close
Photo: Kabul University

آموزگار و دانشگاه؛ زیر تیغ امر به معروف

سارا عنان

رویکرد تمامیت‌خواهانه‌ی طالبان برای نظام آموزشی و تحصیلات عالی کشور همراه با مقررات و دستورات سختگیرانه دست‌وبال آموزگاران را بسته و حق انتقاد و نظر متفاوت را از دانشجویان نیز سلب کرده‌ است. استاد و دانشجو وادار شده‌اند مجموعه‌ی واحدی از باورها، اهداف و رفتارهایی را داشته باشند که امارت تعیین کرده و بیرون از آن فکر نکنند و حرف نزنند. از آن‌جایی که تنها بیان دیدگاه واحد و یک حقیقت واحد و مطلق مجاز است، دیگر نیازی به گفت‌وگو هم نیست. مثل سناریویی است که از قبل در مورد همه‌ چیز توافق شده و همه ناگزیر اند آن را یکسان تجربه ‌کنند. فضایی برای کنش آزاد و امکانی برای گفت‌وگو بین استاد و دانشجو موجود نیست. در صورت کنش‌ آزاد و اظهارنظر مخالف، موضوع به اسرع وقت مورد پیگیری قرار می‌گیرد و پی‌آمد آن مجازات خواهد بود. از این‌رو متهم شدن به صحبت و مخالفت با سیستم آموزشی طالبان، یا تفکر و رفتار ضدسازمانی این گروه بزرگ‌ترین جرم به شمار می‌رود.

این موضوع را با اثیم (مستعار) دانش‌آموخته‌ی علوم سیاسی و استاد در یکی از دانشگاه‌های خصوصی در کابل، در میان گذاشتم. از او خواستم که تجربه‌اش را از تدریس و شرایط حاکم بر دانشگاه با ما شریک سازد. او از این پیشنهاد استقبال کرد. شروع کلام‌اش این‌ بود که فعلا دانشگاه‌ها در افغانستان (خصوصی و دولتی) تبدیل به محیطی گردیده بسیار ناخوش‌آیند که با گذشت هر روز اعتبار علمی و کارکرد اصلی‌شان بیشتر به حاشیه رانده می‌شود. دختران حق ورود به دانشگاه را ندارند و در نزد پسران هم تمایل به درس خواندن و یادگیری نمانده است. نظام اعتقادی و ایدئولوژیک طالبان، از این تغییرات منزوی‌کننده حمایت می‌کند و برای این‌ کارشان دلایل مذهبی، سیاسی و ایدئولوژیک هم ارائه می‌کند. به‌گفته‌ی او، آنچه گروه طالبان در تجربه نشان داده‌ است و آنچه امروز در صنف‌های درسی در دانشگاه‌ها اتفاق می‌افتد، می‌تواند این دیدگاه را تصدیق کند که این گروه به آموزش به‌عنوان وسیله‌ای برای کنترل اجتماعی و چرخاندن اوضاع به نفع خود نگاه می‌کند تا این‌که بخواهد کدام چشم‌اندازی از پیشرفت و شکوفایی فردی را رقم بزند. در این‌ فضای خفقان‌آور، دانشجویان نه‌تنها از دنیای بیرون و پیرامون منزوی می‌شوند، بلکه در دنیای انفرادی و درونی خود هم هیچ فرصتی برای تفکر و احساسات مستقل ندارند. بسیار فاجعه‌بار است که دانشجویان نمی‌توانند و اجازه ندارند تردیدها و سؤالات‌شان را در مورد موضوع درس با استاد و همدیگر در میان بگذارند.

اثیم عنوان می‌کند که در دوران جمهوریت، تدریس در دانشگاه در رشته‌های مختلف وجود داشت و همه با علاقه‌مندی درس می‌خواندند و برای خود برنامه و هدف داشتند. تلاش و چشم‌انداز وجود داشت. فعلا رشته‌های علوم صحی و تجربی، به‌ویژه فارمسی دانشجو و متقاضی بیشتر دارد. سایر رشته‌ها در حال سقوط اند. او گفت: «در دانشگاهی که من تدریس می‌کنم، در رشته‌ی حقوق یک صنف داریم که تعداد دانشجویان بین ۱۰ تا ۱۴ نفر هستند و همه بورسیه اند. در حال حاضر، برای این رشته هیچ جذب و متقاضی وجود ندارد. در رشته‌های دیگر با تخفیف و بورسیه یک یا دو صنف بیشتر نیستند.»

به‌گفته‌ی اثیم، استادان از شرایط خسته‌، مأیوس‌ و نگران ‌اند. واضح می‌بینند که دانشجویان دنبال آموزش و یادگیری نیستند و فقط می‌آیند و می‌روند. انگیزه‌ای برای درس خواندن نیست. ترس و نگرانی بین استادان وجود دارد. آنان جرأت ندارند مانع رفتار نامناسب دانشجو در داخل صنف شوند. می‌ترسند که ممکن همان دانشجو طالب باشد یا عضو استخبارات این گروه. او می‌گوید تقریبا ۹۰ درصد استادان همکار او در دوران جمهوریت از افغانستان رفته‌‌اند و تعداد اندکی در کشور مانده‌اند.

او در ادامه توضیح می‌دهد که دانشجویان روزگارشان بدتر از استادان است. انگیزه‌ای برای درس خواندن ندارند. آینده‌ای تاریک را در مقابل خود می‌بینند. در شرایط محرومیت و ترس و ناامیدی زندگی می‌کنند. چشم‌انداز روشن برای‌شان قابل تصور نیست. در این بین، تعدادی هم اگر علاقه‌مند به درس و آموختن مهارت باشند، فقر و تنگدستی اجازه‌ی پیشرفت را برای‌شان نمی‌دهد.

از سوی دیگر، اثیم بیان می‌کند که مشکلات مالی دانشگاه‌ها سبب شده برای استادان هم حقوق و امتیازات ناچیزی در نظر گرفته شود. همان اندک معاش‌شان هم به موقع‌ پرداخت نمی‌شود. سمستر تمام می‌شود، اما از حقوق استادان خبری نیست. بسیاری از استادان -به‌شمول او- با بایسکل به دانشگاه می‌روند. برخی استادان موتر دارند اما نمی‌توانند بیاورند. پرسونل خدماتی دانشگاه نیز با معاش ناچیز و برخی از مجبوریت در آن‌جا کار می‌کنند. حتا در بدل حقوق سه هزار افغانی در ماه.

اثیم می‌افزاید که حالا از تحقیق و پژوهش در دانشگاه خبری نیست. کتاب‌ها در قفسه‌ها خاک می‌خورند. کسی کتاب نمی‌خواند. کتاب‌ها مراجعه‌کننده ندارد. دیگر شور و حال دوره‌ی جمهوریت نیست. از برگزاری سمینار، ورکشاپ و جلسات علمی در دانشگاه خبری نیست؛ مگر در حالات استثنا؛ آن هم نمایشی و به بهانه‌ی تضمین کیفیت. تنها جلساتی که منظم برگزار می‌شود، جلسات امر به معروف برای کارمندان و استادان است. برای کارمندان در هفته سه الی پنج جلسه‌ی نیم‌ساعته برگزار می‌شود. مولوی که از طرف وزارت تحصیلات عالی معرفی شده است و در دانشگاه دفتر دارد و معاش‌اش از طرف وزارت است، به زبان پشتو درس می‌دهد. قرآن تفسیر می‌کند. درس‌های احکام و نماز می‌دهد. حتا از کارمندان در مورد نماز سؤال می‌کند. اشتراک در جلسات حتمی و الزامی است. امتحان می‌گیرد. برای استادان در سمستر چهار تا ۱۰ جلسه می‌گیرد. برخی از مجبوریت شرکت می‌کنند. امر به معروف طالبان، بعضی از روزها بدون هماهنگی به صنف درسی استادان می‌رود. در آن‌جا تبلیغ می‌کند. این کار منظم و پیوسته انجام می‌شود. علاوه بر آن، در دانشگاه گذاشتن بیرق امارت روی میزهای کاری جبری و الزامی است. هیأت طالبان می‌آید و بررسی می‌کند که در دفترها بیرق «امارت اسلامی» است یا نه. مدیریت و هیأت اداری دانشگاه اجازه ندارند در دفترهای‌شان فرش‌ داشته باشند. مکتوب رسمی است که در زیر پای فرش نباشد. آمر امر به معروف در دهلیزها و دفترها رفت‌وآمد دارد و کنترل می‌کند.

طبق گفته‌ی اثیم، روند تدریس استادان حتا در مضامین غیرعلوم انسانی مثل فارمسی و انجنیری به‌شدت از سوی امر به معروف طالبان کنترل می‌شود. در علوم انسانی تنها تحلیل و تفسیری مجاز است که هم‌راستا با سیاست‌های طالبان باشد. وزارت تحصیلات عالی طالبان در تمام دانشگاه‌ها سیستمی را تعبیه کرده است تا مطمئن شود که یادگیری و پی‌آمدهای آموزشی چیزی است که این گروه می‌خواهد. آنان در تلاش‌ اند از همه‌ی منابع به نفع اهداف سیاسی و ایدئولوژیک خود استفاده کنند و تمام نهادهای حقوقی و حقیقی را مجبور ساخته‌اند که فعالیت‌شان مطابق نگاه ایدئولوژیک و اهداف سیاسی این گروه باشد. آنچه امروز در صنف‌های درسی جریان دارد، نشان می‌دهد که آنان در فکر رشد و توسعه‌ی جوانان و دانشجویان نیستند بلکه رویکرد شان به آموزش و نهادهای آموزشی به‌عنوان ابزاری برای کنترل اجتماعی و مدیریت اوضاع به نفع خودشان است.

او می‌افزاید که آنان در هنگام تدریس نهایت احتیاط را به ‌خرج می‌دهد. چون نمی‌توانند از مسائل و اوضاع کشور حرف بزنند و تحلیل کنند:

«یک روز رییس دانشگاه در جلسه‌ای صریح عنوان کرد که در سمیناری در وزارت تحصیلات عالی به آنان گفته‌اند استادان دانشگاه‌ها باید از نظام دفاع کنند. اجازه ندارند ضد نظام صحبت کنند. مسئولان دانشگاه‌ها باید به استادان خویش این موضوع را دوامدار تذکر دهند. ما در صنف‌ها با احتیاط صحبت می‌کنیم. چون در هر صنف استخبارات طالبان به‌صورت محسوس و نامحسوس حضور دارد.»

اثیم در ادامه یادآوری می‌کند که آنان به‌عنوان استاد مسئولیت دارند رسالت دانشگاه و آموزش عالی را در کشور حفظ کنند. از هر طریق ممکن حامی دانشجویان و جوانان باشند و به تحقق رویاهایی که آنان دارند، کمک نمایند. ایستادن در برابر این وضعیت فاجعه‌بار ارزشمند است. اما این‌که در جریان فعالیت بهانه‌ای دست طالبان و استخبارات این گروه بیفتد نیز وجود دارد که در آن‌صورت معلوم نیست چه آینده‌ای در انتظارشان خواهند بود. به‌خصوص بعد از آن‌که طالبان عبدالعظیم خاموش، آموزگار یک مکتب در ولایت پکتیکا را به اعدام محکوم کرده است، ترس و نگرانی‌ آنان نیز افزایش یافته است. در هر حال، دانشگاه تحت حاکمیت طالبان و تقویم آموزشی آن به تحقق رویاهایی که نسل جوان کشور دارند، کمک‌‌کننده نیست. بر عکس، این وضعیت ناکامی‌ها و شکست‌ آنان را در زندگی فردی و اجتماعی در آینده رقم می‌زند. برخوردهای ناآشنا با این نهاد، می‌تواند آفت‌زا باشد و پی‌آمدهای منفی برجای نهد.

از اطلاعات روز حمایت کنید

در افغانستان، جایی که آزادی رسانه‌ها، مانند بسیاری از آزادی‌های دیگر، سرکوب شده است، اطلاعات روز به ایستادگی در برابر سرکوب ادامه می‌دهد. ما وابسته به هیچ قدرتی نیستیم و تنها برای مردم می‌نویسیم.

Donate QR Code
دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *