همزمان با مداخلات مستقیم و غیرمستقیم گروه طالبان در حوزهی کار روزنامهنگاری و بستهشدن تدریجی اما پیوستهی رسانههای خبری محلی، برگ و بهار مطبوعات در افغانستان فروریخت و آنچه باقی ماند عمدتا در خدمت این گروه قرار گرفت. وضع محدودیتهای بسیار بر فعالیت روزنامهنگاری، اهل این حرفه را در تنگنای سختی قرار داده است. روزنامهنگاران از ترس اینکه مبادا از خطوط سرخ حکومت موجود عبور کنند یا بهخاطر بازتاب دادن واقعیتهای موجود مورد غضب مقامها قرار بگیرند، نمیتوانند چنان که باید به کار حرفهای در این حوزه بپردازند.
خبرنگاران -که از طریق اطلاعرسانی و تولید و توزیع اطلاعات عمدتا پل ارتباطی بین مردم و سران حکومتی میباشند- اکنون نه در تولید و نه در توزیع اطلاعات آزاد هستند. بهباور عدهای از خبرنگاران، بعد از به قدرت رسیدن دوبارهی طالبان، پل ارتباطیای که روزنامهنگاران بنا کرده بودند ویران شده است. در واقع، طالبان که فکر میکردند مطبوعات آنان را پاسخگو نگه خواهند داشت، برای حفظ بقای سیاسی خود دست به تخریب مطبوعات و رسانهها زدند. محدودیتهای بیسابقهای که طالبان در برابر رسانهها و خبرنگاران وضع کردهاند، کار روزنامهنگاری را از یک فعالیت نسبتا رضایتبخش به کاری دردآور و خطرساز مبدل کرده است.
یکی از روزنامهنگاران داخل کشور، که بهدلیل تهدیدات امنیتی نخواست نامش ذکر شود، در گفتوگو با اطلاعات روز گفت: «طالبان وضعیتی ایجاد کردهاند که ما خبرنگاران هرگز در دوران جمهوریت تجربهاش نکرده بودیم.» این خبرنگار که کشف حقیقت و بیان واقعیت و گردش اطلاعات درست را ستون اصلی روزنامهنگاری میداند و کاوشگری را مهمترین مهارت ژورنالیستی، ادامه داد: «من اکثر اوقات هنگام تهیهی گزارش یا خبر به اطلاعاتی برخورد میکنم که کاملا نادرست و یا هم ساختگی است؛ اما چون ما در پوشش خبری استقلال نداریم، اطلاعات نادرست را هم نمیتوانیم تصحیح کنیم. سرنوشت خبرنگاری که اخبار ساختگی، مخصوصا خبرهای مرتبط با حکومت را تشخیص بدهد و برای تصحیح آن اقدام کند، در نهایت با بازداشت، شلاق، زندان و حتا اعدام همراه خواهد بود. این به این معنا است که حرفهی روزنامهنگاری در کشور جایگاه ثابت ندارد و بهجای اینکه این حرفه ثابت مانده یا رشد کند، در حال کوچک شدن و ضعیف شدن است.»
در یک جامعهی مدنی، آزادی رسانهها –بهعنوان رکن چهارم دموکراسی- این اختیار را به خبرنگاران داده است تا فعالیت اصلی این حرفه را که پخش و نشر رویدادهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است بهصورت شفاف و دقیق انجام دهند. همچنان خبرنگاران صلاحیت دارند تا تمام اعمال و اقدامات افرادی را که در رأس حکومت قرار دارند بهصورت موشکافانه مورد بررسی قرار دهند. این روند در دودههی پسین به تدریج شکل میگرفت؛ اما با به قدرت رسیدن دوبارهی طالبان این روند ضعیف کاملا متوقف شده است.
یکی از زنان خبرنگار که با وجود ممانعتها و تهدیدهای طالبان تاهنوز در یکی از رسانههای محلی کشور بهعنوان خبرنگار فعالیت میکند، در این مورد چنین اظهار کرد: «درد روزنامهنگاران را من از عمق دل حس میکنم. روزنامهنگاران قهرمانان واقعی شرایط فعلی افغانستان هستند، زیرا آنان تلاش میکنند با وجود این همه تهدیدات، به وظیفه و مسئولیت خود توجه کرده و اقدامات دولت را مورد بررسی و انتقاد قرار دهند. با وجود اینکه آنان میدانند این کار شجاعانه ممکن است به قیمت دستگیری شان تمام شود، باز هم از اطلاعرسانی دست نمیکشند و همچنان به تلاش شان ادامه میدهند.»
به نظر این روزنامهنگار، در شرایط کنونی خبرنگاران بیشتر از هر زمان دیگر به حمایت نیاز دارند؛ «حمایت از خبرنگاران آزادی بیان را تقویت میکند. آزادی بیان بنیان پیشرفت کشور است. صلح پایدار و احترام به حقوق بشر زمانی در کشور ما فرصت شکوفایی خواهد یافت که مردم قدرت بیان حقایق را داشته باشند. شهروندان نیاز به دسترسی به اطلاعات دارند و دسترسی همگانی به اطلاعات و دانش و همچنان احترام به تنوع فرهنگی، خبری و زبانی برای ایجاد صلح، توسعه اقتصادی پایدار و گفتوگوهای بین فرهنگی یک نیاز مبرم برای یک جامعهی باثبات است.»
وقتی از او در مورد راههای رسیدن به این هدف پرسیده شد، گفت: «برای حمایت از آزادی بیان و آزادی رسانهها ما به یک نهاد ملی منسجم و متعهد نیاز داریم که متشکل از همهی گروهها و اقوام باشد و بتواند نگرانیها و مشکلات روزنامهنگاران را بازتاب بدهد. این احساس ناامنی درد مشترکی است که همهی ما خبرنگاران تجربه میکنیم. تهدید از طرف استخبارات طالبان برای ما به یک کابوس ترسناک تبدیل شده است؛ پس از نشر و پخش هر خبر و گزارش از شمارههای ناشناس و رُند به گوشی مان زنگ میآید. ترس از اینکه مبادا بار دیگر مورد تهدید قرار بگیریم یا بر ما حمله شود جان مان را به لب میرساند.»
طالبان بارها بر حمایت از خبرنگاران و رسانههایی که در«چهارچوب اسلامی» در کشور فعالیت میکنند، تأکید کردهاند. اما به نظر میرسد که تهدیدات کلامی، فیزیکی و آنلاین و حمله به روزنامهنگاران از سوی این گروه در حال عادیشدن است. بیم آن میرود که با افزایش فشارها حتا سرسختترین روزنامهنگاران و فعالان رسانهای نیز از فعالیت در این حوزه دست بکشند.