انجمن وکلای امریکا در گزارشی به کنگرهی این کشور گفته است که همهی دولتها اقدامات نسلکشی علیه مردم هزاره و دیگر گروههای اقلیت تحت تعقیب در افغانستان را به رسمیت بشناسند و از آن جلوگیری کنند.
این انجمن در گزارش خود گفته است که مردم هزاره از اواخر قرن نزدهم قربانی اعمال خشونتآمیز و کشتار جمعی غیرقابل توصیف به دست حاکمان مختلف افغانستان بودهاند.
انجمن وکلای امریکا در گزارش خود درخواست کرده است که همهی دولتها اقدامات نسلکشی بیشتر علیه مردم هزاره و دیگر گروههای اقلیت تحت تعقیب را در افغانستان به رسمیت بشناسند و آن را متوقف کنند.
همچنین این انجمن خواستار اقدام دفتر عدالت جنایی جهانی وزارت امور خارجهی ایالات متحده برای ترویج عدالت و تلاشهای پاسخگویی برای پایان دادن به معافیت از مجازات برای نسلکشی در افغانستان شده است.
انجمن وکلای امریکا از کنگرهی این کشور خواسته است که برای تقویت چارچوبهای ملی، منطقهای و بینالمللی به هدف جلوگیری از جنایات جمعی در افغانستان و محافظت از گروههایی در معرض خطر مانند هزارهها اقدام کند.
گزارش انجمن وکلای امریکا مروری کوتاه بر برخی رویدادهایی است که بهگفتهی این انجمن، به وخامت اوضاع حقوق بشری مردم هزاره کمک کرده و مساوی با نسلکشی است.
براساس این گزارش، اولین نمونهی قتلعام وحشیانه علیه هزارهها که توسط مؤرخان ثبت شده، در زمان عبدالرحمانخان، حاکم پشتون از ۱۸۸۰ تا ۱۹۰۱ رخ داده که نزدیک به ۶۰ درصد هزارهها قتلعام و به کشورهای همسایه و آسیای مرکزی آواره شدهاند.
در این گزارش اشاره شده که عبدالرحمانخان هزارهها را بهعنوان «کافر» طبقهبندی کرد و با تجاوز و قتل، هزارهجات را تخلیه و با صدور فرمانهای سلطنتی اجازهی استفاده از زمینهای هزارهها توسط کوچیهای پشتون را صادر کرد.
در گزارش انجمن وکلای امریکا آمده است که تبعیض و انسانیتزدایی که توسط عبدالرحمانخان برای توجیه آزار و اذیت هزارهها بهکار میرفت، دوباره توسط طالبان در دههی ۱۹۹۰ مورد استفاده قرار گرفت.
بهگفتهی این انجمن، هزارهها همچنان با کشتار هدفمند تحت حکومت افغانستان مواجه شدند و حداقل ۲۹۴ حادثه را طی دودهه بین جولای ۲۰۰۲ تا ژوئن ۲۰۲۲ تحمل کردند.
قتلعام افشار
در گزارش انجمن وکلای امریکا به نقل از دیدبان حقوق بشر آمده است که در جریان جنگهای تنظیمهای جهادی از سال ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۳، «شواهد قانعکننده»ی وجود داشت مبنی بر اینکه جناحها بهطور منظم و عمدا غیرنظامیان و مناطق غیرنظامی را برای حمله هدف قرار میدادند و بیپروا و بدون تفکیک سلاح به مناطق غیرنظامی شلیک میکردند.
به نقل از این گزارش، در فبروری ۱۹۹۳ نیروهای جمعیت اسلامی و اتحاد اسلامی بر سر منطقهی افشار کابل با نیروهای حزب وحدت درگیر شدند، اگرچه گفته میشود که نیروهای حزب وحدت از منطقه فرار کردند، اما گروههای جناح جمعیت و اتحاد در جریان حملهی زمینی به هزارهها حمله کردند.
شاهدان عینی گزارش دادند: «نیروهای اتحاد خانوادههای هزاره را بازرسی میکردند، مردان را از خانوادههایشان جدا و [دستگیر] میکردند و گاهی آنان را [کتک میزدند] یا [میکشتند].»
انجمن وکلای امریکا نوشته است که گزارشهای دیگر حاکی از آن است که افراد مسن، زنان، کودکان و حتا سگهایشان سر بریده شده و بدنشان در چاهها انداخته شدند. این علاوه بر گزارش شاهدان عینی از تجاوز جنسی، شکنجه، آدمربایی، غارت، و کار اجباری است.
پس از وقایع هولناک افشار، دولت برهانالدین ربانی کمیسیونی را برای «فهرستنویسی ویرانیها بهمنظور پرداخت نوعی غرامت» تشکیل داد؛ اما اسناد نهایی ارائهشده توسط این کمیسیون، توسط طالبان در سال ۱۹۹۶ نابود شد.
قتلعام مزار شریف
در گزارش انجمن وکلای امریکا دربارهی کشتار غیرنظامیان عمدتا هزاره توسط طالبان در مزار شریف آمده است که اگرچه هزارهها تحت آزار و اذیت دولت ربانی (۱۹۹۲-۱۹۹۶) قرار گرفتند، اما ظهور مجدد طالبان مشکلات بزرگ دیگری را برای امنیت این گروه قومی ایجاد کرد.
در این گزارش به نقل از دیدبان حقوق بشر آمده است که در جریان تسلط طالبان بر شهر مزار شریف در آگست ۱۹۹۸ تخمین زده میشود که بین دو هزار تا پنج هزار غیرنظامی «بهطور سیستماتیک و وحشیانه اعدام شدهاند». کارشناسان خاطرنشان کردند که این خشونت «یک عیاشی از کشتار است که بهدلیل تعصبات نژادی و مذهبی انجام میشود».
قتلعام یکاولنگ در ۲۰۰۱
در گزارش انجمن وکلای امریکا آمده است که در جنوری ۲۰۰۱، نیروهای طالبان عملیات جستوجو را در یکاولنگ بامیان انجام دادند و ۳۰۰ مرد غیرنظامی را بازداشت کردند.
طبق این گزارش، این افراد به نقاط تجمع معینی برده شدند و سپس توسط جوخهی تیراندازی در معرض دید عموم تیرباران شدند.
براساس گزارش انجمن وکلای امریکا، طالبان این اقدامات شنیع را بهعنوان «مجازات دستهجمعی» برای باشندگان محلی که با نیروهای مخالف همکاری میکردند، در نظر داشتند.
تخریب بودای بامیان و گورهای دستهجمعی
در فبروری ۲۰۰۱، رهبر طالبان دستور حذف تمام مجسمهها و اماکن مقدس غیراسلامی از افغانستان را صادر کرد.
براساس این فرمان، طالبان مجسمههای بودا در بامیان و مجسمههایی که در موزه ملی افغانستان در کابل نگهداری میشد را منهدم کردند.
ادعا میشود که نابودی بوداها با باورهای مذهبی طالبان مطابقت دارد، اما همچنین «اظهار تسلط بر هزارهها و میهن آنان» نیز دانسته میشود.
یک سال پس از تخریب بوداهای بامیان، سازمان ملل از گورهای دستهجمعی حاوی اعضای جامعهی هزاره در بامیان مطلع شد.
دانشمندان پزشکی قانونی که برای سازمان ملل متحد کار میکردند، شواهدی از اعدامهای صحرایی و مرگ بر اثر خفگی در چندین مکان گور دستهجمعی گزارش کردند.
در سال ۲۰۱۷، مجموعههای دیگری از گورهای دستهجمعی در مزار شریف و سرپل پیدا شد که هر دو تحت کنترل طالبان بودند. گفته میشود که بزرگسالان و کودکان توسط طالبان و داعش کشته و در برخی موارد سر بریده شدهاند.
ادامهی اعمال نسلکشی
انجمن وکلای امریکا گفته است که نسلکشی هزارهها تا امروز ادامه دارد.
طبق گزارش این انجمن، از زمان عبدالرحمانخان، بسیاری از کسانی که قدرت را در افغانستان در دست داشتند، از جمله طالبان و جناحهای جدیدتر مانند داعش خراسان به جنایات علیه هزارهها ادامه دادهاند.
در این گزارش آمده است که حتا در کشورهای دیگر، هزارهها دیگر در امنیت نیستند و در خطر خشونت و تبعید اجباری توسط سایر دولتهای منطقه قرار دارند.
درگیری میان هزارهها و کوچیها
در گزارش انجمن وکلای امریکا به درگیری در هزارهجات، بهویژه غزنی و میدان وردک بین کوچیهای پشتون و هزارهها بر سر چراگاه نیز اشاره شده است.
در گزارش اشاره شده که اقدامات عبدالرحمانخان در مصادرهی زمین از هزارهها و دادن آن به کوچیها از طریق فرمان سلطنتی تأثیرات آسیبزای ماندگاری بر جامعهی هزاره داشت.
کارشناسان معتقد اند که طالبان به سوءاستفاده از رویدادهای تاریخی برای ادامهی الگوهای خشونت علیه هزارهها ادامه میدهند.
در این گزارش آمده است که طالبان پس از تسلط بر کشور در سال ۲۰۲۱، کمیسیونهای میانجیگری را برای حل مناقشه بین کوچیها و هزارهها تشکیل دادند، اما هزارهها این کمیسیونها را معتبر نمیدانند و حتا کوچیها از این کمیسیون شکایتهایی داشتند.
به نقل از گزارش، اگرچه کمیسیونهای میانجی ظاهرا یک «عفو عمومی» برای ایجاد روابط بین هزارهها و کوچیها اعطا کردند، مقامهای محلی طالبان اجازه دادهاند که شکایات قدیمی علیه هزارهها در مورد ادعاهای «تلفات انسانی یا حیوانی» مطرح شود.
بهعنوان مثال، کوچیها از سرقت دام توسط هزارهها شکایت کردهاند و طالبان هزارهها را به پرداخت جریمه محکوم و بزرگان هزاره را بهخاطر این اختلاف بازداشت کردهاند.
کوچهای اجباری
در گزارش انجمن وکلای امریکا آمده است که کوچهای اجباری به ابزار رایج طالبان در برابر هزارهها تبدیل شده است.
گزارش شده است که هزاران هزاره از ولایتهای هلمند، کابل، میدان وردک و بلخ در سه سال گذشته به زور از خانههای خود بیرون رانده شدهاند.
طبق این گزارش، در سال ۲۰۲۱ تخمین زده میشود که بیش از دو هزار و ۵۰۰ خانوادهی هزاره مجبور به ترک خانههای خود شدند و هیچ راهحل قانونی برای اعتراض به دستورات به آنان داده نشد.
کارشناسان معتقد اند که این ادامهی مجازات دستهجمعی و راهی برای پاداش دادن به کسانی است که از قدرت طالبان حمایت میکنند.
در این گزارش به خشونت علیه هزارهها در جوی نو ارزگان اشاره شده و آمده است که این مردم با کوچ اجباری مواجهاند.
از زمان تسلط دوبارهی طالبان بر افغانستان، موارد متعددی از قتل باشندگان منطقهی هزارهنشین ولسوالی خاص ارزگان گزارش شده است.
منابع میگویند که در این مدت دستکم ۲۱ نفر از باشندگان این منطقه به قتل رسیدهاند. بهگفتهی منابع، طالبان تا اکنون عاملان هیچکدام از این قتلها را شناسایی و بازداشت نکردهاند.
باشندگان ششپر/جوی نو بارها از قطع درختان، آتشزدن خرمنها و تخریب سایر اموال شان نیز گزارش دادهاند.
علاوه بر این، در گیزاب ارزگان نیز پشتونها بر زمینهای هزارهها ادعای مالکیت دارند و طالبان این دعوا را به نفع پشتونها فیصله کردهاند.
مطابق فیصلهی طالبان، باشندگان کندیر ولسوالی گیزاب ارزگان مجبور شدهاند که ۱۵ میلیون افغانی را تحت عنوان «قیمت زمین کندیر و وجه مصالحه» به پشتونها پرداخت کنند.
طبق این فیصله، باشندگان کندیر باید مبلغ ۳۰ میلیون افغانی را به سه طایفه از پشتونهای گیزاب و کوچیهای مقیم هلمند پرداخت کنند. برای پرداخت ۱۵ میلیون افغانی پول باقیمانده، دو ماه مهلت تعیین شده است. بهگفتهی منابع، درصورتیکه این مبلغ را هزارهها کامل پرداخت نکنند، مجبور به کوچ خواهند شد.