل یک نفر مدیر یا مهتمم، یک نفر ناظم، دو نفر راننده، دو نفر آشپز و دو نفر نانوا منظور شده‌اند؛ یعنی به‌صورت مجموعی در تمامی مدارس جهادی طالبان در ۳۴ ولایت، ۶۱۲ نفر، از جمله ۳۴۰ مدرس تعیین شده‌اند. همچنین منابع در وزارت معارف طالبان گفتند که در جریان سال جاری تعلیمی، تقرری زنان به‌حیث مدرس کاملا متوقف است.

این ارقام نشان می‌دهد که شمار مدرسان مدارس دینی ۱۳.۶۱ برابر نسبت به سال‌های ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ افزایش داده شده است.

میراث جمهوریت و مدارس خیالی

منابع در وزارت معارف طالبان به روزنامه اطلاعات روز تأیید می‌کنند که در نظام طالبان نیز مدرسان و مدارس دینی خیالی وجود دارند. عبارت «مکاتب خیالی» در دوره‌ی نظام جمهوری زمانی بر سر زبان‌ها افتاد که آشکار شد مسئولان معارف حکومت وقت فهرست بلندی از مکاتب و آموزگاران خیالی را برای کسب تخصصیه‌های پولی و مالی از حکومت استفاده می‌کنند، درحالی‌که چنان مکاتب و آموزگارانی اساسا وجود نداشتند. منبعی که نخواست نامش ذکر شود، گفت که گزارش‌های کارمندان نظارتی معارف طالبان هم مدارس و مدرسان خیالی را در شماری از محل‌ها تأیید می‌کنند؛ «همکاران ما بارها به محلاتی که توسط حکومت (طالبان) ایجاد شده، رجوع کرده، اما در آن‌جاها یا مدرسه، یا مدرس و یا هم شاگرد نبوده‌اند.»

به قول این منبع، در برخی از مناطق مدارس به‌حیث «امتیاز» به‌نام فرماندهان و اعضای طالبان ثبت شده‌اند. براساس گفته‌های آنان، صاحبان مدارس امتیازات و امکانات این مدارس را دریافت می‌کنند.

اطلاعات روز فهرست آمارهای مدارس دینی وزارت معارف طالبان را نیز مرور کرده است. براساس برآورد اداره‌ی احصائیه و معلومات طالبان، کابل، هرات، ننگرهار، بلخ، هلمند و قندهار به ‌ترتیب بیشترین نفوس را در سطح کشور دارند. در سال ۱۴۰۲، نفوس کابل پنج‌ میلیون و ۷۶۶ هزار، هرات دو میلیون و ۲۸۳ هزار، ننگرهار یک‌ میلیون و ۸۰۵ هزار، بلخ یک‌ میلیون و ۵۰۵.۶۹ هزار، هلمند یک‌ میلیون و  505.18 هزار و قندهار یک‌ میلیون و ۴۹۸ هزار نفر تخمین شده است. با این‌حال، در سال ۱۴۰۲، قندهار و هلمند بیشترین تعداد مدارس دینی فعال را داشته‌اند. پس از آن در بدخشان و سپس در بلخ، کابل و هرات بیشترین تعداد این مدرسه‌ها فعال بوده‌اند. یعنی به‌ ترتیب نفوس، هر منطقه در کابل با جمعیت شش ‌هزار و ۹۷۲ نفر، در هرات هر منطقه با جمعیت سه ‌هزار و ۲۲۰ نفر، در ننگرهار هر منطقه با جمعیت سه‌ هزار و ۴۹ نفر و در بلخ هر منطقه با جمعیت ‌هزار و ۸۲۲ نفر به یک مدرسه‌ی دینی دسترسی دارند. در هلمند هر مدرسه برای یک منطقه با جمعیت هزار و ۲۳۰ نفر و در قندهار هم برای یک منطقه با جمعیت ۸۸۸ نفر مدنظر گرفته شده است.

بازده ایدئولوژیک ضعیف

مطابق بررسی‌های روزنامه اطلاعات روز، کم‌ترین تعداد مدارس دینی در مناطق و ولسوالی‌های هزاره‌نشین فعال اند. در ولایت بامیان از مجموع ۱۷۵ باب مدرسه‌ی فعال در سال ۱۴۰۲، ۸۲ باب در سه ولسوالی عمدتا سنی‌نشین سیغان، شیبر و کهمرد و ۹۳ باب دیگر آن در پنج ولسوالی عمدتا هزاره‌نشین شهر بامیان، پنجاب، ورس، یکا‌ولنگ و یکاولنگ نمبر۲ موقعیت دارند. رقم مدارس دینی فعال در بامیان در سال ۱۴۰۳ به ۱۳۷ باب کاهش یافته است. از این میان بازهم ۸۲ باب آن در سیغان، شیبر و کهمرد و ۵۳ باب دیگر آن در سایر نقاط بامیان فعال اند. بیشترین مدارس دینی با رقم ۳۷ باب در کهمرد موقعیت دارند. ۳۴ باب مدرسه‌ی دینی هم در شهر بامیان، ۲۶ باب در شیبر، ۱۹ باب در سیغان، هفت باب در یکاولنگ، شش باب در یکاولنگ نمبر ۲ و سه‌ باب در پنجاب و ورس فعال اند. درحالی‌که براساس برآورد نفوس افغانستان در سال ۱۴۰۲، بیشترین نفوس را ورس با رقم ۱۲۹.۸۴ هزار نفر و کم‌ترین نفوس را سیغان با رقم ۲۸.۵۴ هزار نفر دارند. شهر بامیان ۱۰۰.۲۰ هزار نفر، پنجاب ۸۱.۱۵ هزار نفر، یکاولنگ ۷۲.۴۷ هزار نفر، کهمرد ۴۳.۳۲ هزار نفر، شیبر ۳۵.۱۲ هزار نفر و یکاولنگ نمبر ۲، ۳۱.۶۲ هزار نفر نفوس دارند.

ولایاتی که بیشترین مدارس را دارند
ولایتشمار مدرسهنفوسدسترسی شهروندان به مدرسه
قندهار۱۶۸۶ بابیک‌ میلیون و ۴۹۸ هزار نفر۸۸۸ نفر به یک مدرسه
هلمند۱۲۳۷ بابیک ‌میلیون و ۵۰۵ هزار نفر۱۲۳۰ نفر به یک مدرسه
بدخشان۱۲۲۷ بابیک ‌میلیون و ۱۱۱ هزار نفر۹۰۴.۶۴ نفر به یک مدرسه
بلخ۸۳۷ بابیک‌ میلیون و ۵۰۵ هزار نفر۱۸۲۲ نفر به یک مدرسه
کابل۸۲۷ بابپنج‌ میلیون و ۷۶۶ هزار نفر۶۹۷۲ نفر به یک مدرسه
هرات۷۰۹ بابدو میلیون و ۲۸۳ هزار نفر۳۲۲۰ نفر به یک مدرسه

در ولایت عمدتا هزاره‌نشین دایکندی نیز از مجموع ۱۶۵ باب مدرسه، ۷۹ باب آن تنها در دو ولسوالی کجران و پاتو فعال اند. در متباقی هفت ولسوالی هزاره‌نشین به‌شمول نیلی، مرکز دایکندی ۸۶ باب مدرسه‌ی فعالیت دارند. طالبان در بخش‌هایی از کجران و پاتو در زمان جمهوریت نفوذ و کنترل داشتند. این دو ولسوالی کم‌ترین نفوس را در میان سایر ولسوالی‌های دایکندی دارند. جمعیت دایکندی ۵۴۳.۹۶ هزار نفر در سال ۱۴۰۲ برآورد شده است که تنها ۸۰.۹ هزار نفر (۱۴.۸۷ درصد) آنان در کجران و پاتو زندگی می‌کنند. در میدان‌ وردک نیز بیشترین نفوس را ولسوالی هزاره‌نشین مرکز بهسود دارد. از مجموع ۴۹۶ مدرسه‌ی فعال در این ولایت، تنها چهار مدرسه در مناطق هزاره‌نشین فعال اند. همچنین در دو ولسوالی عمدتا هزاره‌نشین حصه‌ی اول بهسود و دایمیرداد به ‌ترتیب شش باب و ۲۸ باب مدرسه‌ی دینی فعالیت دارند. در ولایت غزنی، شمار مدارس دینی در ولسوالی‌های پرنفوس هزاره‌نشین جاغوری، ناور و مالستان نیز در مقایسه با سایر ولسوالی‌ها چند برابر کم‌تر اند. جاغوری با داشتن ۲۱۰.۱۶ هزار نفر جمعیت از مجموع یک ‌میلیون و ۴۳۶.۳۶ هزار نفر در سطح غزنی بیشترین نفوس را دارد. ناور هم با داشتن ۱۱۲.۶۳ هزار نفر جمعیت در ردیف چهارم و مالستان هم با داشتن ۹۷.۶۶ هزار نفر در ردیف پنجم ولسوالی‌های پرجمعیت غزنی قرار دارند. در این سه ولسوالی پرجمعیت اما از مجموع ۶۵۰ باب مدرسه‌ی دینی تحت کنترل طالبان، ۱۸ باب در سال گذشته فعال بوده‌اند. ۱۱ باب این مدارس در مالستان، دو باب در ناور و پنج باب آن در جاغوری موقعیت دارند. در مقابل، در این ولسوالی‌ها بیشترین تعداد مکاتب فعال اند. در جاغوری ۱۰۱ باب، در ناور ۷۷ باب و در مالستان ۶۶ باب مکتب در سال ۱۴۰۲ فعال بوده‌اند.

یک مدرس شیعه‌مذهب گفت که دلیل اصلی این‌که طالبان روی مدارس شیعی سرمایه‌گذاری نمی‌کنند، به عدم توانایی این گروه در پرورش «سربازان وفادار و به‌دردبخور» برای طالبان برمی‌گردد؛ «طالبان خشونت‌های خود را تا اکنون با بنیادگرایی مذهبی خلق کرده‌اند. موجودیت خود را هم در تشدید بنیادگرایی مذهبی می‌دانند. با این اقدامات هیچ‌کسی جز خودشان را پذیرفته نمی‌توانند. به همین خاطر [هم] نمی‌خواهند روی دیگران هزینه و سرمایه‌گذاری کنند.»

البته طالبان بارها انتقادشان را نسبت به شمار اندک مدارس دینی از جمله در جاغوری مطرح کرده‌اند. وزارت معارف این گروه یک مدرسه‌ی دینی در «رسنه»ی گیلان را هم شامل معارف جاغوری کرده‌اند. در تاریخ ۷ حمل، وزارت معارف این گروه در اقدامی که به نظر می‌رسد معطوف به محدود کردن مکاتب عصری باشد، دستور انتقال ۳۳ بست آموزگاری را از ولسوالی‌های هزاره‌نشین جاغوری و جغتو به ولسوالی پشتون‌نشین ناوه صادر کرده است. دو سال پیش مولوی مزمل، آمر امر به معروف و نهی از منکر طالبان در جاغوری در یک گردهمایی فرهنگی گفت که در این ولسوالی چهار مدرسه‌ی دینی و ۱۱۴ باب مکتب فعال اند. او با برجسته‌کردن این تفاوت افزود: «آیا این وفاداری به اسلام است؟» در تاریخ ۴ جوزای امسال هم، او در یک گردهمایی فرهنگی گفت که باشندگان جاغوری با «فرهنگ» و «تعلیمات» اسلامی بیگانه‌اند.

ولایاتی که کم‌ترین مدارس را دارند
ولایتشمار مدرسهنفوسدسترسی شهروندان به مدرسه
پنجشیر۱۲۱ باب۱۷۸.۹۵هزار نفر۱۴۷۸.۹ نفر به یک مدرسه
دایکندی۱۶۵ باب۵۴۳.۹۶هزار نفر۳۲۹۶ نفر به یک مدرسه
بامیان۱۷۵ باب۵۲۲.۲۰هزار نفر۲۹۸۴ نفر به یک مدرسه
کاپیسا۱۷۵ باب۵۲۴.۲۹هزار نفر۲۹۹۵ نفر به یک مدرسه

یک منبع در وزارت معارف طالبان می‌گوید که توسعه‌ی مدارس باید با درنظرداشت «نفوس» و «ضرورت» انجام شود. اما براساس گفته‌های او، در دو سال اخیر، این موارد لحاظ نشده است؛ «[در مورد توسعه‌ی مدارس] دو مشکل اساسی وجود دارد. یکی، ملاامان مساجد شیعه [در مناطق هزاره‌نشین] نمی‌خواهند سهم فقهی خود [از مردم] را در مقابل معاش اندک رسمی از دست دهند و مانع رسمیت مدارس محلی شدند. دومی هم، محدودیت حکومت (طالبان) مبنی بر تدریس فقه حنفی در مدارس شیعه‌مذهب است که جامعه آن را نمی‌پذیرد.» این منبع اما تأکید کرد که در کنار این موارد، در وزارت معارف طالبان هم «رغبتی چندان» به توسعه‌ی برنامه‌های آموزشی، از جمله مدارس دینی در مناطق هزاره‌نشین وجود ندارد.

هزینه‌ی مدارس دینی طالبان چه‌گونه تأمین می‌شود؟

طالبان هنوز در مورد منابع مالی مدارس تحت کنترل خود چیزی نگفته‌اند. اما وزارت معارف این گروه به مدارس، دارالحفاظ و دارالایتام‌هایی که توسط مؤسسات و نهادهای خارجی «حمایت» می‌شوند، اجازه‌ی فعالیت نداده است. نسخه‌ای از مکتوب این تصمیم طالبان در اختیار روزنامه اطلاعات روز قرار گرفته است. در مکتوب تصریح شده که آن تعداد از مدارس دینی‌ای که توسط «مردم عادی و عام» حمایت مالی می‌شود، اجازه‌ی فعالیت دارند. همچنین معین تعلیمات اسلامی وزارت معارف طالبان در ماه اسد سال گذشته گفت که این گروه حدود ۲۰۰ میلیون افغانی به مدارس دینی کمک کرده است.

مکتوب وزارت معارف طالبان در مورد ایجاد مدارس/ منبع: اطلاعات روز

الف: کمک‌های مردمی به مدارس طالبان

مطابق اطلاعات رسمی در وب‌سایت وزارت معارف طالبان، این گروه در جریان سال‌های ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ برای ایجاد مدارس دینی، از شهروندان کشور حدود ۳۰ میلیون افغانی و ۲.۱۵ میلیون دالر امریکایی کمک دریافت کرده است. تاجران بیشترین سهم را در تأمین آن داشته‌اند. از مجموع کلی این مبلغ، ۲۸.۸۶ میلیون افغانی و دو میلیون و ۱۵۰ هزار دالر را تاجران کمک کرده‌اند. ۳.۳۳ میلیون افغانی دیگر این کمک‌ها از سوی مؤسسات داخلی و شهروندان کشور تأمین شده است. همچنین حفیظ‌الله پهلوان، فرمانده امنیه‌ی طالبان در جوزجان نیز با هزینه‌ی ۱۵ میلیون افغانی یک مدرسه‌ی دینی را در ولسوالی آقچه ایجاد کرده است. این موارد صرفا مربوط به کمک‌هایی می‌شود که هزینه‌ی آن‌ها از سوی وزارت معارف طالبان منتشر شده است. اما در اکثر موارد، ارزش مالی کمک‌ها ذکر نشده است. همچنین طالبان در برخی از مناطق، مردم را وادار به پرداخت هزینه‌ی ساخت مدارس دینی کرده‌اند. در یک مورد، منابع در ولسوالی ینگی‌قلعه‌ تخار تأیید کردند که مولوی اشرف، ولسوال طالبان برای این ولسوالی شش شورای مردمی را مکلف به جمع‌آوری یک ‌میلیون و ۸۰۰ هزار افغانی پول نقد کرده است. این مبلغ برای ساخت مدرسه‌ی دینی به‌نام «مولوی احمد» اختصاص یافته است. براساس گفته‌های منابع، مردم اما در فقر شدید به‌سر می‌برند و توانایی جمع‌آوری آن را ندارند.

کمک‌های نقدی برای ساخت مدارس در سال‌های ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲
کمک‌کنندگانتجارانشهروندان و مؤسسات داخلیافراد طالبان
مبلغ۲۸.۸۶ میلیون افغانی و ۲.۱۵ میلیون دالر۳.۳ میلیون افغانی۱۵ میلیون افغانی
مبلغ کمک‌های نقدی براساس اخبار رسمی

افزون بر آن‌ها، در ماه عقرب سال ۱۴۰۱، حبیب‌الله آغا، سرپرست وزارت معارف طالبان با محمد توران، مسئول «بنیاد خیریه آیدیف» ترکیه قرارداد ساخت پنج باب مدرسه را امضا کردند. این مدارس در پنج ولایت با هزینه‌ی مجموعی ۱۲۵ هزار دالر امریکایی توسط بنیاد آیدیف اعمار می‌شوند. از این میان، وزارت معارف طالبان تنها در مورد تهداب‌گذاری یک باب مدرسه به کمک این بنیاد در ولسوالی زرمت پکتیا خبر داده است. هنوز در مورد سایر این مدارس چیزی گفته نشده است.

براساس خبرنامه‌های طالبان، تجاران و مردم حدود ۳۶۶ هزار و ۶۰۰ متر مربع زمین را نیز وقف مدارس دینی این گروه کرده‌اند. طالبان هرچند قیمت این زمین‌ها را ذکر نکرده، اما در یک مورد در ولسوالی دهدادی بلخ، قیمت ۴۰۰ متر مربع زمین کمکی مردم به یک مدرسه‌ی دینی، ۲۵۰ هزار افغانی اعلام شده است. با این‌حال، ۹۵.۷۴ درصد این زمین‌ها (۳۵۱ هزار متر مربع) را تجاران وقف مدارس دینی کرده‌اند. متباقی آن‌ها از سوی مردم در اختیار مدارس تحت کنترل طالبان قرار داده شده است. افزون بر این‌ها، مقدار زمین اهداشده به مدارس در بسیاری از موارد توسط طالبان مشخص نشده است. در همین حال، منابع در وزارت معارف این گروه گفتند که اکثر مدارس در مساجد روستاها فعال شده‌اند. این موارد را منابع در ریاست‌های معارف بامیان و غزنی نیز تأیید کردند. یکی از این منابع گفت: «توانایی ایجاد این تعداد مدارس در جریان دو سال ممکن نیست. وزارت معارف تقریبا تمامی مدارس روستایی را رسمی کرده‌اند. این مدارس مکلف شده‌اند تا برنامه‌های آموزشی خود را مطابق خواست طالبان تنظیم کنند.» همچنان این گروه، برای وقف زمین به مدارس در برخی مناطق، از مردم تعهد گرفته‌اند. در یک مورد، وزارت معارف طالبان در ماه سنبله‌ ۱۴۰۱ اعلام کرد که این اقدام در ولسوالی استالف کابل انجام شده است.

ب: تبدیل کردن نهادها و ادارات به مدرسه‌

در سه سال گذشته، طالبان برای اجتناب از چالش‌های مالی ساخت مدارس، برخی از ادارات و نهادهای دولتی و خصوصی را هم تبدیل به مدارس دینی کرده‌اند. مدرسه‌ی «جامعه حسن العلوم» را این گروه در محوطه‌ی ارگ ریاست‌جمهوری و در آموزشگاه نیروهای ویژه‌ی محافظت از رییس‌جمهوری (پی‌پی‌اس) در دولت پیشین تأسیس کرده‌اند. محمود ذاکری، پسر عبدالله ذاکری که لقب «امیرالمؤمنین» را در سال ۱۳۷۳ به ملا عمر داد، مسئولیت آن را به‌ عهده دارد. هم‌زمان او خطیب مسجد عبدالرحمان شهر کابل هم است. او و عبدالقیوم ذاکری، برادرش از چهره‌های نزدیک به هبت‌الله آخوندزاده هستند. در ویدیویی که از مراسم فراغت ۳۰ طلبه‌ی این مدرسه منتشر شده، اسم و محل سکونت اصلی ۱۴ طلبه‌ی آن گرفته می‌شود. از این جمع، شش نفر آنان از قندهار هستند. در ۱۸ جوزا ۱۴۰۱، طالبان در ولایت سمنگان تربیه معلم و در تاریخ شش این ماه «دارالمعلمین عالی کنر» را به «مدرسه‌های جهادی» این گروه تبدیل کردند. در تاریخ ۱۱ این ماه انستیتوت تخنیکی و مسلکی تخار در شهر تالقان به مدرسه‌ی جهادی طالبان تغییر داده شد. این مدرسه را محسن هاشمی، معین تأمیناتی وزارت داخله‌ی طالبان افتتاح کرد. در انستیتوت تخنیکی و مسلکی تخار ۲۳۶ نفر در رشته‌های انجنیری برق، ساختمان، ترمیم موتر و انجنیری کمپیوتر مصروف آموزش بودند. آنان در هنگام افتتاح مدرسه‌ی جهادی طالبان در این انستیتوت گفتند که بدون تکمیل درس‌های‌شان بی‌سرنوشت شده‌اند.

طالبان در برخی دیگر از ولایات مکاتب دولتی را هم به مدارس دینی تبدیل کرده‌اند. لیسه‌های عبدالحی حبیبی در خوست، ببرک‌خان زدران در گردیز، مرکز پکتیا، تخنیک قندهار، مسلکی زراعت فراه هم به مدارس دینی طالبان تبدیل شده‌اند. در قصر سراج‌العمارت در شهر جلال‌آباد، مرکز ننگرها نیز طالبان مدرسه‌ی جهادی خود را فعال کرده‌اند. این قصر در زمان پادشاهی حبیب‌الله‌خان بنا یافت. سپس در سال ۱۹۲۹ در زمان پادشاهی امان‌الله‌خان، پسر او، اقوام قبایلی در اعتراض به رویکرد تجدیدگرایانه‌ی شاه، از جمله آموزش دختران و زنان، آن را به آتش کشیدند. پس از آن تاریخ مخروبه ماند و در سال ۱۳۹۶ دولت پیشین افغانستان کار ترمیم آن را آغاز کرد. با تسلط طالبان کار بازسازی سراج‌العمارت تکمیل شد.

طالبان همچنان در ساختمان تلویزیون خصوصی «میترا» در شهر مزار شریف، مرکز بلخ «مدرسه‌ی جهادی» خود را فعال کرده‌اند. این مدرسه در تاریخ ۱۱ جوزا ۱۴۰۱ توسط نورالله منیر، سرپرست پیشین وزارت معارف طالبان افتتاح شد. صاحب‌امتیاز تلویزیون میترا عطامحمد نور، والی سابق بلخ بود. نشرات این تلویزیون در پی تسلط طالبان متوقف شد.

معاش مدرسان و اعاشه‌‌ی طلبه‌ها

رهبر طالبان در حکمی، معاش شیخ‌الحدیث مدارس جهادی این گروه را ۲۵ هزار افغانی، معاش شیخ «موقوف‌علیه» را ۲۰ هزار افغانی، معاش مدرس فنون را ۱۵ هزار افغانی و معاش مدرس دارالحفاظ را هم ۲۰ هزار افغانی در ماه تعیین کرده است. مطابق کارشیوه‌ی معاشات کارکنان خدمات ملکی در حکومت پیشین، مدرسان مدارس دینی هشت تا ۱۲ هزار افغانی معاش داشتند. همچنین به‌صورت کلی، معاش یک مدرس مدرسه‌ی جهادی طالبان، تقریبا دوونیم برابر معاش یک آموزگار در مکتب می‌شود. معاش یک آموزگار حداوسط هشت‌ هزار و ۶۰۰ افغانی در ماه است. ضمنا رهبر طالبان در این حکم، برای مهتمم یا مدیر مدرسه ۲۵ هزار افغانی، برای ناظم ۲۰ هزار افغانی و برای هر نفر از رانندگان، آشپزان و نانوایان، ۱۵ هزار افغانی در ماه معاش تعیین کرده است. معاش مهتمم مدارس طالبان نیز دوونیم برابر معاش مدیر مکاتب می‌شود. مدیر مکتب حداوسط ۱۰ هزار افغانی در ماه معاش دارد. همچنین معاش کارکنان خدماتی مکاتب هم نسبت به آشپز، نانوا و راننده در مدارس جهادی طالبان سه برابر کم‌تر است.

حکم رهبر طالبان در مورد معاش مدرسان و کارکنان مدارس جهادی

هم‌زمان با تعیین معاش‌های بهتر برای مدرسان مدارس دینی هم‌سو با طالبان، مقام‌های این گروه ارزیابی کارکنان خدمات ملکی، از جمله آموزگاران مکاتب را به هدف ارتقای قدم بست کاری متوقف کرده‌اند. هر بست در قانون خدمات ملکی دولت پیشین پنج قدم داشت و فرد کارکن پس از هر دو سال خدمت به هدف ارتقای قدم بست، ارزیابی می‌شد. معاش هر قدم در بست هشتم، ۱۰۰ افغانی، در بست هفتم ۱۵۰ افغانی، در بست ششم، ۲۵۰ افغانی، در بست پنجم ۳۰۰ افغانی، در بست چهارم ۵۰۰ افغانی، در بست سوم ۷۵۰ افغانی، در بست دوم ‌هزار افغانی و در بست اول هزار و ۳۰۰ افغانی افزایش پیدا می‌کرد؛ در سه سال گذشته معاش و قدم هیچ آموزگار و سایر کارکن خدمات ملکی وزارت معارف، بلند نرفته است. منبع در این وزارت توضیح داد: «آموزگارانی هستند که با ارتقای قدم، از بست پنجم در بست دوم رسیده‌اند. یعنی به‌جای هشت‌ هزار افغانی، حدود ۲۰ هزار افغانی در ماه معاش می‌گیرند.» افزون بر این‌ها، طالبان هم‌زمان با تسلط خود، معاش کادر تخنیکی و مسلکی وزارت معارف را ۲۰ درصد و معاش کادر تخنیکی و مسلکی تعلیمات این وزارت را ۴۰ درصد کاهش داده‌اند. طالبان همچنین، معاش کارکنان زن در وزارت معارف را از یک‌ونیم ماه پیش (۷ سرطان) به این‌طرف معطل کرده‌اند. این اقدام در پی صدور فرمان هبت‌الله آخوندزاده مبنی بر پرداخت پنج‌ هزار افغانی حقوق ماهانه به کارکنان زن در اداراه‌های دولتی اتخاذ شده است. با این‌حال، منابع تأیید می‌کنند که آموزگاران زن هشت تا نُه ماه معاش خود را دریافت نکرده‌اند.

پیشنهاد و حکم معطلی معاش آموزگاران زن

ملا هبت‌الله آخوندزاده در حکم خود در مورد تشکیل مدارس جهادی، اعاشه‌ی روزانه‌ی هر طلبه در این مدارس را ۱۵۰ افغانی تعیین کرده است. این مدرسه‌ها خوابگاه با ظرفیت ۵۰۰ تا ‌هزار نفر را دارند. در بهار سال ۱۴۰۱، طالبان تأیید کردند که در تأمین اعاشه‌ی طلاب مدارس دینی این گروه در شهر میمنه، مرکز فاریاب با مشکل مواجه اند. براساس گفته‌های باشندگان این شهر، طلاب روزانه سه بار نان خشک از خانه‌ها جمع‌آوری می‌کردند. آنان گفتند که در وضعیت بد اقتصادی به‌سر می‌برند و توان تأمین نان خشک طلبه‌های مدارس دینی را ندارند. در مواردی هم، این افراد نان خشک را بیش از موارد نیاز خود جمع‌آوری و سپس خشک می‌کردند و در بازار می‌فروختند.

استفاده از کمک‌های بین‌المللی برای مدارس طالبان

منابع در وزارت و ریاست‌های معارف تأیید کردند که طالبان کمک‌های سازمان‌های بین‌المللی و نهادهای خیریه را در مدارس این گروه توزیع می‌کنند. یکی از این منابع گفت: «طالبان به مؤسسات مدارس را مرکز محلات معرفی می‌کنند. مؤسسات هم اکثرا کمک‌ها را به‌ دستور طالبان به مدارس انتقال می‌دهند و از آن‌جا [به مردم] توزیع می‌کنند.» براساس گفته‌های آنان، کمک‌های بین‌المللی در مدارس به‌صورت گسترده «حیف‌ومیل» می‌شوند. وزارت معارف طالبان هم در چند مورد تأیید کرده که کمک‌های مؤسسات بین‌المللی، از جمله برنامه‌ جهانی غذا (دبلیواف‌پی) و صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) به مدارس دینی این گروه توزیع می‌شوند. در یک مورد، مولوی حضرت‌شاه، آمر معارف طالبان برای ولسوالی ژیری قندهار در ماه حمل ۱۴۰۲ از مهتمم‌های مدارس خواست تا کمک‌های برنامه جهانی غذا را در میان طلاب به‌ شکل عادلانه و شفاف توزیع کنند. این وزارت از کمک‌های یونیسف هم در برخی از ولایات، از جمله پکتیا و پکتیکا به مدارس طالبان خبر داده‌اند. قبلا باشندگان این دو ولایت به روزنامه اطلاعات روز گفته بودند که یونیسف براثر فشار طالبان، مدارس دینی این گروه را کمک‌های مادی و معنوی می‌کنند.

نصاب آموزشی مدارس طالبان

افغانستان با تغییر نصاب آموزشی و سیاست‌های تحصیلی بیگانه نیست. در یک قرن گذشته، نظام‌های مختلف حکومتی، گاه در کنار مضامین قدیمی مضامین تازه‌ای در نصاب آموزشی گنجانده، گاه مضامین سابق را حذف کرده و گاه در درجه‌بندی و توزیع این مضامین در درجه‌های مختلف تغییر آورده‌اند. اصولا باید مبنای واردشدن این تغییرات با دو ملاحظه‌ی اجتناب‌ناپذیر همراه باشد؛ یکی، نصاب آموزشی یک کشور با شاخص‌های داخلی خود آن کشور (از نظر سنجش نیازها، ظرفیت‌ها و چشم‌اندازهای توسعه‌ی محلی) هماهنگ باشد؛ دیگری، نصاب آموزشی یک کشور چشمی بر رقابت‌های علمی و تکنولوژیک در سطح منطقه و جهان داشته باشد. اما تغییراتی که در سه سال گذشته، طالبان در نصاب آموزشی افغانستان وارد کرده‌اند، در مسیر مدرن‌سازی آموزش و توسعه‌ی علمی نهادهای آموزشی نبوده‌ است.

روزنامه اطلاعات روز به یک نسخه از نصاب آموزشی مدارس طالبان دست یافته است. این نصاب در ۱۸ حوت ۱۴۰۱ توسط هیأتی که از سوی هبت‌الله آخوندزاده ایجاد شده بود، ترتیب داده شده است. ریاست این هیأت را عبدالحکیم حقانی، قاضی‌القضات طالبان به عهده داشته و در ترکیب آن، ۱۳ نفر به‌حیث عضو شامل بوده‌اند. نورمحمد ثاقب، سرپرست وزارت ارشاد، حج و اوقاف، محمدقاسم، معین دادگاه عالی، نقیب‌الله آخوندزاده، رییس دادگاه مرافعه‌ی زابل، سلطان‌محمد، عضو دارالافتای مرکزی و حبیب‌الله آغا، سرپرست وزارت معارف طالبان از اعضای آن بوده‌اند. همچنان محمداسماعیل، رییس شورای علمای هلمند، محمدبشر، رییس شورای علمای هرات، ملوک‌شاه، رییس شورای علمای قندهار، محمداسماعیل، شیخ مدرسه‌ی جهادی کابل و سرورشاه آغا، مهتمم مدرسه‌ی جهادی قندهار نیز عضویت این هیأت را داشته‌اند. سایر اعضای آن، آدم‌خان، عالم دین از قندوز، محمدزکریا، عالم دین از سمنگان و عزیزاحمد، عالم دین از نیمروز بوده‌اند.

این افراد «تلخیص» نصاب درسی مدارس دینی طالبان را که در سال ۱۳۹۱ ایجاد شده بود، تأیید کرده‌اند. در نسخه‌ی نهایی آن، ۱۳ دوره‌ی آموزشی مدنظر گرفته شده است؛ دوره‌های ابتدائیه، متوسطه و درجه‌های اول تا یازدهم. در این دوره‌ها به طلاب، مضامین قرآن، تجوید و سیرت [النبی] و علوم فقه، میراث، اخلاق، عقاید، منطق، حکمت، تفسیر، حدیث، صرف، نحو، عروض، بلاغه و مناظره آموزش داده می‌شوند. ضمنا زبان و ادبیات عربی و فارسی و حساب و هندسه نیز شامل نصاب آموزشی مدارس طالبان اند. سایر رشته‌ها، از جمله تاریخ، جغرافیه و ساینس حذف شده‌اند. مطابق این نصاب درسی، در مدارس دینی طالبان، کتاب‌های مدارس دیوبندی و قدیمی و به‌ویژه نصاب مدارس «اکوره ختک» و «دارالعلوم حقانی» تدریس می‌شود. نظام درسی این مدارس بر بنیاد آموزش «قرآن و حدیث و زبان عربی» استوار است. کتاب‌های «نورالایضاح»، «زادالطالبین»، «کنزالدقائق»، «الفقه‌الاکبر»، «ابوالمنتهی»، «تیسیرالمنطق»، «مرقات»، «ایساغوجی الاثار للامام محمد (رض)»، «ریاض‌الصالحین (من کتاب الجهاد الی آخر کتاب الدعوت)»، «نورالانوار»، «بدیع‌المیزان»، «تاریخ التشریع اسلامی»، «الحسامی»، «القبطی»، «ملاجلال و میرزاهد»، «میبذی بعده التصریح»، «التبیان فی علوم القرآن بعده اصول البزدوی»، «جلالین اولین»، «مشکوه»، «هدایه و کتاب‌های حدیث البخاری»، «المسلم جامع‌الترمذی»، «سنن ابی داوود»، «شرح‌المعانی»، «سنن النسائی»، «سنن ابن ماجه»، «موطائین و شمائل الترمذی» از جمله‌ی آن‌ها اند. برای یادگیری زبان فارسی، هم کتاب‌های «پنج گنج»، «مثنوی شریف» و «گلستان» تدریس می‌شود.

نصاب درسی مدارس طالبان/ منبع: اطلاعات روز

محمد محق، پژوهشگر دینی می‌گوید که این کتاب‌ها امروزه از رواج افتاده‌اند و کهنه به‌ حساب می‌آیند. او می‌افزاید: «طالبان چون دارای تفکر جدید نیستند و با هرگونه تجدید مخالف اند، ترجیح می‌دهند که برگردند به کتاب‌های کهنه و دوباره [آموزش] آن‌ها را اجباری کنند تا ملاهای قرون‌وسطایی تربیه شوند.» براساس گفته‌های آقای محق، برداشت طالبان از علم، «علوم شرعی با بیشتر صبغه‌ی فقهی» است و «حتا در عرصه‌ی دینی، به فلسفه، کلام و عرفان اسلامی» آگاهی ندارند. او می‌افزاید که در مسأله‌ی آموزش، تمام توجه طالبان به ترویج دیدگاه‌های «میراثی فقهی» مبتنی بر فتواهای فقهای قدیم و یا روایت‌های دینی در قالب حدیث و اقوال سلف معطوف است. به‌باور این پژوهشگر دینی، آموزه‌های مدارس دینی طالبان آمیزه‌ای از «دیوبندیه، سلفیت و سنت‌های قبیلوی» است.

نصاب درسی مدارس دینی در جریان یک قرن گذشته، بارها تغییر داده شده است. نخستین نصاب مدارس دینی در اوایل قرن ۱۴ خورشیدی برای دارالعلوم عربی کابل تنظیم شد. در کنار مضامین عقاید، دینیات، فقه، اصول، منطقه، تصوف، صرف، نحو، رشته‌های فلسفله، تاریخ، جغرافیه، ریاضی و ادبیات فارسی و اردو نیز تدریس می‌شد. سپس در سال ۱۳۳۳، دوره‌ی ابتدایی دارالعلوم به دارالحفاظ تغییر داده شد. در دارالحفاظ‌ها، مضامین قرآن و لهجه‌ی قرائت، نحو، فقه، منطق و ریاضی برای شش صنف مدنظر گرفته شد. در زمان دور اول حاکمیت طالبان در دهه‌ی ۷۰ خورشیدی اما علوم عصری کاملا از نصاب آموزشی مدارس حذف شدند. پس از سقوط این گروه، در ۲۰ سال گذشته دولت‌های پسابن (۲۰۰۱)، سیاست‌های گوناگونی در برابر مدارس اتخاذ کردند. در سال ۱۳۸۶، حنیف اتمر، وزیر معارف آن زمان از طرحی خبر داد که مطابق آن، در مدارس ۴۰ درصد از مواد درسی مربوط به معارف اسلامی و متباقی ۶۰ درصد دیگر آن، شامل علوم عصری می‌شد. در نصاب آموزشی مدارس که در سال ۱۳۹۷ تهیه شد، در کنار آموزه‌های اسلامی، زبان‌های داخلی و انگلیسی، کمپیوتر، علوم ساینسی و اجتماعی نیز تدریس می‌شد. ضمنا یک مضمون تربیت بدنی هم در دوره‌های آموزشی مدارس دینی مدنظر گرفته شد.

حذف آموزه‌های شیعی و اسماعیلی

در نصاب آموزشی مدارس طالبان گرچند در مورد تطبیق آن در مدارس شیعیان چیزی گفته نشده است. اما تأکید شده که «نصاب واحد» برای تمامی مدارس دینی دولتی و خصوصی است. با این‌حال، منابع در وزارت معارف طالبان تأیید می‌کنند که هم‌اکنون در تمامی مدارس دولتی، این نصاب تطبیق می‌شود.

منابع در ریاست‌های معارف بامیان و غزنی هم این موضوع را تأیید می‌کنند. منبع در ریاست معارف بامیان گفت: «در برخی از مدارس [شیعیان]، مدرسان حنفی مذهب تعیین شده، اما هنوز این مدارس فعال نشده است.» منبع دیگر در ریاست معارف غزنی هم افزود: «در [همه]ی مدارس یک نصاب وجود دارد که باید کتاب‌های اهل سنت و فقه حنفی را آموزش دهند.» در تاریخ ۲۳ حمل سال گذشته، محمدحسن حقانی، رییس معارف طالبان برای پروان در هنگام نظارت از دو مدرسه‌ی شیعیان در ولسوالی سرخ پارسا، به مسئولان آن‌ها گفته که نصاب درسی مدارس را طبق نصاب این گروه عیار کنند. هرچند این نصاب هنوزهم به‌صورت کامل در مدارس شیعیان تطبیق نمی‌شود، اما مسئول یک مدرسه‌ی خصوصی شیعه‌مذهب در شهر کابل گفت که طالبان در هنگام نظارت، آنان را توصیه کرده تا از تدریس موارد اختلافی خودداری کنند. مسئول یک مدرسه‌ی شیعه‌مذهب هم گفت که مدرسان در این مدرسه فقه مقارن و آرای فقهی فرقه‌های اهل سنت را به طلاب شیعه‌مذهب تدریس می‌کنند.

در مناطق اسماعیلیه‌نشین در بدخشان و تخار اما طالبان مدارس مذهبی اهل سنت ایجاد کرده و کودکان آنان را مجبور به رفتن به این مدارس می‌کنند. این گروه همچنین خانقاه‌های اسماعیلیان در این مناطق را به مسجد تبدیل کرده‌اند. یک منبع آگاه اسماعیلی‌مذهب که دانش‌آموخته‌ی فقه حنفی است، گفت این اقدامات به‌ معنای «حذف وجود فرهنگی و مذهبی» اسماعیلیان است. براساس گفته‌های او، تمامی آموزه‌های مدارس دینی طالبان در مخالفت با آموزه‌های کیش اسماعیلیه است؛ «اسماعیلیان توسط امام حاضر (زنده)ی خود هدایت می‌شوند و فرمان [امام برای اسماعیلیان] مقدم است؛ مثلا چیزی را که در فرمان امام [حاضر] باشد و در نهج‌البلاغه‌ی امام علی نباشد، برای اسماعیلیان فرمام امام [حاضر] ارجحیت دارد… به همین خاطر اسماعیلیه در تمامی سطوح انجام عبادات، معاملات و رفتار با دیگر مذاهب اسلامی متفاوت است. مثلا، موضوع حجاب و پوشش ظاهری مورد نظر طالبان، برای اسماعیلیه‌ها از منظر مذهبی، بی‌معنا است. امام اسماعیلیه در جامعه‌ی غربی، مثل غربی‌ها پوشش دارد؛ درحالی‌که در افغانستان، چند نهاد برای تطبیق این موارد کار می‌کنند. اسماعیلیه فرمان‌محور است و اکثر دیگر مذاهب اسلامی فقه‌محور اند. تنها در لفظ ارکان اسلام اسماعیلیه با مذهب حنفی اشتراکیت دارد.» طالبان سال گذشته «ادیان و مذاهب» را هم در مضمون ثقافت اسلامی دانشگاه‌ها افزودند که در درس‌نوشتار این مضمون اسماعیلیه‌ها فرقه‌های «باطل» و «شبه‌ادیان» خوانده شده‌اند. پارسال ویدیویی از مراسم گرویدن یک فرد پیرو شیعه‌ی اسماعیلیه در ولسوالی اشکاشم بدخشان به مذهب اهل سنت منتشر شد. در این مراسم، یک فرمانده محلی طالبان در حضور شماری از اعضای این گروه کلمه‌ی «شهادت» را بر زبان او جاری می‌کند. چنین مراسم برای گرویدن غیرمسلمان به اسلام برگزار می‌شود و برای تغییر مذاهب اسلام به یک‌دیگر، بی‌پیشینه است.

آینده

محمد محق می‌گوید که مدرسه‌سازی طالبان را یک خطر می‌داند. به‌باور او، طالبان با سرمایه‌گذاری روی این مدارس در تلاش ایجاد کشور به «پادگان نظامی ایدئولوژیک» اند و با ایجاد آن، در داخل و خارج از افغانستان دو هدف بلندمدت را دنبال می‌کنند؛ در داخل کشور، با تربیه‌ی طلاب مدارس، بر تمام سطوح اجتماعی مسلط می‌شوند و تمامی امور در جامعه را اشغال می‌کنند؛ «برای هیچ قشر و هیچ تخصص دیگری، استقلالیت قایل نمی‌شوند و مدیریت تمام عرصه‌ها به ملاها واگذار می‌شود.». بدین ترتیب، شمار ملاها به‌حیث یک صنف اجتماعی، بیش از حد نیاز جامعه، افزایش می‌یابد و به طبع آن، این صنف قدرتمند می‌شود. به‌باور محمد محق، قدرت‌گیری بیش از حد ملاها، افزون بر برهم‌زدن توازن رشته‌های مختلف در جامعه، آنان را به‌حیث طلاب مدارس، تبدیل به بازوی قدرتمند قدرت سیاسی می‌کنند. حاکمان سیاسی هم از این صنف برای «سرکوب ملت و جامعه» استفاده می‌کنند.

در سطح دوم، به‌باور محق، طالبان یک هدف استراتژیک خارجی را هم در مدارس دینی خود دنبال می‌کنند؛ «آن این است که این‌ها (طالبان) با ایجاد یک شبکه‌ی ملایی، می‌خواهند یک سپاه مذهبی و ایدئولوژیک برای استفاده‌ی بیرونی تربیه کنند.» او می‌افزاید که این افراد برای استفاده در اهداف بیرون‌مرزی، «حتما آموزش نظامی» هم در مدارس می‌بینند. به‌باور این پژوهشگر دینی، طالبان روزی از آنان برای تهدید کشورهای همسایه و جهان استفاده خواهند کرد.