فرزاد شریف
در سالهای آخر حاکمیت نظام جمهوریت وقتی تعداد زیادی از نیروهای نظامی خارجی از افغانستان در حال خارج شدن بودند، طالبان دست بالایی در جنگ نظامی با نیروهای ارتش نظام جمهوریت در ولایتها و ولسوالیها پیدا کردند. در تمام محافلی که بین نخبگان سیاسی افغانستان برگزار میشد حرف اصلی این بود که چرخهی جنگ بر شانههای اقتصاد سوار است و این چرخ بدون سرازیرشدن پولهای کلان، امکان ندارد که برای یک ساعت هم بچرخد. قدرت نیروی جنگی طالبان و نوع تهاجم آنان مشخص میکرد که منابع مالی بزرگی را در عقب خود دارند.
پرسش اصلی در آن ایام این بود که چرا «منابع اقتصادی طالبان از بین برده نمیشوند» و راههای تقویهی آن مسدود نمیشوند. اگر واقعا امریکا و جامعهی بینالملل دنبال «تضعیف طالبان» اند باید منابع اقتصادی این گروه از بین برود. آشکار بود که تجدید قوای طالبان رابطهی مستقیم با منابع مالی آنان دارد. عمدهترین منبع مالی طالبان به عقیدهی بسیاری از کارشناسان سیاسی و نظامی از راه تولید و قاچاق مواد مخدر تأمین میشد. اما رابطهی طالبان با مواد مخدر و تولید و پخش و قاچاق آن همیشه یکسان نبوده است. در برخورد با مواد مخدر، رویکرد طالبان همیشه بستگی به این داشته که مخالفت با مواد مخدر بیشتر سودآور است تا تولید و قاچاق آن.
وضعیت امروز
چند هفته بعد، چهارمین سال حکمرانی طالبان نیز تکمیل میشود. هبتالله آخوندزاده، رهبر این گروه بعد از بهدستآوردن تاجوتخت، کشت خشخاش را در سراسر افغانستان ممنوع اعلام کرد. این ممنوعیت بارها خبرساز شده است. از بالا رفتن قیمت مواد مخدر تا اعتراضات مردم در بعضی ولایتهای افغانستان بهدلیل خشونت و رفتار سرکوبگرانهی طالبان در جریان تخریب مزارع خشخاش، همواره گزارشها و ویدیوهایی در شبکههای اجتماعی نشر شده است.
در آخرین اعتراضهای علنی مردم در بدخشان، در نهم سرطان امسال، مردم ولسوالی خاش علیه تخریب مزارع خشخاش توسط طالبان اعتراض کردند و نیروهای این گروه با شلیک گلوله بهسوی مردم، شروع به سرکوب کردند. در جریان سرکوب طالبان، براساس گزارشها، دستکم هشت نفر کشته و دهها نفر زخمی شدهاند. بسیاری از مردم این ولسوالی مجبور شدند به کوهها فرار کنند و دچار وضعیت بحرانی شدند. خدمات شبکههای مخابراتی قطع شده و مردم این ولسوالی تنها چیزی که در دست دارند «صدا، سنگ و چوب» است. همچنان در این جریان چندین نفر از مردم خاش بازداشت و به مرکز بدخشان به زندانها منتقل شدهاند.
در دو سال گذشته، اعتراضهای علنی مردم ولسوالیهای خاش، درایم، ارگو و شهدا ولایت بدخشان بینتیجه بوده و در طول این دو سال، طالبان در جریان سرکوب اعتراضات دهها نفر را کشته و زخمی کردهاند. اما قبل از این مقامهای طالبان از خشونتی که در بدخشان صورت میگرفت، در رسانهها یا بهصورت رسمی در اعلامیهها یاد نمیکردند.
در اقدامی کمسابقه، والی طالبان در بدخشان به شکل تلویحی به رسانهها اعتراف کرده است که نیروهای طالبان در ولسوالی خاش این ولایت، در واکنش به اعتراضهای مردمی، بهسوی معترضان شلیک کردهاند. در فضای گفتاری بیشتر انکارآمیزی که طالبان بعد از سال ۲۰۲۱ ایجاد کردهاند، این اعتراف موردی کمسابقه به شمار میرود.

کارت کوکنار و طالبان
مقامهای طالبان با اعتراف به شلیک گلوله به سمت مردم در ولسوالی خاش این موضوع را رسانهای کردند و با این کار میخواهند نشان بدهند که در حال مبارزه با کشت و تولید مواد مخدر در افغانستان هستند. اما پذیرفتن این مورد که طالبان علیه مواد مخدر هستند، براساس تجربه چندین دههی گذشته، برای مردم پرسشبرانگیز است. خشونتهای دو سال اخیر طالبان در چند ولسوالی بدخشان، تنها یک بحران محلی یا انسانی نیست؛ این حوادث بار دیگر نگاهها را به رابطهی پیچیده، متغیر و در عین حال مستمر طالبان به پدیدهی مواد مخدر معطوف کرده است. پرسش کلیدی اینجا است: آیا طالبان واقعا علیه مواد مخدر مبارزه میکنند؟
در دورهی نخست حاکمیت طالبان (۱۹۹۶–۲۰۰۱) بعد از تجربه جنگهای داخلی، این گروه در نبود مالیاتگیری رسمی و منظم و نبود کمکهای خارجی، نظام مالی خود را بر پایه تجارت غیرقانونی، بهویژه مواد مخدر بنا کرد. طبق گزارش سازمان ملل متحد، تولید تریاک در افغانستان از حدود دو هزار و ۲۵۰ تُن در سال ۱۹۹۶ به بیش از چهار هزار و ۶۰۰ تن در سال ۱۹۹۹ رسید. طالبان از این تولید گسترده مالیات میگرفتند و با وضع «عشر» و «زکات» بر کشاورزان، قاچاقچیان و کارگاههای فرآوری، به منابع مالی قابل توجهی دست یافتند؛ برآوردها از درآمد سالانهی صد تا دو صد میلیون دالر تنها از مالیات تریاک حکایت دارد. به گزارش منابع بینالمللی، طالبان در سال ۱۹۹۷ از مالیات بر تولید مواد مخدر، حدود ۷۵ تا ۲۰۰ میلیون دالر درآمد داشتند.
سهم افغانستان در تولید تریاک جهان | میزان تولید (به تن) | سال |
۵۰ درصد | ۲۲۰۰ | ۱۹۹۶ |
۵۸ درصد | ۲۸۰۰ | ۱۹۹۷ |
۶۳ درصد | ۲۷۰۰ | ۱۹۹۸ |
۸۰ درصد | ۴۶۰۰ | ۱۹۹۹ |
۷۰ درصد | ۳۳۰۰ | ۲۰۰۰ |
مناطق اصلی کشت خشخاش و تولید تریاک در جنوب و شرق کشور قرار داشت، اما مسیرهای انتقال، بهطور معمول از شمالشرق، بهویژه از ولایت بدخشان، عبور میکرد. شواهد زیادی حاکی از همزیستی فعال آنها با شبکههای قاچاق موجود است. بهعنوان مثال، گزارش سازمان ملل متحد دربارهی مواد مخدر و جرم در سال ۲۰۰۱ نشان میدهد که در فاصله سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۰، افغانستان به بزرگترین تولیدکنندهی تریاک جهان تبدیل شده بود. در سال ۱۹۹۹، مجموع تولید تریاک در کشور به چهار هزار و ۶۰۰ تن رسید- بالاترین رقم ثبتشده در آن زمان. بخش بزرگی از این تریاک از مسیرهای شمالی و غربی، از جمله بدخشان، به آسیای میانه، ایران و از آنجا به بازارهای جهانی منتقل میشد.
در دوران جنگ با ارتش نظام جمهوریت و نیروهای نظامی خارجی، پس از حملهی نظامی ایالات متحده و سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱ میلادی، اقتصاد جنگ طالبان وارد دورهای از جنگ نامتقارن شد. تسلط طالبان در طول چند سال به تدریج در مناطق روستایی جنوب، شرق و شمالشرق کشور سازمان یافت و این گروه جنگ چریکی را علیه دولت وقت آغاز کرد. یکی از ستونهای اصلی بقای طالبان در این دوره، تأمین منابع مالی از طریق مواد مخدر بود. طبق گزارش مفصل سازمان ملل در سال ۲۰۲۰، بیش از ۶۰ درصد درآمد سالانهی طالبان از تولید و قاچاق مواد مخدر تأمین میشد. در همین سال، ارزش اقتصادی صنعت تریاک افغانستان به بیش از ۱.۶ میلیارد دالر رسید، و طالبان سهم عمدهای از این رقم را تصاحب کردند. ولایتهای چون هلمند، قندهار، نیمروز، ننگرهار و بدخشان تبدیل به محلهای اصلی تولید یا طی مراحل قاچاق شده بودند.
بدخشان در این دوران به یکی از مراکز عمدهی تولید و ترانزیت مواد مخدر بدل شد. براساس تحقیق مشترک شبکه تحلیلگران افغانستان و سازمان ملل متحد، بدخشان بهویژه پس از سال ۲۰۱۰ بهعنوان مسیر کلیدی قاچاق به تاجیکستان، و از آنجا به روسیه و اروپا عمل میکرد. طالبان، هرچند در این ولایت حضور نظامی ضعیفتری نسبت به جنوب داشتند، اما از طریق معامله با فرماندهان محلی و گروههای واسط، همچنان بخشی از سود این مسیر را دریافت میکردند. همچنین، گزارشهایی از مرکز بینالمللی تحقیقات جرم حاکی از آن است که درآمد حاصل از مواد مخدر، امکان سربازگیری، خرید تسلیحات، و ادارهی ساختار اداری برای طالبان را فراهم میساخت. این روند بهگونهای بود که ناتو در سال ۲۰۱۸ تخمین زد حدود ۲۰ درصد از بودجه عملیاتی سالانهی طالبان، تنها از مالیات مواد مخدر در بخش کوچکی از «شمالشرق» تأمین میشود.
براساس مستندات موجود، اعتماد به اینکه طالبان بهطور واقعی و مداوم علیه مواد مخدر مبارزه میکنند، از نظر تاریخی قابل اتکا نیست. از دههی ۱۹۹۰ میلادی تا کنون، این گروه همواره رابطهای متغیر اما مداوم با اقتصاد مواد مخدر داشته است. در دورههای قبلی، طالبان از این منبع برای تأمین نیازهای مالی جنگ و عملیات نظامی و بعد از سال ۲۰۲۱ بهعنوان ابزار امتیازگیری در نشستها با طرفهای بینالمللی استفاده کردهاند. مکانیسم این بهرهگیری بهطور ساده چنین عمل میکند: در زمانهایی که طالبان با فشارهای بینالمللی مواجه هستند و ضرر تولید مواد مخدر بیشتر از فایدهاش است، اقدام به تخریب کشتزارهای خشخاش و این اقدامات را برجستهسازی رسانهای میکنند. اما زمانی که مثل دورهی اول حاکمیت این گروه و دوران جنگ با نظام جمهوریت، در انزوا و دور از فشارهای بینالمللی هستند به کشت و تولید مواد مخدر و استفاده از سود مالی آن شروع میکنند.
بدخشان و بحرانی که حل نمیشود
بدخشان، یکی از ولایتهای مهم افغانستان که در گذشته بهویژه بهعنوان مسیر عبور مواد مخدر شناخته میشد، امروز در کانون بحران سیاسی و اجتماعی قرار دارد. در حالی که در دو سال اخیر مردم افغانستان شاهد گسترش و بیشترشدن اعتراضات مردمی در این ولایت بودهاند -بهویژه اعتراضها علیه تخریب مزارع خشخاش توسط طالبان- ابهام این است که سرنوشت این ولایت و نتیجه اعتراضها در آینده چه خواهد بود؟
در این میان، تغییرات اخیر نشان میدهند که گروه طالبان در حال مواجهه با چالشهای جدی از درون خود است. برخی از اعضای بلندپایه این گروه در بدخشان از کشت مواد مخدر و دهقانان حمایت کردهاند. این حمایتها در تضاد با ادعاهای طالبان مبنی بر مبارزه با مواد مخدر قرار دارد و نشان میدهد که در میان رهبری طالبان در بدخشان، نگاههای متفاوتی در این خصوص وجود دارد. نکتهای که قابل تأمل است این است که رهبری طالبان در بدخشان نتوانسته است افرادی که نسبت به سیاستهای منع کشت خشخاش اعتراض داشتهاند را قانع کند.
همچنان براساس گزارش رسانهها، طالبان چند نفر از اعضای دیگر خود را در ولسوالی خاش و بعضی متنفذان محلی این ولسوالی را نیز بازداشت کردهاند. در میان بازداشتشدگان، گلاحمد شاهین، فرمانده پولیس خاش، قاری نوید، مدیر جنایی این ولسوالی و قاری واجد، یکی دیگر از فرماندهان محلی طالبان در ولسوالی خاش وجود دارند. همچنین گروه طالبان، مولوی روحالبیان، یکی از روحانیان بانفوذ ولسوالی خاش را نیز به اتهام سازماندهی اعتراضات مردمی بازداشت کرده است.
پاسخ رهبر طالبان به اعتراضات در بدخشان از دو سال قبل تا این روزها عمدتا سرکوب و بسته کردن فضای گفتوگو و پاسخدهی به خواستهای مردم بوده است. سال گذشته معترضان سه خواست «اخراج طالبان غیربومی از بدخشان، ارائهی بدیل کشت خشخاش و مجازات قاتلان» را برای طالبان ارائه میکردند. چند ماه پیش میخواستند که والی طالبان در بدخشان برکنار شود. بازداشت مقامهای تاجیکتبار همدل با مردم در ولسوالی خاش، از سوی نیروهای تازه اعزامشده در این ولسوالی نشاندهندهی شکافهای درونی طالبان است. سه ماه پیش نیز در جریان پروسه تنقیص، رهبر طالبان هزار نیروی تاجیکتبار را که همه از بدخشان بودند، از عضویت این گروه حذف کرد. قبل از آن معادن شمالشرق افغانستان از سوی جناح قندهار به رهبری حاجی وفا به تصرف درآمده بود. با درنظرداشت این اقدامات، طالبان تاجیکتبار با حذف روبهرو هستند و رهبر طالبان به آنان اعتماد کامل ندارد. مجموعهی این اقدامات رهبری طالبان در سطح درونگروهی و به رگبار بستن معترضان در کنار نبود پاسخگویی و گفتوگو با معترضان، اوضاع بدخشان را بیش از پیش پیچیده کرده است.