close
اسحاق در شفاخانه‌ محمدعلی جناح/ عکس: ارسالی به اطلاعات روز

تجربه‌ی خونین اسحاق از ائتلاف کوچی‌ها و طالبان

هنوز در بستر بیماری است. نمی‌تواند روی پاهایش بایستد و راه برود و هم نمی‌تواند روان و طبیعی حرف بزند. واژه‌ها و عبارات را به سختی و دست‌وپاشکسته ادا می‌کند. هر از چند روز، از کابل به پسرش در پنجاب بامیان تماس می‌گیرد و می‌گوید: «برو سرِ زمین. نگذار کشت‌وکار از بین برود.»

اسحاق ۵۰ ساله حدود یک‌ونیم ماه پیش، هنگامی که مانع حضور کوچی‌ها بر زمین‌های زراعتی در زادگاهش -«درازقول» ولسوالی پنجاب- شد، مورد ضرب‌وشتم آنان قرار گرفت و زخمی شد. مطابق گواهی داکتران شفاخانه‌ی پنجاب، دست‌کم ۱۲ جراحت «شدید» ناشی از لت‌وکوب بر بدن او، تثبیت شده است. اسحاق پس از مراجعه به این شفاخانه، ابتدا به شهر بامیان و سپس به کابل ارجاع می‌شود. در شهر کابل، مدت دو هفته را در بخش «جراحی اعصاب» شفاخانه‌ «محمدعلی جناح» در بستر می‌ماند. داکتران معالج توصیه کرده‌اند که سه ماه بعد و پس از بهبود وضعیت صحی، جراحی دماغ، فک‌ها و دندان‌ها را انجام دهد. هزینه‌ی درمان او تا کنون، به نزدیک به ۲۰۰ هزار افغانی رسیده است. خانواده‌اش حدود ۱۵۰ هزار افغانی آن را با قرض‌گرفتن از نزدیکان خود و به ‌وعده‌ی پرداخت «سر خرمن»، تأمین کرده‌اند.

هم‌زمان با تداوی اسحاق، حسن عبداللهی، پسر او علیه کوچی‌ها در ولسوالی طالبان در پنجاب اقامه‌ی دعوا می‌کند. در مقابل کوچی‌ها هم مدعی می‌شوند که اسحاق را به‌خاطر دزدی حدود ۱۵۰ رأس مواشی خود «ناکار» کرده‌اند. طالبان دعوا میان دو طرف را از پنجاب به مرکز بامیان انتقال می‌دهند و فیصله می‌کنند که کوچی‌ها مبلغ ۱۳۰ هزار افغانی تاوان بپردازند.

شرح ماجرا

منطقه‌ی درازقول در نوار مرزی پنجاب و بهسود میدان ‌وردک یکی از گذرگاه‌های اصلی کوچی‌ها به طرف مراتع در پنجاب، ورس و یکه‌ولنگ بامیان و دایکندی و غور است. رفت‌وآمد و اتراق آنان در این منطقه همیشه با جنجال همراه بوده است. بهار امسال، هنگامی که کوچی‌ها در درازقول سرازیر شدند، طالبان آنان را «به ‌هدف سامان‎دهی» در این منطقه توقف دادند؛ «به کوچی‌ها گفتند که هر کس مطابق اسناد خود در علفچرها مستقر شوند.» از این میان، به کوچی‌هایی که به هدف دسترسی به چراگاه‌ها در غور در حرکت بودند، اجازه‌ی خروج داده نمی‌شود. کوچی‌ها پس از چند روز چراندن مواشی در چراگاه عمومی درازقول، اقدام به چراندن مواشی شان در زمین‌های زراعتی آبی می‌کنند؛ زمین‌ها و کشت‌زارهایی که منبع اصلی درآمد و تأمین‌کننده‌ی مایحتاج غذایی روستاییان اند.

در تاریخ ۳۰ جوزا، باشندگان درازقول در یک اقدام جمعی، تصمیم می‌گیرند که کوچی‌ها را از هجوم بر سر کشت‌زارهای‌شان و تخریب آن‌ها منع کنند. متنفذان منطقه، از جمله اسحاق برای گفت‌وگو با کوچی‌های روی این مورد نزد آنان می‌روند. کوچی‌ها اما هنگامی که متوجه حضور دسته‌جمعی این مردان در نزدیکی رمه‌ی خود می‌شوند، اقدام به تیراندازی هوایی می‌کنند. هم‌زمان با پلخمان به سمت آنان سنگ می‌اندازند. در جریان سنگ‌اندازی، سنگی نیز به سر اسحاق اصابت می‌کند. او به زمین می‌افتد و متباقی همراهانش با تهدید کوچی‌ها به رگ‌بارشدن، از ساحه فاصله می‌گیرند. هم‌زمان دو مرد جوان کوچی بر اسحاق هجوم می‌برند؛ «یکی از آنان چوپ در دست داشت و به ران، نشیمنگاه و پشتش می‌زد. دیگرش هم سنگ را در دستش محکم گرفته بود، بر سر، صورت و شانه‌هایش می‌کوبید.» چهار فرد دیگر کوچی هم به آنان محلق می‌شوند. همگی با قنداق، لگد، چوب و سنگ به جان او می‌افتند؛ «فقط می‌دیدیم که [اسحاق] زیر چوب، مشت، لگد و قنداق کوچی‌ها، روی زمین برخود می‌پیچید و چیغ می‌زد، اما صدایش در هیاهوی کوچی‌ها گم می‌شد. فهمیده نمی‌شد [که] چه می‌گوید.» ضمنا کوچی‌ها به هیچ‌کسی دیگر، اجازه‌ی نزدیک‌شدن را نمی‌دهند. مردم محل، موضوع را به پاسگاه پولیس طالبان خبر می‌دهند. نیروهای این گروه پس از گذشت حدود سه ساعت به محل می‌رسند. آنان کوچی‌ها را قانع می‌کنند تا اجازه‌ی انتقال اسحاق را به شفاخانه بدهند.

«پدرم را در پتو پایین کشیدیم»

پس از آن‌که کوچی‌ها به ‌درخواست طالبان اجازه‌ی انتقال اسحاق را می‌دهند، سایر روستاییان، از جمله پسر او، حسن عبداللهی، به محل حادثه می‌روند؛ «پدرم با بغل بر زمین افتاده بود. سروصورتش پر از خون بود. توان بلندشدن و راه‌رفتن را نداشت. او را در پتو تا سرک پایین آوردیم.» سپس اسحاق به شفاخانه‌ی ولسوالی پنجاب منتقل می‌شود. داکتران این شفاخانه، پس از بخیه‌ی زخم‌ها، او را به‌خاطر وخامت وضعیت صحی‌اش، به شفاخانه ولایتی در شهر بامیان ارجاع می‌کنند. یک روز پس از آن (در تاریخ ۳۱ جوزا) نیز، از آن‌جا به شفاخانه‌ محمدعلی جناح در شهر کابل منتقل و بستری می‌شود.

لحظه‌ی پایین آوردن اسحاق از کوه

شفاخانه‌ ولسوالی پنجاب در پاسخ به استعلام آمریت مبارزه با جرایم جنایی فرماندهی امنیه‌ی طالبان در این ولسوالی، دست‌کم ۱۲ زخم شدید بر بدن اسحاق را تأیید کرده است. بیشتر این زخم‌ها در بینی، پیشانی، دهن و کله‌ی او تثبیت شده‌اند. وسیع‌ترین آن روی بینی است که هشت سانتی‌متر طول و دو سانتی‌متر عرض دارد. افزون بر آن‌ها، کبودی، خراشیدگی و ورم نیز در بخش‌های مختلف بدنش دیده شده است. در ویدیوهایی که پس از لت‌وکوب او در اختیار اطلاعات روز قرار گرفته، جراحات شدید بر صورتش دیده می‌شود. حسن عبداللهی در صحبت با اطلاعات روز گفت: «بینی پدرم از دو طرف شکسته، دندان‌هایش ریخته و چشم‌ها، چانه‌ها، جوف دهن و لبهایش آسیب دیده‌اند. از ناحیه‌ی گردن و کمر هم مصدوم شده است.» به ادعای او، «کوچی‌ها [اسحاق را] به قصد کشتن زده بودند».

وضعیت صحی اسحاق

اسحاق دو دوره و در دور نخست، ده روز را (تا تاریخ ۹ سرطان) در شفاخانه‌ محمدعلی جناح، در بستر می‌ماند. مغز او براثر ضربه‌ی سنگ کوچی‌ها، «دچار کوفتگی» شده است؛ هرچند نتایج معاینه با اسکن تکمیلی «MRI» نشان می‌دهد که آسیب مغزی خفیف دارد، اما این آسیب به‌گونه‌ی شدید بر وضعیت صحی و توانایی‌های جسمانی او اثر گذاشته است. هفته‌ی گذشته، با بدترشدن وضعیت صحی‌اش، دوباره برای سه شبانه‌روز بستری شد. بار اول که از شفاخانه مرخص می‌شد، داکتران به حسن عبداللهی می‌گویند بهتر است پدرش در کابل بماند.

پس از آن، حسن یک خانه را در کابل ماهانه در بدل سه ‌هزار افغانی به کرایه می‌گیرد. هم‌اکنون اسحاق در این خانه به‌سر می‌برد و همسر و یک دخترش از او مراقبت می‌کنند. با گذشت نزدیک به دو ماه، اسحاق هنوز نمی‌تواند روی پاهایش بایستد، چیزی بخورد و یا هم به‌گونه‌ی طبیعی حرف بزند؛

 «پدرم (اسحاق) کمی از جای خود تکان می‌خورد. وقتی که [هم] بخواهد سر پا بایستد، گلو گلو می‌شود (تلوتلو می‌خورد)، سرش گیج می‌رود و می‌افتد.»

 ناتوانی او در ایستادن و راه‌رفتن، عدم تسلط بر گفتار و مه‌‌آلودگی ذهنی‌اش ناشی از کوفتگی یا ضربه‌ی مغزی است. زخم‌ها و شکستگی‌های سایر قسمت‌های بدن اسحاق، وضعیت او را بدتر کرده است؛ «غذا خورده نمی‌تواند. دندان‌های طرف راست و پیشرویش ریخته و یا شکسته‌اند. مادرم غذا را مایع می‌کند [و] سپس به پدرم می‌خوراند.» افزون بر دندان‌ها، آرواره‌های طرف راست او، به سمت داخل دهان کج و لثه‌هایش پاره شده‌اند. دماغ و چانه‌اش نیز شکسته که نیاز به جراحی دارند.

تصاویر جراحات در صورت اسحاق/ عکس: ارسالی به اطلاعات روز

بااین‌حال، داکتران توصیه کرده‌اند که جراحی‌ها پس از بازیابی توانایی و بهبود وضعیت صحی اسحاق، انجام شود؛ «داکتران گفتند که بدن پدرم بیش از حد ضعیف شده و حداقل سه ماه زمان می‌برد تا آماده‌ی این عملیات شود.»

درماندگی

برای درمان اسحاق تا کنون نزدیک به ۲۰۰ هزار افغانی به مصرف رسیده است. از مجموع این مبلغ، بیش از ۱۵۰ هزار افغانی آن را خانواده‌اش از هم‌روستاییان و دوستان‌شان قرض گرفته‌اند. پس‌پرداخت آن را نیز در خزان و پس از فروش محصولات زراعتی وعده شده‌اند. در سال‌های گذشته، خانواده‌ی اسحاق صرفا خرج بخورونمیر خود را از کار روی زمین و دام‌داری در درازقول به‌دست می‌آوردند. امسال اما بخش زیادی از کشت‌وکارشان توسط کوچی‌ها از بین رفته و خود اسحاق هم در بستر بیماری است؛ «تا به‌ حال هوشیاری‌اش کاملا برنگشته است. اما هر زمان که صحبت می‌کنیم، نگران از بین‌رفتن کشت‌وکار است… اتفاقی که سر پدرم افتاد، ما کابل رفتیم و زمین به ‌حال خود رها شد. کشت‌وکار تقریبا از بین رفته است.»

هم‌زمان با آن، اسحاق جراحی‌های دماغ، فک‌ها و دندان‌هایش را نیز پیشرو دارد. اعضای خانواده‌ی او، اکنون نگران اند که چگونه هزینه‌ی آن را تأمین کنند؛ «پول نقد پیداکردن در این‌جا (درازقول) خیلی سخت است. هیچ‌کس فعلا پول نقد ندارند. از هر کس که قرض هم طلب می‌کنیم، می‌گویند تا خزان -هنگام فروش محصولات زراعتی- صبر کنیم. فعلا در مانده‌ایم که چگونه پول عملیات بعدی را پیدا کنیم.»

فیصله‌ی «جبری» طالبان و ادعای کوچی‌ها

حسن عبداللهی در تاریخ ۳۰ جوزا، روزی که پدرش توسط کوچی‌ها لت‌وکوب می‌شود، علیه آنان در ولسوالی طالبان در پنجاب شکایت درج می‌کند. پس از آن‌که پدرش از شفاخانه مرخص می‌شود، برای پیگیری شکایت به ولسوالی طالبان در پنجاب می‌رود. از آن‌جا، طالبان شکایت او را به بامیان ارجاع می‌دهند. در بامیان، از حسن گزارش شفاخانه‌ محمدعلی جناح در مورد بیماری پدرش را می‌خواهد. او به کابل می‌رود و هنگامی که گزارش شفاخانه را پس به بامیان می‌برد، طالبان دعوای آنان را به کمیسیون این گروه برای حل منازعات کوچی‌ها با روستانشینان در پنجاب ارجاع می‌کنند.

گزارش شفاخانه‌ محمدعلی جناح در مورد اسحاق/ عکس: ارسالی به اطلاعات روز

هم‌زمان با آن، کوچی‌ها با اقامه‌ی دعوا در ولسوالی طالبان در پنجاب، مدعی می‌شوند که اسحاق و هم‌روستایی‌هایش حدود ۱۵۰ رأس مواشی آنان را دزدیده‌اند. اعضای کمیسیون طالبان برای حل منازعات کوچی‌ها و روستانشینان برای رسیدگی به این دعوا، حضور اسحاق را شرط می‌گذارند. حسن اما می‌گوید که پدرش بیمار است و تا صحت‌یاب شود، کوچی‌ها ممکن از منطقه بیرون شوند. سپس آنان می‌گویند به شرطی به دعوای آنان رسیدگی می‌کنند که فیصله‌ی‌شان را بدون هیچ اعتراضی بپذیرد. حسن می‌پذیرد. پس از گذشت چند روز، کمیسیون طالبان برای حل منازعات کوچی‌ها و ده‌نشینان در پنجاب، دعوای آنان را به بامیان انتقال می‌دهد و به حسن هم گفته می‌شود که خود را در بامیان برساند. حسن حوالی ساعت ۸:۰۰ شب به بامیان می‌رسد. نیروهای طالبان شب‌هنگام او را از هتل بیرون می‌کنند و به دفتر عبدالله سرحدی، والی طالبان برای بامیان می‌برند؛ «مرا برد و برگه‌ی سفید داد که شصت و امضا کنم. گفتم چرا روی ورق سفید!؟ گفتند که برای شرکت در جلسه الزامی است. وقتی که فیصله را خواند، دیدم فیصله روی همان ورق نوشته شده است.»

مطابق فیصله‌ی طالبان، کوچی‌ها ۱۳۰ هزار افغانی به‌عنوان تاوان برای اسحاق پرداخت می‌کنند؛ در حالی که اسحاق هنوز بینی، فک‌ها و دندان‌هایش جراحی نشده است. افزون بر آن، جراحات سر و صورت اسحاق به‌دلیل شکستگی استخوان شامل جراحت «هاشمه» می‌شود. دیه‌ی این نوع جراحت در فقه حنفی ده درصد دیه‌ی کامل (دیه‌ی نفس) است. همچنان مطابق این فقه، اگر اسحاق بویایی خود را از دست داده باشد، دیه‌ی آن کامل محاسبه می‌شود. دیه‌ی دندان‌ها نیز به‌گونه‌ی جداگانه قابل محاسبه است. در سال‌های گذشته، کوچی‌ها به‌خاطر زخمی‌شدن تا دو میلیون افغانی هم از هزاره‌ها، دیه گرفته‌اند. حسن عبداللهی به این فیصله اعتراض می‌کند؛ «من گفتم که فیصله را نمی‌پذیرم؛ چون هم منصفانه نیست و هم اعضای کمیسیون حل منازعات و موسفیدان و شاهدان حضور ندارند. به من گفتند [در عوض] هیأت امنا هستند. والی، رییس اقوام و قبایل و ۱۲ نفر کوچی از لوگر بودند. از طرف دعوای ما هم کسی نبود.»

گزارش شفاخانه‌ی پنجاب در مورد زخمی‌شدن اسحاق/ عکس: ارسالی به اطلاعات روز

سپس به حسن عبداللهی گفته می‌شود که راهی جز پذیرش فیصله ندارد، امضا و شصتش پای فیصله است و تمرد از آن نیز «عواقبی» در پی دارد. ضمنا به او هشدار می‌دهد که در صورت نپذیرفتن آن، باید در مورد مواشی کوچی‌ها جواب پس بدهد. حسن مجبور می‌شود فیصله را بپذیرد و کوچی‌ها نیز مبلغ فیصله‌شده را به حسن در چند نوبت پرداخت می‌کنند.

هم‌زمان با اسحاق، کوچی‌ها در یک روز پنج نفر دیگر را هم در دو نقطه‌ی منطقه‌ی درازقول لت‌وکوب و زخمی کردند. دو هفته‌ی پیش نیز کوچی‌ها براساس فیصله‌ی طالبان، ۲۵ خانواده را در رشک ولسوالی پنجاب از خانه‌های‌شان بیرون کردند. قبل از آن در میزان ۱۴۰۲ طالبان زمین یک باشنده‌ی منطقه‌ی درازقول را نیز به کوچی‌ها واگذار کردند.

از اطلاعات روز حمایت کنید

در افغانستان، جایی‌ که آزادی‌ها سرکوب شده‌اند، اطلاعات روز به ایستادگی ادامه می‌دهد. ما مستقل هستیم و تنها برای مردم می‌نویسیم.مأموریت ما افشای فساد، بازتاب صدای سرکوب‌شدگان و تلاش برای آینده‌ای برابر و آزاد است.
حمایت شما ادامه این راه را ممکن می‌سازد. حتی کمک کوچک یا همرسانی این پیام، گامی در دفاع از حقیقت و آزادی است.در کنار حقیقت بایستید. از اطلاعات روز حمایت کنید.

Donate QR Code

برای حمایت سریع و راحت با گوشی همراه خود، کافی است این کد را اسکن کنید.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *