خالد حنفی، وزیر امر به معروف و نهی از منکر طالبان به ماموران آن اداره گفته است: «این را فرض کنید که از صبح تا شام، تمام جهان، تمام ملت افغانستان -عوام و خواص- پشت ما دشنام میدهند. اگر کسی خودت را مدح کند، نه امر به معروف و نهی از منکر کرده میتوانی و نه میکنی. کسی که تو از منکر منعش میکنی، تو را دشنام میدهد.»
امروز در اکثر کشورهای دنیا، حتا در نظامهایی که دموکراتیک نیستند، حاکمان سعی میکنند یا واقعا رضایت مردم را به دست بیاورند یا چنان بنمایند که مردم از حکومتشان راضیاند. هیچ حکومتی را نمیتوان یافت که نارضایتی مردم از خود را نشانهی حقانیت موضع یا درستی رویکرد حکومتداری خود بداند. به استثنای یکی: حکومت طالبان.
چرا وزیر امر به معروف و نهی از منکر طالبان به کارگزاران و ماموران خود میگوید که دشنام دادن مردم به آن کارگزاران و ماموران نشانهی حقانیت کار آن وزارت است؟
پاسخ این سوال روشن است: طالبان دریافتهاند که از یک سو برای برپا داشتن امارت خود به زورگویی عریان (عاری از هر منطق مشروعیتبخش) نیاز دارند؛ چرا که نظام طالبانی در بنیاد خود نظام زورگویی و تحمیل است نه نظام اقناع و منطق. از سویی دیگر، میدانند که مردم -حتا کثیری از مومنان معتقد به اسلام- از این میزان زورگویی و تحمیل خسته و بیزار خواهند شد. مردم خسته از تحمیل و زورگویی نارضایتی خود را اینجا و آنجا بیان خواهند کرد- گاهی به زبان دشنام. وزیر امر به معروف و نهی از منکر طالبان نگران است که مبادا وقتی ماموران این وزارت به صورت مکرر با موجی از نارضایتی و دشنام مردم روبهرو شوند، نسبت به روش یا معنای کار خود دچار سستی یا تردید شوند. به بیانی دیگر، او نگران است که ماموران طالبان مثل انسانهای نرمال دیگر شوند و در برابر خشم و نارضایتی و دشنام مردم احساس شرم و بدکاری پیدا کنند و در انجام «وظیفه» (که همان زورگویی و خشونت در برابر مردم باشد) کوتاهی ورزند.
البته کلمهی «دشنام» که وزیر طالبان میکوشد ماموران خود را در برابر آن واکسینه کند، فقط یک کُد است. دشنام در این زمینه یعنی هر نشانهای از ناخرسندی و خشم و بیزاری که در میان مردم دیده شود. وزیر طالبان در حقیقت به ماموران طالب میگوید که بیاعتنا به آنچه مردم احساس و فکر و تجربه میکنند، به آزار و سرکوب شهروندان ادامه دهند و هرگز از خود نپرسند «آیا رفتاری که ما با مردم این سرزمین میکنیم با هیچ معیار انسانی-اخلاقی قابل دفاع هست؟»
وزیر طالبان فقط نمیگوید که مامورانش در برابر نارضایتی مردم بیاعتنا باشند. یک قدم پیشتر میرود و به آنان القا میکند که اگر کسی از طالبان راضی باشد، یک جای کار حکومت طالبان میلنگد. یعنی میان حکومت طالبان و مردم نباید هیچ رابطهی احترامآمیزی وجود داشته باشد؛ چرا که این رابطهی احترامآمیز مانع از آن خواهد شد که ماموران حکومت طالبان بتوانند بر مردم ظلم کنند. خالد حنفی ترس از آن دارد که طالبان دست از ظلم و خشونت و زورگویی بردارند و دیگر از طالبانیسم چیزی بر جا نماند.
فقط تصور کنید که وزارت امر به معروف و نهی از منکر کار ماموران خود در سراسر کشور را ارزیابی کنند و در این ارزیابی به این نتیجه برسند که مردم از حکومت طالبان و ماموران امربهمعروف و نهیازمنکر این گروه «راضی» هستند و به قول حنفی «مدح» آنان را میگویند. حال تصور کنید که وزیر با حالتی نگران یا خشمگین بر سر ماموران خود فریاد بزند:
«شما چه کار کردید؟ چه خطایی مرتکب شدید که مردم از شما راضی هستند؟ در کجا به وظیفهی خود درست عمل نکردید که مردم افغانستان فکر کردهاند شما آدمهایی خوب و حکومت طالبان یک حکومت انسانی است؟ شما با مردم چهگونه رفتار میکنید که هیچ کسی به شما دشنام نمیدهد؟»
این فقط تصویری از فاجعهی حاکمیت طالبان بر مردم افغانستان است.