close

در‌ جست‌و‌جوی‌ صدای ازیادرفته

عظیم بشرمل

استاد صادق شهرستانی در منطقه‌ی برکر ولسوالی میرامور ولایت دایکندی به دنیا آمد. عاشق هنر و موسیقی بود. اگرچند هیچ زندگی‌نامه‌ای از او در دسترس نیست، اما موهای سفید و تن خسته‌ و ناتوانش نشان می‌دهد شاید در حدود ۷۰ سال سن داشته باشد.

در نوجوانی به آوازخوانی و نواختن سبک‌‌های موسیقی فولکلور رو آورد. در جوانی به کابل آمد و با صفدر توکلی، سرور سرخوش، عوض‌علی، صفدر مالستانی، میرچمن، خان‌محمد دلبری و چند خواننده‌ی دیگر سبک فولکلور آشنا شده و فعالیت‌های هنری‌اش را آغاز کرد. این جمع بار بار به رادیو و تلویزیون ملی رفتند و آهنگ اجرا کردند.

حزب خلق بعد از پیروزی با شعار «هنر برای خلق» آوازخوانان و هنرمندان را تحت حمایت قرار می‌دهد. افراد یادشده در یک گروه هنری جمع می‌شوند و مورد حمایت دولت قرار می‌گیرند. در «کابل‌ننداری» می‌روند و به اجراهای مختلف می‌پردازند‌.

شهرستانی یک اتاق ساده را به قیمت پایین در کابل کرایه می‌کند. در آن همراه توکلی، سرخوش، دلبری، مالستانی، میرچمن و… آواز می‌خوانند. خواندن‌های‌شان را در نوار کاست‌ ضبط کرده و می‌فروشند‌. در همین‌ سال‌ها صدها آهنگ عاشقانه و غیرعاشقانه توسط شهرستانی تولید و اجرا می‌شود.

او در کنار عاشقانه‌خوانی‌، به مسائل اجتماعی، تاریخی و سیاسی نیز تمرکز و تحقیق می‌کند. سوژه‌هایی از این دست را در فرهنگ فولکلور و شفاهی پیدا و با دمبوره اجرا می‌کند. آهنگ‌های «مغول‌دختر»، «للی‌ للی بچه‌ مه»، «سبزعلی» و… بخشی از فعالیت‌های وی در این عرصه است.

۲

سبزعلی قهرمانی است که بعد از مبارزه و مقاومت‌های بسیار در برابر لشکر عبدالرحمان کشته شده است. سرگذشت و مبارزات او شبیه «رابین هود» در فرهنگ فولکلور مردم انگلیس و «ویلهلم تل» در فرهنگ فولکلور مردم سوئیس است. اما متأسفانه مثل اکثر شخصیت‌های تاریخ ما کم‌کم فراموش شده است. سرگذشت نه چندان دقیق‌اش در تاریخ شفاهی از نسل‌های گذشته زبان‌به‌زبان شده تا به امروز رسیده است. فیض‌محمد کاتب در جلد سوم کتاب «سراج‌التواریخ» نیز به‌صورت کوتاه از سرگذشت تلخ این رهبر قیام دهقانی یاد کرده است. او بسیار کم در شعر و ادبیات فولکلور نیز حضور داشت. شهرستانی به سراغ این قهرمان فراموش‌شده می‌رود، شعرهای پراکنده‌ی فولکلور در مورد او را جمع کرده و با دمبوره اجرا می‌کند.

۳

محققان و پژوهش‌‌‌گران تاریخ موسیقی باور دارند لالایی‌ها اولین فرم موسیقی در تاریخ بشر است. تمام اجتماعات اولیه، موسیقی را با همین فرم آغاز کرده‌اند. بنا ارزش‌های هنری، سیاسی، تاریخی، روان‌شناختی، جامعه‌شناختی و مردم‌شناسانه‌ای بسیار دارد. سیما بینا ۱۵ سال درباره‌ی لالایی‌خوانی‌های خراسان و شمال ایران کار و تحقیق کرده است. برای جمع‌آوری لالایی‌ها عصایی سفر در دست گرفته و خانه‌به‌خانه، دهکده‌به‌دهکده راه پیموده است. ثمر یک‌ونیم‌دهه زحمتش را در یک کتاب چاپ کرده است. این کتاب به زبان انگلیسی نیز ترجمه شده است. در ادبیات فولکلور هزاره‌ها نیز انواع و اقسام لالایی وجود دارد. اما متأسفانه در این حوزه کار لازم صورت نگرفته است. شهرستانی در این بخش قدم گذاشته و شعرهای آهنگ «للی‌ للی بچه مه» را از لالایی‌خوانی زنان روستاهای مختلف جمع کرده است. عصبانیت، صمیمیت، نوع شغل خانواده، آرزوها و عشق یک مادر نسبت به فرزندش در این لالایی به تصویر کشیده شده است.

۴

 تئودور آدورنو یکی از مهم‌ترین متفکران تاریخ در عرصه‌ی فلسفه و جامعه‌شناسی موسیقی است. ۶۰ درصد آثار و نوشته‌های او را نقد هنر و موسیقی تشکیل می‌دهد. یکی از جدی‌ترین نقدهای او این بود که تن پاک موسیقی به رم و خون چرکین ایدئولوژی آلوده شده است. از دید او، با ظهور «صنعت فرهنگ» موسیقی بیشتر در خدمت ایدئولوژی قرار گرفت و به یک‌دستی، ازخودبی‌گانگی و حفظ وضعیت موجود به نفع گروه‌های حاکم کمک کرد.

با این نگاه دمبوره نیز آغشته به طبقه و ایدئولوژی است. اسلام به‌عنوان ایدئولوژی و یک نهاد مرتجع و محافظه‌کار بر محتوای این هنر سایه، سلطه و سیطره افکنده است. در اکثریت آهنگ‌ها اگر در یک شعر آوازخوان از لب، لباس، ابرو و گیسوی یار سخن می‌گوید، در شعر دیگر به دامان خدا، زیارت، ملا، علی و سایر عناصر و سمبول‌های دینی چنگ می‌اندازد. در خواندن‌های شهرستانی نیز  این مسأله پر رنگ است. به‌طور مثال در آهنگ «بنالم تا بنالد کوه و کوهسار» می‌خواند: 

«بنالم تا بنالد کوه و کوهسار/بنالم تا بنالد مورچه و مار

بنالم تا ز قلب نی‌ براید/که نی گوید به من راز دل یار

الا دختر به روی جانمازی/دو زلفت‌ می‌کند شمشیربازی

خدا داده به تو حسن و جمالی/میان ترک و تاجیک سرفرازی».

یا در آهنگ «بنالد جگر صدپاره‌ی من» می‌خواند:

«بنالد دمبوره بی‌چاره‌ی‌ من/بنالد جگر صدپاره‌ی من

بنالم تا خدا رحمش‌ بیاید/سخی‌‌جان بشکند زولانه‌ی‌ من».

البته یک تفاوت جدی بین موسیقی در تاریخ اروپا و موسیقی در تاریخ افغانستان و تمام کشورهای اسلامی وجود دارد. موسیقی در کشورهای اسلامی ذاتا جزو حوزه مقاومت و ایستاد شدن علیه اردوگاه سلطه است. هنرمند با دریدن سد دین پا به این میدان ممنوعه می‌گذارد. با عصیان از خط سرخ دین عبور می‌کند. هنرمند با لرزاندن تار دمبوره هر لحظه از گوش مهروموم‌شده‌ی مسلمان بر ذهن او عبور کرده و او را به این جغرافیایی تحریم‌شده و ممنوعه آشنا می‌کند. دقیقا کاری را می‌کند که آدورنو از هنر اصیل توقع داشت. از دید او، مسئولیت هنر و موسیقی اصیل خلق تعارض با هنجارهای موجود و مسلط عامه‌پسند بود.

۵

شهرستانی در سال‌های فعالیت هنری‌اش، تبدیل به خواننده‌ی مطرح در سطح هزاره‌جات می‌شود. طرف‌داران زیادی پیدا می‌کند. اما به یکبارگی از صحنه‌‌ی فعالیت‌های هنری ناپدید می‌شود. یاد، خاطره و صدایش نیز کم‌کم به حاشیه رفته و فراموش می‌شود.

در حدود ۴۰ سال است که او در گم‌نامی‌ به‌سر می‌برد. کسی که روزگاری به سراغ تاریخ و قهرمان‌ فراموش‌شده‌ی ما می‌رفت، خودش خیلی زود فراموش شد. اما این‌بار هیچ‌کسی به سراغ او نرفت. چند سال پیش از پدرم درباره‌ی شهرستانی پرسیدم. ایشان معلومات خوبی درباره‌ی کارهای هنری و فعالیت‌های او در کابل داشت. از جمله گفت: «شهرستانی صدای آرام، نازک‌ و شیرین داشت. خیلی زود به شهرت رسید. با فروش نوار کاست‌ها وضعیت اقتصادی‌اش هم نسبتا خوب شده بود. اما به یک‌بارگی از عرصه‌ی هنر و موسیقی گم شد. علت گم‌شدنش را نمی‌دانم.» 

سه سال پیش از کسی دیگر پرسیدم که شهرستانی کجا است و برایش چه اتفاق افتاد. او گفت:

«شنیده‌ام صادق از کابل به زادگاهش می‌آید. دختر خردسالش‌ (که خیلی دوست داشته)، سخت بیمار می‌شود و از دنیا می‌رود‌. ملاهای روستا می‌گویند فوت دختر مجازاتی است که به‌خاطر آوازخوانی و نواختن دمبوره نصیب این خانواده شده است. بعد از این نیز با نواختن دمبوره روح این دختر آزارواذیت می‌شود. خانواده و نزدیکان صادق از او می‌خواهند که دیگر دمبوره ننوازد. او که از نظر اعتقادی شخص مذهبی بوده و دخترش را نیر زیاد دوست داشته، گپ‌های ملاها و اصرار خانواده‌اش را قبول می‌کند و برای همیشه از خواندن و نواختن دست می‌کشد. به ایران مهاجر می‌شود و آن‌جا به کارگری مشغول می‌شود. سال‌ها است که در آن کشور به کارهای سخت و شاقه مصروف است.»

۶

سال گذشته دیدم یک یوتیوبر با شهرستانی درباره‌ی علاقه‌اش به موسیقی و فعالیت‌هایش در کابل مصاحبه کرده است. از او خواسته است که برایش دمبوره بنوازد. شهرستانی می‌پذیرد و چند آهنگ می‌نوازد. این یوتیوبر بعد از چهل سال از چهره‌ی پیر، ناتوان و رنج‌دیده‌ی او رونمایی کرد. چهره‌ای که دیگر شور، شوق و هیجان کابل در آن دیده نمی‌شود.

۷

چند وقت پیش علی محبی ویدیوی لالایی‌‌خوانی چهل سال قبل شهرستانی را در فیس‌بوک نشر کرده بود. قرار است محبی در یک «مستند پرتره» به‌صورت تصویری و نوشتاری روی زندگی شهرستانی کار کند.

۸

پیش از اسلام در سرزمین ما انواع هنر: موسیقی، رقص، مجسمه‌سازی‌ و پیکرتراشی وجود داشت. مجسمه‌های بودا در بامیان یادگار و نشان هنر پر شکوه و پر افتخار تمدن چندفرهنگی آن‌روزگار ما است. تمدن ازدست‌رفته‌ای که فعلا جز نشانه‌ها چیزی دیگری از آن باقی نمانده است. متأسفانه آیین هنرستیز در میان اعراب فقیر و بادیه‌نشین صحرای سوزان عربستان تولید شد و هر چیزی که از جنس زیبایی، هنر و موسیقی داشتیم را بلعید و نابود کرد. پیکر تکه‌وپاره‌شده‌ی بودا در بامیان، تیرباران‌شدن «بنگیچه‌ تاشقرغانی»، سرگذشت تلخ «آبی میرزا» و «شهرستانی» نمونه‌‌های زخمی‌ است که فرهنگ اسلامی بر پیکر هنر و هویت ما وارد کرد.

۹ 

در مدت هزار و ۴۰۰ سال همیشه چکش‌ شریعت بالای سر هنر و آوازخوان آویزان بوده و هست. منتها مشعل هنر و موسیقی قدرت‌مندتر از آن بوده که با توفان ویرانگری که از صحراهای سوزان نزدیک دریای سرخ برخاسته بود خاموش شود. بعد از چهارده قرن سرکوب بازهم امروزه در هر کوچه، خانه و خیابان ما یک ابزار یا وسیله‌ی پخش موسیقی پیدا می‌شود. پیداشدن صدا و سیمای شهرستانی بعد از چهل سال سکوت نیز نشان می‌دهد صدای موسیقی در سرزمین «باربد» خاموش نمی‌شود.

پی‌نوشت:

۱ باربد برجسته‌ترین موسیقی‌دان‌ و ترانه‌سرای خراسان عصر ساسانیان بود. در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم زندگی می‌کرد. به احتمال زیاد در «مرو» به‌دنیا آمده بود. در دربار ساسانیان نیز موسیقی می‌نواخت. به‌عنوان بنیان‌گذار و پدر موسیقی زبان فارسی شناخته می‌شود. یکی از تالارهای فرهنگستان هنر در تهران و یکی از بزرگ‌ترین تالارهای موسیقی تاجیکستان به‌نام او نام‌‌گذاری شده است.

۲کتاب «در جست‌و‌جوی‌ زبانی ازدسته‌رفته» شاهکار ادبی‌ای است که توسط مارسل پروست، نویسنده‌ی نامدار فرانسوی نوشته شده است. عنوان این مقاله را با الگوگیری از نام کتاب فوق انتخاب کردم.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *